✍️ دکتر هادی خانیکی

هر آن‌کس كه او شاد شد از خرد/ جهان را به كردار بد نسپرد

فردوسی

١) زندگی پساسرطانی من مثل همه زیستن‌های آمیخته با بیم و امید نیازمند مراقبت‌های دوگانه از تن و جان است. این روزها تنم رسته از دردهای مرگ‌آور سرطانی و خو كرده به همه دردهای جانبی است ولی جانم بیش از همیشه درگیر دردهایی شده كه امروز و آینده میهنم را فرا گرفته است. درد سرطان من سر از مرگ درنیاورد ولی دردهایی كه آرمان می‌كشند و آرزو بر باد می‌دهند، جانم را تا اعماق آن می‌سوزاند. پیش‌تر از زبان دوست دردمندم مجتبی كاشانی نوشته بودم: «تو مپندار كه در فكر تنم، نگران سرطان وطنم»؛ حال به مقتضای این ایام و آنچه بر دانشگاه می‌گذرد؛ باید بگویم نگران امروز و آینده دانشگاهم.

٢) چرا نگرانم و چرا همه باید نگران باشند؟ برای آنكه این روزها خود نهاد دانشگاه نگران است و مدام از حضور استادان بنام و دانشجویان پرشمار محروم می‌شود. دانشگاه «خانه علم» است و خانه، خالی از اعضای اندیشمند آن، بی‌روح و سرد می‌شود. دانشگاه «عمارت» نیست، «عقل نقاد» و «كانون تفكر» جامعه است. در ادبیات علم، دانشگاه «جامعه دانشمندان است، نه دستگاه تبلیغاتی و دارالتأدیب و نه باشگاه سیاسی و بازار ویژه‌خواری». دانشگاه مكان آزادی تحقیق و آزادی تعلیم و مكان گفت‌وگو و نقد است. سرشت و سرنوشت این نهاد با آنچه در این ایام بر استادان و دانشجویان متفاوت و منتقد می‌گذرد و متأسفانه شتاب و شدت بیشتر می‌گیرد در معرض تهدیدهای واقعی است.

٣) فرجام این‌گونه رویكردها و سیاست‌ها دگرگون كردن فرهنگ علمی، تنزل كاركردهای دانشگاه و نهایتاً فروپاشی نقش نهاد علم و معرفت علمی در كشور است. دانشگاه دور شده از اندیشه خلاق و نقاد و اثرگذار عملاً به سازمانی مطیع و منفعل و وابسته به دخالت دائمی دستگاه‌های سیاسی و امنیتی تبدیل می‌شود كه از ورود به مسائل و تنگناها و بحران‌های متعدد جامعه و ارائه راه‌حل‌های واقعی و افق‌گشا پرهیز می‌كند. دانشگاهی كه در آن آزادی علم، امنیت نقد و پذیرش تفاوت مقهور سیاست می‌شود، دانشگاهی مسئله‌گریز و ناكارآمد است.

۴) بین توسعه علمی و حوزه‌های دیگر توسعه فاصله‌ای نیست. توسعه اگر بخواهد پایدار و همه‌جانبه باشد از «توسعه علمی» آغاز می‌شود و توسعه علمی بر مدار دانشگاه فعال، زنده و با نشاط می‌چرخد. «توسعه علمی» مفهومی مبهم و موهوم نیست، ابزار و لوازمی دارد كه در صدر آن‌ها پاسداشت حرمت حاملان و عاملان آن یعنی استادان و محققان و دانشجویان است.اندكی درنگ لازم است كه ببینیم و بدانیم آنان در كجا برای شكوفایی و زندگی امن خویش احساس آزادی می‌كنند و كجا این حس و درك خود را از دست می‌دهند. فرار یا مهاجرت نخبگان كه بار اصلی توسعه علمی را به دوش دارند، در همین‌جا معنا می‌یابد.

۵) سخن را با فردوسی آغاز كردم كه پایه‌های اندیشه و زبانش بر ستایش خردورزی به‌مثابه هدف و شیوه زندگی است. دانشگاه خانه خرد است و قدرت و امنیت تنها در پرتو حرمت نهادن و به رسمیت شناختن خردمندان به دست می‌آید. بیش از هزار سال از سخن فردوسی بزرگ گذشته است كه گفت «توانا بود هر كه دانا بود» امروز هم در پی همه تحولات جدید علمی و فناوری بیش از آن سخنی نداریم. به «عصر دانایی» پا نهاده‌ایم و در این عصر «دانش» بیش از هر عامل دیگر به ما اقتدار بخشد. برای تحقق این اقتدار بگذاریم دانشگاه در فرایند حیاتش دانشگاه بماند و دانشگاهیان و دانشجویان احساس امنیت و حرمت كنند.

مطالب مرتبط

آخرین مطالب

برچسب ها

آب آموزش آینده‌پژوهی اخراج اساتید دانشگاه ارتباطات بین‌المللی ارتباطات سلامت اسلایدر اعتراضات ۱۴۰۱ افغانستان انجمن جامعه‌شناسی ایران ایمان واقفی حلقه مطالعاتی نقد و بررسی متون شهری دکتر اصغر ایزدی جیران دکتر افسر افشاری نادری دکتر حسین امامی دکتر حسین پاینده دکتر شیرین احمدنیا دکتر عباس قنبری باغستان دکتر عباس کاظمی دکتر عبدالله بیچرانلو دکتر علی ربیعی دکتر فردین علیخواه دکتر محمد امین قانعی راد دکتر محمد مهدی مولایی دکتر مسعود کوثری دکتر مقصود فراستخواه دکتر منصور ساعی دکتر نعمت‌الله فاضلی دکتر هادی خانیکی رسانه روابط عمومی روز جهانی آینده روز جهانی ارتباطات روزنامه‌نگاری زنان سلامت روان سلسله نشست‌های روز جهانی ارتباطات و روابط عمومی سیاست‌گذاری سینما شبکه‌های اجتماعی شهر صلح طرح صیانت فرهنگ فضای مجازی فلسفه برای کودکان فناوری مجمع عمومی عادی مجموعه نشست‌های علم، فرهنگ و ارتباطات در خدمت مهاجران افغانستان محیط زیست مردم‌نگاری مرضیه ادهم مهاجران نقد کتاب نوجوان همایش همایش اعتراضات، رسانه و فرهنگ همایش سلامت روان و رسانه همایش کنکاش‌‌های مفهومی و نظری درباره جامعه ایران هنر هوش مصنوعی ورزش پایگاه خبری گلونی پدرام الوندی کارگاه آموزشی کرسی ارتباطات علم و فناوری یونسکو کرسی نظریه‌پردازی کرونا کودک گردشگری