در سومین نشست کرسی نظریهپردازی فناوری مطرح شد؛
کشور نیازمند 600 هزار متخصص در حوزه هوش مصنوعی است/آموزش، فرهنگ سازی، چکاب سازمانی و اجرای پروژه ها نسخه عملیاتی چندوجهی هوش مصنوعی در سازمانهاست
سومین نشست کرسی نظریهپردازی فناوری، به همت انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، به دبیری دکتر عباس قنبری باغستان، عضو هیات مدیره انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطت و با حضور دکتر علی بزرگی امیری، عضو هیات علمی دانشگاه تهران، روز دوشنبه برابر با چهاردهم اسفند 1402 به صورت برخط برگزار شد. در این نشست به موضوع «تحول و تعالی سازمانی: کاربرد هوش مصنوعی» پرداخته شد.
در ابتدای نشست دکتر قنبری ضمن خوشآمدگویی به مهمانان، دربارۀ علل برگزاری سلسله نشستهای نظریهپردازی فناوری پرداختند و یکی از رسالتهای اصلی انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات را برگزاری چنین جلساتی در جهت آشنایی با تحولات نوین فناوری و پیامدهای اجتماعی-فرهنگی آن و ترسیم چشماندازی برای مواجهه با تحولات فناورانه بیان کردند.
در ادامه دکتر بزرگی امیری به ارائۀ پیوند میان سازمانها و هوش مصنوعی و تعالی سازمانی پرداختند. ایشان در ابتدا به مقولۀ نگرش سازمانها به هوش مصنوعی پرداختند و اشاره داشتند که بهطور کلی فناوریهای برآمده از انقلاب صنعتی چهارم دارای وجوه مختلفی است که یکی از آنها در جهان امروز بیشتر مورد توجه قرار گرفته که همان «هوش مصنوعی» است. باید توجه داشت که هیچ یک از این فناوریهای نسل چهارم، هدف نیستند؛ تمام اینها ابزارهایی هستند در جهت نیل اهداف به انسان است. هدف باید تعالی سازمانها و جامعه باشد؛ لذا اگر کشور یا سازمانی دارای اهداف از پیش تعیینشدهای نباشد، فناوریها آنها را هدایت میکنند.
ایشان به اهمیتپیدا کردن ناگهانی هوش مصنوعی در ایران نیز انتقاد داشتند و افزودند که کلیدواژۀ هوش مصنوعی در پاییز سال 1400 در سخنان مقام معظم رهبری مطرح شد و از آن زمان مسئلۀ هوش مصنوعی در ایران بسیار مطرح شد؛ درصورتی که با جستوجوی سادهای در گوگل میتوان دریافت که بحث هوش مصنوعی، به سالیان سال قبل باز میگردد؛ اما متأسفانه در ایران رایج است تا ابتدا مسئلهای در سطوح بالا مطرح شود و سپس به آن پرداخته شود و این یک آسیب است. با این حال در سال 1401 وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات نقشۀ راه ملی توسعۀ هوش مصنوعی را ترسیم کردند که در آن اعلام شده که جمهوری اسلامی در افق 1410 بایستی جز 10 کشور اول جهان باشد و نمود آن باید در رشدهای اقتصادی و اجتماعی پدیدار شود.
در ادامه عضو هیئت علمی دانشگاه تهران برخی از اهداف کلان این سند را نیز مرور و تشریح کردند:
- در هدف سوم اشاره شده که باید 45% از هوش مصنوعی در دولت و صنعت بهکار گرفتهشود؛ بهتعبیری انتظار این است که تا هفت سال دیگر هوش مصنوعی باید بهکار گرفتهشود نه اینکه صرفاً تعریف شود.
- در هدف پنجم نیز مشخص شده که هشت میلیارد دلار برای استفاده و ارتقای هوش مصنوعی درنظر گرفتهشدهاست. این عدد حاکی از آن است که باید همۀ کشور بسیج شوند که به مسیر کاربرد هوش مصنوعی وارد شوند. بدنۀ بسیاری از نهادهای قانونگذار، اجرایی، عالی و آموزشی به مسئلۀ هوش مصنوعی پرداختهاند و چه بسیار کنفرانسها و همایشهایی در چندماه گذشته نیز برگزار شدهاست؛ امید است که این فعالیتها بهطور مشخصی به ارتقای جریان هوش مصنوعی در ایران کمک کند.
- در یکی از اهداف پایانی نیز اشاره شده که ایران نیاز به تربیت 600 هزار متخصص هوش مصنوعی دارد. درصورتی که در محیط دانشگاهی ایران، ترم هوش مصنوعی شاید خودش را در مقطع تحصیلات تکمیلی برق و کامپیوتر پدیدار میشود. هرچند که با اسم علم داده در رشتههای دیگر علوم مهندسی و… میتوان دید. با این حال شرایط آموزشی با بیشتر از پیش باشد و رشد آن فزایندهتر شود.
ایشان در ادامه راهبردهای متناظر با مسئلۀ سازمانها که در سند مذکور اشاره شده را مطرح کردند؛ راهبردی که باعث تقویت کاربردهای هوش مصنوعی در کشور میشود. همچنین افزودند که پژوهشهای اخیر حاکی از آن است که 10 حوزۀ اصلی برای کاربرد هوش مصنوعی میتوان درنظر داشت: اقتصاد، سلامت، حملونقل، زیستمحیطی، کشاورزی، صنعت، معدن، تجارت، انرژی، آموزش و ارتباطات.
دکتر بزرگی در ادامه ارائۀ خود به واژگان هوش مصنوعی و تعالی را به طور مختصر و مجزا تعریف کردند و سپس مسیر تعالی سازمانی مبتنی بر هوش مصنوعی را نیز مطرح کردند و تصریح کردند که هوش مصنوعی، تلاش انسان در جهت انتقال یا شبیهسازی هوش انسانی به ماشین است. این فناوریها به ماشینها این اجازه را میدهد که با توجه به دادهها و الگوریتمهایی که به ماشین داده میشود، وظایف و خواستههای انسان را انجام دهد. هوش مصنوعی برای نیل به اهداف افزایش بهرهوری و کارایی سازمان است. کلیدواژۀ هوش مصنوعی با کلیدواژۀ علم داده، یادگیری ماشین و آمار عجین است. اما «تعالی» بهدنبال رشد و توسعه است.
ایشان اشاره به وجود مدلهای متنوعی از تعالی داشتند و وظیفۀ این مدلها را چکاپ سازمانی دانستند. همچنین در ادامه به تشریح یکی از مدلها پرداختند: در یکی از مدلها، در نُه محور، سازمان سنجیده میشود: رهبری، خط مشی و راهبردها، کارکنان، شراکتها، منابع، فرایندها و نتایج آن. همۀ مدلهای تعالی بهدنبال بهبود شاخصهای کلیدی سازمانها هستند. بهطور مثال سازمانها بهدنبال افزایش تابآوری بیشتر، هزینههای کمتر، کیفیت بهتر هستند. تعالی سازمان، تعالی فرایندهای سازمان است؛ فرایند آن چیزی است که در حال کار هستیم و باید آن را به طور قدم و قدم توضیح دهیم؛ تعالی سازمان نیازمند کشف فرایندها، توضیح آنها و در صورت نیاز بهبود، بازطراحی و در نهایت باید اجرا است. در سازمانها روالها و فرایندها برای مشتریان مختلف تعریف میشود؛ اما دادهها و مسیرهای طیشده نتایج قابل توجه دیگری را نشان میدهد؛ لذا فرایندهای اجرایی اهمیت بیشتری از دستورالعملهاست.
ایشان در ادامه مراحل ورود هوش مصنوعی در جهت تعالی سازمانی را توضیح دادند: مرحلۀ اول توصیف دادههاست؛ اگر سازمانها دادههای کامل نداشته باشند و از طرفی این دادهها بهطور درستی توصیف نشوند، استفاده از هوش مصنوعی طنزی بیش نیست. دادهها باید مدل شوند، فرایندها کشف شوند، آسیبشناسی در فرایندها شوند و پیشبینی شوند؛ پیشبینی به ما کمک میکند که در آینده احتمال وقوع چه آسیبهایی و شرایطی برای سازمان وجود دارد؟ چه ميزان فروش خواهيم داشت و… مرحلۀ بعد مداخله است؛ بعد از آن که ممکن است اتفاقاتی قابل رخدادن باشد باید مداخله کرد تا شاخصهای عملکردی بهبود یابند. در مرحلۀ بعدی باید تمام مراحل را اتومات کرد؛ مانند یک خودروی خودران، زمانی که به یک مانعی رسید، تصمیم میگیرد به کدام سمت رود؟ لذا زمانی که هوش مصنوعی در سازمان به مشکلی برخورد داشته باشد، هوش مصنوعی باید امکان مواجهه و برخورد با آن را داشته باشد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران اشاره داشت که: زمانی که سازمان را میخواهیم مبتنی بر هوش مصنوعی کنیم؛ باید فرایندهای آن را از ابتدا تا اوج طی کنیم؛ متأسفانه امروزه از پیوند هوش مصنوعی با سازمانها، نتایج بالایی را میخواهند، بیآنکه فرایندهای ابتدایی را طی کرده باشد. از طرفی با خرید تجهیزات و فناوریها نمیتوان سطح کارایی و بهرهوری را افزایش داد، در اینجا نیازمند حضور 600 هزار متخصص هستیم تا بتوان سطح بهرهوری سازمان را افزایش داد.
در پایان دکتر بزرگی امیری به نسخۀ عملیاتی چندوجهی هوش مصنوعی در سازمانها پرداختند که مشتمل بر چهار بخش است:
- آموزش کارکنان، مدیران و تمام افرادی که با دادهها در ارتباط هستند
- فرهنگسازی هوش مصنوعی که از طریق انجمنهایی مثل انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات باید انجام شود.
- چکاپ سازمانی که باید بهطور مستمر انجام شود تا آگاهی کاملی داشته باشند.
- اجرای پروژههای کوچک که اثار هوش مصنوعی را نشان دهد.
در بخش پرسش و پاسخ نیز دکتر قنبری نیز سؤالی را مبنی بر اینکه هوش مصنوعی در سازمانها تا چه حدی تهدید محسوب میشود و آیا مزیت نسبی نسبت انسان در سازمان دارد، مطرح کردند. دکتر بزرگی نیز در پاسخ به این سؤال اشاره داشتند که یکی از مسائل این است که بسیاری از سازمانها نمیدانند در چه وضعیتی هستند و نظام هدفگذاری و مدیریت عملکرد ندارند؛ واضحسازی چنین شرایطی برای مدیران باعث افزایش نگرانی میشود و زمانی که عملکرد مدیران بخواهد توصیف شود؛ منجر به مواجهه سلبی میشود.
در ادامه پاسخ به سؤال مطروحه، ایشان به عدم حذف جایگاه انسان در سازمانها پرداختند و اشاره داشتندکه در وهلۀ اول آنکه در ایران سازمانها آنچنان به این بلوغ نرسیده است که هوش مصنوعی به طور کامل جای انسان را بگیرد؛ نکتۀ دوم آنکه در غالب فرایندهای اجرای مبتنی بر هوش مصنوعی نیازمند حضور انسان است؛ چراکه باید مدلسازی، ارزیابی و بهروزرسانی و نظارت شود و تمام این فرایندها انسانمحور است. در نهایت تمام سازمانها در مواجهۀ ابتدایی با فناوریهای جدید انگارههای منفی دارند؛ اما چارهای جز ورود و تعامل با آنها نیست.
در پایان معطوف به سؤال یکی از شرکتکنندگان مبنی بر اینکه هوش مصنوعی چه تغییری بر شایستهسالاری ایجاد میکند؟ دکتر بزرگی اشاره داشتند که یکسری از شایستگیها فردی و شخصی است که محل بحث نیستند؛ اما یک سری از شایستگیها، مدیریتی بوده و یکی از مصادیق آن، آشنایی با فناوریهای نوین است. برخی از مناصب سازمانی نیازمند آگاهی و آمادگی در جهت کار با دادهها هستند؛ این امر نیازمند آشنایی کامل کارکنان برای حضور در این مناصب است. در ایران نیز باید مناصب مرتبط با هوش مصنوعی و دادهها باید شناسایی شود و نیروهای مورد نظر آموزش دادهشوند.
تهیه و تدوین: علی مؤمنی، دانشجوی دکتری علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران