همایش «اعتراضات، رسانه و فرهنگ» با همکاری انجمن‌ ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات و خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد‌. در یکی از پنل‌های این همایش با عنوان «مرجعیت رسانه‌ای» با حضور دکتر جواد دلیری، دکتر نفیسه زارع کهن و دکتر سعید ارکان زاده به دلایل کمرنگ شدن مرجعیت خبری در رسانه‌های جریان اصلی و وضعیت نظام رسانه‌ای و سیاست‌گذاری رسانه‌ای پرداختند.

به گزارش شفقنا، دلیری با اشاره به اینکه چرا روزنامه‌نگاری حرفه‌ای در ایران شکل نگرفته، توضیح داد: آفتی که روزنامه‌نگاری حرفه‌ای در تمام این سال‌ها با آن روبرو بوده، دوره‌هایی بوده که روزنامه‌نگار به عنوان فعال سیاسی مطرح شده و اهداف و بارِ احزاب سیاسی را بر دوش داشته است. این محدودیت‌ها باعث بحران و مشکل برای روزنامه‌نگاری شده است. یا در دیگر محدودیت‌های اجتماعی، باز هم روزنامه‌نگاران با موانع زیادی روبرو بودند، مثلا درباره گزارش‌هایی در خصوص زنان خیابانی، فقر، فساد، حاشیه‌نشینی، آسیب‌های اجتماعی، همه این‌ها روزنامه‌نگاری را با مشکل روبرو کرده است. یا در دوران‌هایی ما نمی‌توانستیم درباره آسیب و مشکلات اقتصادی زیاد بنویسیم.

او ادامه داد: در دوره‌هایی بحث‌های تعهد و تخصص در تاریخ رسانه‌های ایران مطرح شد. مثلا در اوایل انقلاب یکسری از افراد به خاطر اینکه برخی رسانه‌ها می‌گفتند تعهد ندارند، کنار گذاشته شدند و خط خوردند، در حالیکه دارای تخصص‌های خوبی بودند. همه این‌ها باعث ضعفِ رسانه‌ها شده بود یا در دوره‌هایی به خاطر حاکم شدن زیاد محدودیت‌ها، روزنامه‌نگاران مجبور به مهاجرت شدند یا شغلی به غیر از روزنامه‌نگاری انتخاب کردند.

این روزنامه‌نگار با اشاره به وجود برخی رسانه‌های حرفه‌ای در کشور گفت: مشکلات اقتصادی، مباحث آموزشی و… باعث شد روزنامه‌نگاری حرفه‌ای و رسانه حرفه‌ای ما دچار تلاطم شود. این مشکلات و سوابق باعث شد تا روزنامه‌نگاری حرفه‌ای ما در کشور آنچنان در کشور شکل نگرفته باشد که به طبع آن رسانه و خبرنگار حرفه‌ای هم نداریم. البته این نافی این امر نیست که کار معدود رسانه‌هایی که کار حرفه‌ای انجام می‌دهند را نبینیم که حتی با استانداردهای روزنامه‌نگاری حرفه‌ای جهانی قابل قیاس است. اما به عنوان یک روند و فعالیت نظام‌مند، روزنامه‌نگاری حرفه‌ای در کشور نداشتیم.

در ادامه این همایش، زارع کهن درباره نقش فناوری‌ها و تاثیرات آن بر رسانه و روزنامه‌نگاران گفت: وقتی از فناوری در حوزه رسانه صحبت می‌کنیم، ناخودآگاه ذهن به سمت شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های نوین می‌رود، به همین خاطر نمی‌توان از تاثیرات این رسانه‌های نوین بر رسانه‌های جریان اصلی غافل شد.

او با اشاره پژوهش‌های صورت گرفته ایسپا درباره استفاده مردم از فضای مجازی توضیح داد: استفاده از فناوری‌های نوین از ۵۳ درصد در سال ۱۳۹۸ به ۶۵ درصد در سال ۱۳۹۹ رسیده است و از نیم ساعت زمانی که مردم در فضای مجازی بودند به یک ساعت و ۳۰ دقیقه در سال ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ رسیده است‌. این میزان استفاده در واتس‌آپ و اینستاگرام افزایش چشمگیری داشته است.

زارع کهن ادامه داد: در سال ۱۴۰۱ دو پژوهش صورت گرفته درباره ۱۸ تا ۲۹ ساله‌ها و ۳۰ سال تا ۴۹ ساله‌ها. این پژوهش‌ها نشان داد که ۸۷.۷ درصدِ مردم از واتس‌آپ استفاده کردند و ۵۰ درصد از اینستاگرام استفاده کردند که جوان‌های ۳۰ بودند. اما  ۳۰ سال به بالاها مصرف واتس‌آپ‌ شان ۷۸ درصد و اینستاگرام ۵۳ درصد بوده که مصرف چشمگیری بوده است.

این پژوهشگر گفت: حال این مقدار مصرف رسانه‌های نوین را با رسانه جریان اصلی مقایسه کنید، مثلا استفاده مردم از صدا و سیما در سال ۱۳۸۳، ۷۰ درصد بوده که در سال‌های اخیر به ۴۵ درصد رسیده است و همین نشان دهنده تنزل رسانه‌های جریان اصلی است که این امر را در مطبوعات هم شاهدیم.

زارع کهن با اشاره به شاخص‌های مهم در مرجعیت خبری یک رسانه بیان کرد: اقتضائاتی که در هر جامعه وجود دارد و شرایط اجتماعی سیاسی و فرهنگی شاخص‌هایی است که برای مرجع شدن یک رسانه در جامعه اثرگذار است. از دیگر شاخص‌های تعیین کننده برای مرجعیت رسانه‌ای، توجه به ارزش‌های خبری است، یعنی اینکه یک رسانه زمانی می‌تواند مورد ارجاع ما قرار گیرد که، به خبر مهمی که در جامعه رخ داده، توجه بیشتری بکند و آن را نادیده نگیرد و آن را به حاشیه نبرد. دومین شاخص این است که شیوه‌های مورد قبول اقناع را داشته باشد. یعنی اینگونه نباشد که به زور خبر را به جامعه تزریق کند. تحلیل‌های سوگیرانه به مخاطب دهد یا تحلیل‌های وارونه جلوه دهد. یا به جای گفتمان‌سازی به مخاطب، ایده می‌دهد. از دیگر شاخص‌ها، حس استقلال خبری در رسانه‌هاست که می‌تواند به مرجعیت رسانه‌ای کمک کند. یعنی بدون وابستگی به نهاد قدرتمندی خبر را منتشر کند‌.

او ادامه داد: به نظرم حرفه‌ای‌ گرایی رسانه وقتی رخ می‌دهد که خبرنگار و رسانه در خطر نباشد، در این صورت قطعا مرجعیت رسانه‌ای به دست می‌آید. اعتمادسازی برای مردم از دیگر شاخص‌هایی است که به مرجعیت رسانه‌ای کمک می‌کند، یعنی رسانه باید بتواند اعتماد مردم را جلب کند و مخاطبان بتوانند به آن اطمینان کنند.

این دکترای ارتباطات با تاکید بر افول مرجعیت خبری رسانه‌های جریان اصلی توضیح داد: با توجه به آمار مراجعه مردم به رسانه‌های جدید، می‌توان به وضعیت مرجعیت رسانه‌ای در کشور پی برد و این به معنای این نیست که رسانه‌های جدید کارشان را درست و حرفه‌ای انجام می‌دهند، رسانه‌های نوین هم ضعف‌های خودش را دارد.

او ادامه داد: اما رسانه‌های نوین در کنار عملکرد رسانه‌های جریان اصلی، تکمیل‌کننده این بحث است که مرجعیت خبری رسانه‌های ما رو به افول است. بعد از جریان اعتراضات، تصورشان این بود که با فیلترینگ برخی رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، مرجعیت خبری به رسانه‌های جریان اصلی برگردد، اما این اتفاق نیفتاد که مصداق‌های این مساله زیاد بود.

زارع کهن بیان کرد: در حال حاضر، مرجعیت خبری رسانه‌ها دچار لطمه‌های زیادی شده و مرجعیت به سمت رسانه‌های نوین رفته است، سانسورهای بیش از حد در انتشار اخبار، عدم شفافیت و صداقت در انتقال اخبار که در رسانه‌های جریان اصلی بیشتر دیده می‌شود و بی‌توجهی به رسانه‌های نوین، همه این عوامل به نوعی تشدید کننده افول مرجعیت خبری رسانه‌های جریان اصلی شده است.

در ادامه این همایش، ارکان زاده با اشاره به سیاست‌گذاری رسانه‌ای در ایران گفت: بنده نظام رسانه را دارای چند بخش می‌دانم. مطبوعات، خبرگزاری‌ها، سایت‌های خبری، رادیو و تلویزیون و ماهواره و فضای مجازی از این بخش‌هاست و من این تقسیم‌بندی را بر اساس مصرفِ رسانه‌ای مخاطب در نظر گرفتم. مطبوعات ما ساختار حقوقی منسوخی دارد و تاریخ گذشته است از بحث مجوزها گرفته تا اعطای یارانه به آنها و برخورد با مطبوعات همگی در راستای ساختار منسوخ مطبوعات است. در مجموع ما در حال حاضر مطبوعاتی داریم که ضعیف شدند، اقتصاد ضعیف شده‌ای دارند و به لحاظ حرفه‌ای گرایی نتوانستند پیشرفتی داشته باشند.

او ادامه داد: بیشتر خبرگزاری‌ها در ایران وابسته به ارگان دولت و حاکمیت هستند. در این رسانه‌ها، پروپاگاندا به شدت نهادینه شده و کار حرفه‌ای، در آنها دیده نمی‌شود. در این صورت مخاطب چه گزینه‌هایی دارد تا نیاز خبری‌اش برطرف شود؟ از طرفی دیگر ما چندین وب‌سایت خبری دیگر هم داریم. این وب‌سایت‌ها شاید استقلال بیشتری داشته باشند، اما مجوز گرفتن و روال کاری آنها به ارگان دولتی وابسته است. از همان بحث مجوز گرفتن‌ها گرفته تا دیگر دایره فعالیت‌شان که براساس قانون مطبوعات در نظر گرفته می‌شوند. اما وب‌سایت‌های خبری تقریبا می‌توانند تا حدی استقلال حرفه‌ای را برای خود حفظ کنند و تا حدی استقلال مالی را برای خود کسب کنند.

ارکان زاده با توضیح درباره ساختار صدا و سیما گفت: رادیو و تلویزیون ما یک سازمان انحصاری است و به لحاظ قانونی نمی‌تواند رقیبی داشته باشد و انواع نهادهای مهم حکمرانی در کشور از شورای نگهبان تا وزارت ارشاد و ارتباطات به ترتیب، در نداشتن رقیب برای صدا و سیما نقش داشته‌اند. مشکل بزرگ صدا وسیما این است که یک رسانه ‌ایدئولوژیک است که نمونه‌های آن در شبکه و کانال‌های آن به وفور دیده می‌شود. صدا و سیما یک نهاد ناظر است که به عنوان یک رقیب و بازیگر و عامل اصلی ظاهر می‌شود .

او ادامه داد: در مقطعی با ماهواره‌ها برخورد سخت‌افزاری صورت گرفت، اما به خاطر پیشرفتِ تکنولوژی و دسترسی مردم، دیگر این رسانه رها شد، هر چند با این وجود همچنان محدودیت‌هایی در مصاحبه و همکاری رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران داخل کشور با کانال‌های ماهواره‌ای وجود دارد، اما به نظر می‌رسد که تولیدات ماهواره‌ای تا حدی پاسخگوی نیاز مخاطب بوده است.

این دکترای ارتباطات توضیح داد: فضای مجازی با وجود فیلترینگ و سرعت و کیفیت آن، همچنان پاسخگوی نیاز مخاطبان جوان و تحصیلکرده است. سیاست‌گذاری رسانه‌ای و فرهنگی در کشور همچنان از بالا به پایین است و می‌توان برای این نوع سیاست‌گذاری از عنوانِ، مهندسی فرهنگی نام برد. چرا که کسانی که عهده‌دار این مسئولیت هستند، تصورشان این است که می‌توان به راحتی مردم و مخاطب را قالب زد و با ابزار رسانه، افکار آنها را شکل داد. این سیاست‌گذاران فکر می‌کنند حقیقتی وجود دارد که کاملا برای ما روشن است و جز این حقیقتی وجود ندارد و تصورشان این است با گفتن چنین حقیقتی، تمام آنچه که باید به مردم بگویند را گفته‌اند. یا مواردی چون تبیین و جنگ روایت‌ها هم در همین نوع سیاست‌گذاری‌ها می‌گنجد.

او در پایان تصریح کرد: رسانه زمانی موثر است که مصرف شود، رسانه زمانی مصرف می‌شود که به نیاز مخاطب جواب دهد. بنابراین سیاست‌گذار فرهنگی باید نظام رسانه‌ای ارائه کند که نیاز مخاطب را برطرف کند. وقتی نیاز مخاطب را برطرف کند، به خوبی مصرف و استفاده می‌شود و در این صورت تاثیر خود را می‌گذارد.

به گزارش شفقنا رسانه، در ادامه یکی از مهمانان برنامه تاکید کرد: من نگران تمامیت فکری ایران هستم. تمامیت ارضی یک بحث است و تمامیت فکری بحث دیگریست و باید آن را هم جدی گرفت.

ارکان زاده هم با اشاره به نگاه ساختار سیاسی به رسانه گفت: به نظر می‌رسد ساختار سیاسی همانطور که به طرز ایجابی، ایدئولوژیک عمل می‌کند به طرز سلبی هم ایدئولوژیک عمل می‌کند. این عملکرد و این مسئله که در هر بحرانی یک قربانی خبرنگار داریم، ترس هیستریکی به خبرنگاران و رسانه‌های داخلی داده است.

دلیری با تاکید بر اینکه «حصارهایی در اطراف روزنامه‌نگارها و روزنامه‌نگاری کشیده شده و باید در چارچوب آن فعالیت کنند»، گفت: البته ما رسانه و روزنامه‌نگار حرفه‌ای هم داریم که بتوانند اطلاعات و محتوا را همانند رسانه‌های خارج از کشور منتشر کنند. در وقایع پاییز امسال شاهد رسانه‌ها و روزنامه‌نگارانی بودیم که اطلاعات درست به مردم دادند و باعث شدند تحولاتی رخ دهد به عنوان مثال؛ برخی افراد از اعدام نجات پیدا کردند، پشت پرده تحولات روشن شد و… . آنچه اتفاق افتاده و آقای دکتر ربیعی هم به درستی اشاره کردند، ذهن مخاطب را خراب کردند که الان به رسانه‌های داخلی اعتماد ندارند.

این روزنامه‌نگار گفت: اگرچه معتقدم که رسانه و روزنامه‌نگار حرفه‌ای در جامعه ما شکل نگرفته است ولی اینگونه نیست که شاهد فعالیت حرفه‌ای هم نباشیم. خیلی از مطالبی که رسانه‌های خارج از کشور منتشر می‌کنند از رسانه‌های داخلی بدست آورده‌اند. ولی تفاوت در اعتماد است. به این معنی که نسبت به رسانه‌های داخلی این اعتماد از بین رفته و مرجعیت به خارج از کشور، فضای مجازی و رسانه‌های غیر رسمی منتقل شده است. عواملی مثل سیاسی، تکنولوژیکی، اقتصادی و… که دوستان اشاره کردند، سبب شده تا مرجعیت رسانه‌ای از کشور ما خارج شود و یک روزنامه‌نگار حرفه‌ای نداشته باشیم.

زارع کهن هم با اشاره به کاهش مرجعیت رسانه‌ای در رسانه‌های داخلی گفت: روزنامه‌ها و رسانه‌های زیادی در پوشش یک رویداد، خوب کار می‌کنند ولی عملکرد خوبشان به چشم نمی‌آید. با این حال از دیدگاه من بحث مرجعیت و مخاطب به دو دسته تقسیم می‌شود. بخشی از مخاطبان جوانان سنین پایین تا رنج سنی ۳۰ سال هستند که تولیدکننده و مصرف‌کننده محتوا محسوب می‌شوند و قشر بعدی ۳۰ سال به بالا هستند، این قشر دوم مصرف‌کننده صرف و به دنبال مرجعیت رسانه‌ای می‌باشند.

او ادامه داد: ما دچار یک سیستم گوبلزی شدیم که معتقد بود یک دروغ را هر چقدر بزرگتر کنیم مردم بیشتر باور می‌کنند ولی این مسئله امروزه عملکرد خودش را از دست داده و چنین دیدگاهی با توجه به رسانه‌ها و فناوری‌های جدید برای مخاطب الان جوابگو نیست و چنین رویکردی علیه سیستم عمل می‌کند.

ارکان زاده هم در ادامه گفت: اگر نظام رسانه‌ای درست و حرفه‌ای داشتیم، ناچار بودیم که خبر را مصرف کنیم چون ما همیشه توان تولید خبر نداریم. گاهی ناچاریم خبر سخت را از رسانه‌ها داشته باشیم و آن را مصرف کنیم. به عنوان مثال یک رسانه حرفه‌ای نوشته که «به 80 نفر در مدارس حمله شیمیایی شده است.»  این ۸۰ نفر سخت خبر است و رسانه با تحقیق به آن رسیده و شما ناچارید که آن را مصرف کنید. اما در ایران رسانه نه تنها دستش از مدارس کوتاه است حتی پدر و مادر هم نمی‌توانند فرزندشان را از حیاط مدرسه نجات دهد. در چنین شرایطی که دست رسانه از اطلاع‌رسانی حرفه‌ای کوتاه است، طبیعتا نتیجه‌اش کوچ مرجعیت می‌شود.

مطالب مرتبط

آخرین مطالب

برچسب ها

آب آموزش آینده‌پژوهی ارتباطات بین‌المللی ارتباطات سلامت اسلایدر اعتراضات ۱۴۰۱ اعظم صوفیانی افغانستان انتخابات انجمن جامعه‌شناسی ایران انجمن علوم ارتباطات دانشگاه تهران بازی‌های دیجیتال حلقه مطالعاتی نقد و بررسی متون شهری دکتر اصغر ایزدی جیران دکتر افسر افشاری نادری دکتر بهار زند رضوی دکتر حسین پاینده دکتر شیرین احمدنیا دکتر عباس قنبری باغستان دکتر عباس کاظمی دکتر عبدالله بیچرانلو دکتر علی ربیعی دکتر فردین علیخواه دکتر محمد امین قانعی راد دکتر محمد مهدی مولایی دکتر مسعود کوثری دکتر مقصود فراستخواه دکتر منصور ساعی دکتر نعمت‌الله فاضلی دکتر هادی خانیکی رسانه روابط عمومی روز جهانی آینده روز جهانی ارتباطات روزنامه‌نگاری زنان سلامت روان سلسله نشست‌های روز جهانی ارتباطات و روابط عمومی سیاست‌گذاری سینما شبکه‌های اجتماعی شهر صلح طرح صیانت فرهنگ فضای مجازی فلسفه برای کودکان فناوری مجمع عمومی عادی مجموعه نشست‌های علم، فرهنگ و ارتباطات در خدمت مهاجران افغانستان محیط زیست مردم‌نگاری مرضیه ادهم مهاجران نقد کتاب نوجوان همایش همایش سلامت روان و رسانه همایش کنکاش‌‌های مفهومی و نظری درباره جامعه ایران هنر هوش مصنوعی پایگاه خبری گلونی پدرام الوندی کارگاه آموزشی کرسی ارتباطات علم و فناوری یونسکو کرسی نظریه‌پردازی کرونا کودک گردشگری