در سومین نشست از سلسله نشستهای روز جهانی ارتباطات؛
ارائه آموزشهای سلامت محور به جمعیت عمومی، موضوعی تخصصی و نیازمند کمکهای کنشگران حوزه ارتباطات است/تعریف رابطه ارتباطات و عرصه سلامت باید به صورت دیالکتیکی باشد.
سومین نشست از سلسله نشستهای روز جهانی ارتباطات و روابط عمومى به همت انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات با دو محور «سواد سلامت روان: فصل مشترک روان پزشکی و علوم ارتباطات» و «ارتباطات رسانهای و سلامت روانی مردم در ایران: باید و نبایدها» روز چهارشنبه 28 اردیبشهت ماه سال جارى به صورت مجازی برگزار شد.
در ابتدای این نشست، دکتر عباس قنبری باغستان، عضو هیات علمی دانشگاه تهران و دبیر این نشست، با اشاره به قرار گرفتن در ایام روز جهانی ارتباطات و روابط عمومی، به اهمیت «ارتباطات سلامت» به عنوان یکی از حوزههای مطالعاتی بین رشته ارتباطات پرداخت. وی در ادامه ضمن معرفی سخنرانان این نشست، به ماهیت «ارتباطات سلامت» و پویایی و گستردگی فعالیت های آن اشاره و بر ضرورت و اهمیت تعامل و دیالکتیک علمی بیشتر در حوزه های «بین رشته ای» همچون ارتباطات سلامت، ارتباطات محیط زیست و نیز چالش های موجود بر سر مباحث و مبانی علمی و فلسفی آنها به دلیل همین بین رشته ای بودن پرداختند. ایشان با اشاره به فصل مشترک «سلامت روان و ارتباطات» ابراز امیدواری کردند که در این نشست شاهد شکل گیری بحث های به روز و مناسبی در این حوزه باشیم.
در پنل اول این نشست دکتر مریم رسولیان عضو هئیت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران بیان کردند: «بار بیماری های روانی هم در ایران و هم در جهان افزایش پیدا کرده است و کوید 19 این مسئله را افزایش داده است. از طرفی دیگر روز به روز ارتباطات انسان ها گستردهتر و وسیع تر می شود اما به دنبال آن این ارتباط نیز سستتر می شود».
ایشان در مورد انسان توضیح دادند: انسان ها یک موجود «بایو سایکو سوشیال اسپیریچوال» است. بُعد اسپیریچوال جدیدا اضافه شده است و به نوعی آن را به بعد روان ارتباط می دهند و از بخش جداگانه بعد اسپیریچوال آگاهی ندارند اما نهایتا یکی از این سه پایه سلامتی، سلامتی های مرتبط با روان(سایکولوژی) است که قطعا بر روی بعد جسمی و اجتماعی اثر می گذارد و بالعکس. در نهایت یک اصل اثبات شده ای دیگر وجود دارد که سواد سلامت یکی از مولفه های مهم است که بر روی ابعاد دیگر سلامت انسانها اثر می گذارد و این اثر پایدار خواهد بود.
ایشان افزودند:«فردی که به صورت تقریبی؛ بیشتر از سایر افراد بر روی سواد سلامت روان کار کرده است آقای آنتونی جرم در استرالیا است. ایشان در میانه دهه 90 این نکته را مد نظر قرار داد که برای کاهش بیماری های روان به طور متمرکز بر روی تربیت و آموزش پزشکان و کادر پزشکی است و تمرکز آموزش و ارتقا بر روی گروه پزشکی بود و این نکته را دریافتند که بیماران و خانواده های آن ها در این مسئله کاملا نادیده گرفته شده اند و از همان زمان بحث خود مراقبتی و سوشیال اسکیلز به عنوان اصول قابل یادگیری مطرح شد تا بیماران بتوانند از خود و ارتباطات و سلامت روانشان مراقبت کنند».
ایشان ضمن تاکید بر همزمان بودن این پدیده ها بیان کردند:«سواد سلامت یک مولفه مهم است که در ابعاد مختلف دارای تاثیرگذاری است».
دکتر رسولیان افزودند:«مفهوم «سلامت روان مثبت» از سواد سلامت استخراج شده است. تعریف این مفهوم مانند همان سلامت روان است و همانگونه افرادی که در حوزه سلامت روانی کار کرده اند می دانند مفهوم سلامت مساوی با نبود بیماری نیست و در واقع ویژگی های سلامت روان مثبت این است که فرد بتواند توانایی های خود و محدودیت هایش را تشخیص دهد. شناخت دقیقی از خود داشته باشد، بتواند با استرس های موجود در زندگی خود کنار بیاید، به صورت بهره وند و موثر کار بکند و به اجتماع خود کمک کند».
ایشان در زمینه کمک کردن به جامعه و داشتن دغدغه اجتماعی افراد بیان کردند:« کمک به اجتماع یکی از ابعادی است که از سال 1995 جزئی از تعاریف است؛ که برای سلامت روان مثبت در نظر گرفته شده است .هنگامی که ما می خواهیم در مورد سواد سلامت روان صحبت کنیم در مورد باورهایی که افراد جامعه از سلامت روان دارند سخن می گوییم و این آگاهی های منجر به این میشود که 1.بیماری را بشناسند2.آن را مدیریت کنند _3. به پیشگیری آن کمک بکند.
وی افزود:«بحث سواد سلامت و ارتباطات بسیار واضح و مشخص است ما دارای مفاهیم و دانشی هستیم که فکر می کنیم مردم باید آن را بدانند اما انتقال آن و راه های انتقال آن بحثی است که ما پزشکان، روان پزشکان و روان شناسان به صورت کامل از آن دور هستیم و در دنیای جدید بحث انتقال مفاهیم به جمعیت عمومی موضوعی است کاملا تخصصی است و به همین دلیل روزی که آقای دکتر قنبری مطرح کردند که می خواهیم رشته ارتباطات سلامت را در دانشگاه تهران راه اندازی کنند از این زاویه از نظر ما بسیار، بسیار ضرورت داشت.البته که این رشته دارای کاربرد های بیشتری است اما این تنها یکی از اموری است که در پیشگیری بسیار مهم است».
ایشان فرمودند: ما دارای سه مرحله پیشگیری می باشیم :
- اولیه:پیشگیری اولیه که باید در آن تلاش شود بستر ورود بیماری فراهم نشود
- ثانویه:فرد در آن بیمار شده است و ما به سرعت به دنبال تشخیص و درمان آن هستیم
- ثالثیه:فرد در آن بیمار شده است؛ تشخیص و درمان صورت نگرفته است و ما به سرعت به دنبال بازتوانی آن هستیم و به همین دلیل سواد سلامت یکی از پایه های اولیه پیشگیری است.
دکتر رسولیان بیان کردند:«در برنامه عملیاتی سلامت روان در سال 2013تا 2020 که WHO آن را طراحی کرده است؛ دانش و آگاهی در مورد سلامت روان اولین توسعه عملی است که برای میل به بهبود سلامت روان اجتماعات تعریف شده است. پس در اینکه آگاهی و دانش سلامت روان نیازمند کار کردن هستیم یک امر روشن و واضح است. در ایران اطلاعات در مورد سلامت روان وجود ندارد و پژوهش هایی محدودی صورت گرفته است آخرین پژوهشی که در سال 1399 انجام شده است؛ در مورد منابع اطلاعات سلامت روان و همچنین در مورد خود مسئله سلامت روان کار کرده است».
ایشان در ادامه دو ملاک سلامت روان و سلامت روان مثبت را برای پژوهش ها بیان کردند:«شرایط جامعه ما از نظر اعدا و ارقام مانند جامعه های در حال توسعه بود. همچنین بر اساس پژوهش های صورت گرفته به غیر از عربستان، سواد سلامت خانم ها از آقایان بیشتر است و کشور ما از هم این قاعده مستثنی نبوده است. گروهی که ما بر روی آن پژوهش کردیم تمام دانشجوهای مقطع کارشناسی از همه رشته ها انتخاب شده اند. بر اساس این تحقیق هرچه میزان سواد و تحصیلات بیشتر باشد سطح سواد سلامت افزایش پیدا می کند و طبیعتا پر کاربرد ترین منبع اطلاعاتی در این میان شبکه های اجتماعی است اما برای جست و جو در وبسایت ها و موتور های رسمی به جست و جو می پرداختند اما جالب است بدانید که شبکه های اجتماعی دارای اعتبار بسیار کمی در میان پرسشگران است».
دکتر رسولیان افزودند که سلامت روان مثبت دارای سه ویژگی می باشد که به ترتیب عبارت اند از:«تشخیص توانایی ها و محدودیت های خود توسط فرد، کنار آمدن با مسائل و مشکلات خود و همچنین کار کردن به صورت موثر و کمک کننده به جامعه».
در ادامه ایشان نتیجه گرفتند :« آگاهی و سواد در مورد روان سبب شناخت بیماری و پیش گیری و همچنین درمان بیماری می شود».
دکتر رسولیان تاکید کردند:«سلامت روان دارای اجزا مهمی است که از جمله آنها می تواند به آگاهی در مورد چگونگی سلامت روان و تداوم آن، آگاهی در مورد اختلالات و درمان آن که مسئله بسیار مهمی است، کاهش انگ های که باعث مددجویی می شود و در نهایت مدد جویی اثر بخش اشاره کرد. سلامت روان و ارتباطات مسئلهای است که شیوه انتقال آن و ایجاد آگاهی در میان مردم موضوع مهمی میباشد که ما پزشکان و روانشناسان با آن آشنایی نداریم و کاملا از آن دور هستیم چراکه این مسئله بسیار تخصصی است».
ایشان بیان کردند:«نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است در میان مردم افزایش نگرش و آگاهی ایجاد کنیم. این آگاهی لزوما با افزایش دانش ایجاد نمیشود بلکه باید این دانش را درونی کنیم. باید تعاملی در بین انجمن های علمی رشته های مختلف صورت بگیرد علی الخصوص گروه ارتباطات باید در مورد نشریات مختلف که دارای مخاطبان بیشتری است اطلاعاتی را به دست آورند و آنها کیفیت سنجی و درجه بندی مشخص برای رسانه ها داشته باشند تا به عنوان منابع معتبر در نظر گرفته شوند.مردم و سازمانها باید دارای سواد انتقادی باشند.اطلاعات دقیق در مورد مسائل مختلف برای گروه های اجتماعی در دسترس باشد و با ایجاد اطلاعات درست از میزان اخبار زرد کاسته شود».
دکتر رسولیان افزودند:«اگر ما بخواهیم جامعه در سمت و جهت مناسب باشد قطعا رشد سواد و آگاهی بر آن نقش دارد و به میزانی که میانگین سواد رشد کند؛ جامعه می تواند رشد داشته باشد و قطعا شما متخصصین علوم ارتباطات می توانید با زبان تخصصی تر این مسائل را مطرح کنید».
دکتر رسولیان در پایان تاکید کردند:«همه انسان ها به صورت روزمره با مسائل روانشناسی روبه رو هستند و به همین دلیل فکر می کنند که دارای سواد کافی سلامت روان هستند؛ با وجود مزایایی که وجود دارد این مسئله دارای افاتی است به همین دلیل فکر میکنم ایجاد یک راهکار مناسب و به شکلی مشترک بتواند موثر باشد». ایشان در پایان ابراز امیدواری کردند و گفتند:« انشالله که رشته ارتباطات سلامت بتواند این راهکارها را ایجاد کند. البته درست است که رشته دارای اسم بین بخشی است اما ماهیت خود را به صورت درست بیان نمی کند و باید تلاش شود تا به صورت تعاملی این اتفاق رخ دهد».
در ادامه نشست نوبت به دکتر مهدی منتظر قائم عضو هیئت علمی گروه علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران رسید تا در مورد موضوع نشست به بیان دیدگاه های خود بپردازند.
دکتر مهدی منتظر قائم با تایید گفتههای دکتر رسولیان عنوان کردند: «تعامل و همکاری بین جامعه روانشناسی و روانپزشکی وجود ندارد یا به اندازه کافی نیست و باید مکانیسمهایی برای گسترش این همکاری ایجاد کنیم. دکتر منتظر قائم افزودند: «هر رشتهای که گسترش پیدا میکند، به خصوص رشتههایی که با بعدی از جهان اجتماعی سر و کار دارند، به تدریج به سایر عرصهها و میدانهای جهان اجتماعی تنه میزند. ارتباطات هم از این قاعده مستثنا نبوده است. رشتهها زمانی که گسترش پیدا میکنند به بین رشتهای بودن، فرا رشتهای بودن سپس چند رشتهای بودن میرسند. حوزهای که ما در حال صحبت درباره آن هستیم نیز مرز مشترک ارتباطات و به معنای عام بهداشت یا سلامتی است».
این استاد دانشگاه به مسئله تعریف ارتباطات سلامت پرداختند و افزودند: « ارتباطات سلامت در معرض یک تعریف دوگانه است». ایشان با تایید تعریف دکتر رسولی از ارتباطات سلامت افزودند که: «دوستان محتوای رسانهای معطوف به یک عرصه یا پدیده اجتماعی را به عنوان خدمت ارتباطات به آن عرصه تعریف میکنند. مثلا محتوای سیاسی رسانه های جمعی را به عنوان ارتباطات سیاسی تعریف می کنیم. ارتباطات سلامت نیز محتوایی است که آشکارا معطوف به انذار دادن، هشدار دادن و ترویج کردن مقولهای در حوزه سلامت باشد».
این استاد دانشگاه در ادامه بیان کردند: «ما این رویکرد را از غرب یعنی کشورهای لیبرال گرفته ایم. آنها نهادسازی و ساختارسازی را در لایههای زیرین انجام دادهاند؛ بنابراین مسئلهای که در ظاهر مشاهده میکنند، نحوه تعامل بین رسانهها و حوزه سلامت است. در خود غرب نیز لایههای زیرین سالها و قرنها مسئله بوده است؛ ولی ما این مسائل را هنوز در جامعه خود داریم. اگر ما بدون اینکه این لایههای زیرین را حل کنیم انتظار محتوای خوب و معطوف به هدف از رسانهها داشته باشیم، این انتظار محکوم به شکست است». ایشان راه حل عبور از این بحران را تعریف رابطه ارتباطات و عرصه مورد نظر، مثلا سلامت، به صورت دیالکتیکی دانستند.
ایشان اضافه کردند: « تأثیری که ارتباطات بر سلامت میگذارد، فقط معطوف به محتوا نیست. معطوف به خود ماتریالیتی رسانه و قالبها و فرمهای رسانه نیز هست. بنابراین تکنولوژی، الگوهای مصرف، اثرات کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت، کارکردهای پنهان و آشکار نظام رسانهای در زیست فردی انسانها، جامعه پذیری، فرهنگ پذیری در کنار محتوا محل بحث ما میشود». با این توضیحات ایشان نتیجهگیری کردند: «رسانه باید ویژگیهایی در زمینه فردی، سازمانی و اقتصادی سیاسی داشته باشد تا بتوانیم انتظاراتی را از آن معطوف به هدف موردنظر داشته باشیم. دموکراسی محتوایی از دموکراسی سازمانی درمیآید. سازمانی که سالم نیست و روابط ناسالم در آن جریان دارد؛ نمیتواند طولانی مدت به صورت خودکار تولید محتوا را انجام دهد».
در ادامه دکتر منتظر قائم به ارائه 3 محور تأثیر سلامت بر ارتباطات و رسانه پرداختند. ایشان در توضیح محور اول با تأکید بر این موضوع که رسانهها با تمام ویژگیهایی که دارند، بر دانش، نگرش و رفتار مردم تأثیر میگذارد مطرح کردند که: « اگر فقط خروجی رسانه و تأثیر آن بر سلامت روان را بررسی کنیم، رسانه را اصلاح نکردهایم. برای تغییر این روابط علی باید به علتهای بنیادین دقت کنیم. در اینجا سیاستهای رسانهای محل بحث است. همچنین اقتصاد سیاسی رسانه، مالکیت رسانه و رابطه رسانه با گروههای مختلف اجتماعی محل بحث است».
در ادامه ایشان به استفاده از روشهای مطالعه طولانی و بلند مدت تأکید ورزیده و بیان کردند: «اثرات بلند مدت رسانهها بیشتر از اثرات مقطعی محل بحث است. مثلا اثراتی که رسانه بر روی شکلگیری شخصیتهای ضد اجتماعی یا آنومیک میگذارد، مهمتر از سنجش میزان آگاهی مردم نسبت به فلان مقوله است«.
دکتر منتظر قائم صحبت درباره محور بعدی را اینگونه شروع کردند: «رابطه بین رسانه و ارتباطات و سلامت و سلامت روان معلول لایههای زیرینتری هستند. یکی از این لایههای زیرین که اتفاقا در ارتباطات، حوزه سلامت و در حوزه مشترک این دو بسیار مهم است؛ بحث فلسفه اجتماع، بحث انسانشناسی و ایدئولوژی رابطه بین فرد و اجتماع است. روانشناسی مطرح در ایران عمدتا روانشناسی غربی است. روانشناسی غربی در بستر ایدئولوژی، انسانشناسی و جهان بینی غربی رشد پیدا کرده است. یعنی بنیانهای اومانیستی، ناسیونالیستی و سکولاریستی در آن غلبه دارد». ایشان ضمن تأکید بر این موضوع که ارتباطات سلامت نیز باید مبانی معرفتی خود را یافته و تعریف کند؛ بیان کردند: «نیاز است که این مناقشات حل شود. در غرب این مناقشات تا اندازه زیادی حل شده؛ بنابراین رسانه هم تابع همان دستورالعملها، بایدها و نبایدهای نظام معرفتی غربی است. روانشناسی و سلامت نیز تابع همان میدان است. در نتیجه میتوانند با یکدیگر در حوزه تولید محتوا مشارکت کنند؛ اما ما برای این مشارکت دچار مناقشه خواهیم شد».
دکتر منتظر قائم در ادامه برای تصریح اهمیت سواد رسانهای عنوان کردند: «ما در حوزه چاپ و نشر، حوزه ترجمه کتاب و حوزه شبکههای اجتماعی و گفتمان عمومی با سیل بنیان کنی از روانشناسی عامهپسند رو به رو هستیم که به نظر من سلامت روانی مردم را به شدت به خطر انداخته و به نام علم روانشناسی، مدیریت خویشتن و تربیت جنسیتی از طیف بسیار بد تا بسیار خوب متفاوت است. زمانی که چنین سیل بنیان کن و ترکیب شده از خوب و بد را داریم؛ حتی اگر خیلی هم کار کنیم و مطبوعات، صدا و سیما و هر آنچه در اختیار ماست را اصلاح کنیم و به مسیر بیاوریم؛ اتفاق بسیار بزرگی نخواهد افتاد. پس سلامت مردم و سواد سلامت مردم الان به سواد رسانهای مردم گره خورده است.».
ایشان برای بیان سومین محور اینگونه سؤال پرسیدند: «ما با چه مکانیسمهایی بر روی سلامت روان کارکنان و پرسنل رسانهها نظارت میکنیم؟ آیا وقت آن نیست که بر روی پرسنل رسانههای جمعی نیز به نوعی نظارت یا کنترل روانشناختی داشته باشیم؟ آیا روانشناسان متخصص مشاوره دادن به پرسنل رسانههای جمعی داریم؟ یا کلینیکهای ما فقط برای عوام و تودههای مردم تنظیم شده است؟ آیا روانشناسی کار در محیط رسانههای جمعی را میدانیم؟ آیا الزمات یک مدیر یا کارکن رسانه حمعی را میدانیم؟
ایشان در ادامه افزودند: «اگر من از روانشناسی پرسنل خودم آگاه نباشم و مکانیسمهای اعمال آن را داشته باشم، نتیجه میشود آنکه انتظار اصلاح محتوا را داریم؛ در حالی که رسانههای جمعی آدمهایی را وارد یا جامعه پذیر میکند که بنیانهای روانی لازم برای کار در این حیطه را ندارد».
پس از آن دکتر منتظر قائم به تبیین 3 محور در تأثیر ارتباطات بر سلامت پرداختند. ایشان در تصریح محور اول بیان کردند: «خبر یکی از قالب های مهم در رسانه های جمعی است. غالبا خبری که در رسانه های جمعی ما وجود دارد مبتنی بر نقل قول است که نقطه مقابل آن خبر مبتنی بر داده و تحلیل مخاطب است. ما در واقع داده ها را در سایه نتیجه گیریهای خاص به شهروندان خود عرضه میکنیم». ایشان نتیجه سلطه چنین رویکردی در اخبار کشور را تربیت شهروندانی فاقد اطلاعات و فاقد توان تحلیل عقلی و خود بنیان دانستند. ایشان در تصریح این موضوع عنوان کردند: «در چنین شرایطی از این شهروندان انتظار نه گفتن و یا داشتن آگاهی عملیاتی در زمینههایی مانند اعتیاد، روابط بین جنسیتی و … داریم!».
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در محور دوم به اهمیت فیلمهای سینمایی و سریالها پرداختند. ایشان عنوان کردند: «فیلمهای سینمایی و سریالها از نظر من مشکلات جدی از منظر روانشناسی، روانشناسی سلامت و ارتباطات سلامت دارد. آیا نباید روانشناسی ما به حوزه زبانشناسی و زبان اجتماعی ورود پیدا کند و از این نظر رسانهها را نقد و تحلیل کند؟ ما نوعی دیالوگ نویسی مبهم و سمبلیستی پیدا کردهایم و آن را در لایهای از گفتارها، کلمات و واژگان ایدئولوژیک کتمان میکنیم. کنایه بر سخن رک، صریح و صادقانه غلبه دارد. اگر در یک بازه بلندمدت تاریخی فیلم و سریالی که میسازیم مبتنی بر چنین سنتی از گفتار باشد؛ شهروند ما چگونه تربیت میشود؟ یکی از خطرات آن این است که مخاطب را به سمت رمزگشایی بیمارگونه، توهم توطئه و ضرورت پشت پرده خوانی بردهایم».
دکتر منتظر قائم در توضیح سومین محور اینگونه بیان کردند: «ما در رسانههای جمعی خود پوشش کافی، سریع و زنده وقایع اجتماعی را نداریم. متاسفانه نداشتن پوشش کافی، سریع و زنده باعث میشود که شهروندان به نوعی در خلاء از جهان واقعیت رشد کنند. اگر نظام رسانهای ما سریع و زنده بوده و پخش نزدیک به زمان صفر داشته باشد؛ همراه با تغییرات معرفتی که صحبت شد، افراد را طوری تربیت میکنیم که هویت فعال و کنشگر در لحظه داشته باشند، احساس مسئولیت و تعهد کنند و با حوادث درگیر شوند. چنین فردی کشف میکند که اولین ابزار درگیر شدن مؤثر و فعال در جهان اجتماعی مدیریت خویشتن است».
در ادامه سخنان دکتر منتظرقائم دکتر رسولیان ضمن قدردانی از سخنان عمیق و وسیع ایشان افزودند:« فکر می کنم که بنده دارای نگاه عملیاتی تری هستم و در واقع با 70 تا 80 درصد سخنان ایشان موافق هستم. برای اینکه بتوانیم کاری را به صورت تعاملی انجام دهیم باید این ارتباط دوسویه وتعامل پویا و کارآمد باشد».
ایشان در مورد شرایط حاکم در اجتماع و موانع موجود بر سر راه رشد کودکان،نوجوانان و جوانان ما بیان کردند:«جو حاکم به تربیت جوانان معتقد نبوده است و فضای کافی به بچه ها نه از جانب حاکمیت و نه از جانب خانواده ها داده نشده است. ما کودکانی به شدت بله قربانگو در جامعه ایجاد کردهایم. به دلیل این نگاهی که موجود است نمی توانیم بسیاری از مسائل کلان نظری و عملیاتی را رفع کنیم. از طرف دیگر بنده تاکیدکردم دارای نگاه عملیاتی تری بوده ام.» ایشان در مورد اهمیت سواد سلامت و نقش رسانه در آن بیان کردند:«یادگیری سواد رسانه مقدم است و باید دربارهی این موضوع بین رشته ای بیشتر توجه و دقت داشته باشیم.بنده شاید در سخنانم به درستی آن را مطرح نکرده ام اما مجددا تاکید می کنم که ما باید سواد رسانه را یاد بگیریم و در درون تعامل باشد تا بتوانیم کار را به پیش ببریم. جالب این است که این دانش و آگاهی در طی فرآیند زمانی و به صورت نسبی رخ می دهد». ایشان در پایان تاکید کردند:« آکادمیک؛ مسئولیت اطلاع رسانی در ارتباطات سلامت و ایجاد سواد آن را برعهده دارد و نباید از نقش مهم شکل گیری ساختار جامعه اجتماعی به جای جامعه فردی غافل شد».
دکتر رسولیان در پایان سخنانشان از حامیان برگزاری این نشست نهایت قدردانی را به عمل آوردند.
در ادامه نشست دکتر منتظر قائم با تأیید 100 درصدی صحبتهای دکتر رسولیان بیان کردند: «ما باید همه چیز را بدانیم و ببینیم تا بتوانیم سرمایه محدود خود را معطوف به خروجیهای بهتر کنیم. اگر نتوانیم کل صحنه را ببینیم قطعا در طراحی اقدامات دچار اشکال خواهیم شد». ایشان در ادامه به مسئله داشتن دیدگاه جامع و دیدن مسائل کلان تأکید ورزیدند و خواستار کمک به راهاندازی رشته روانشناسی رسانه و ارتباطات از جانب دکتر رسولیان شدند. همچنین ایشان رشد ارتباطات و ارتباطات سلامت را در پیوند با رشد روانشناسی دانستند.
در پایان نشست دکتر منتظر قائم برای برگزاری بیشتر اینگونه نشستها برای گسترش تعاملات ابراز امیدواری کردند.
تهیه و تنظیم: کیمیا توپچی و مریم آقا محمدی