نشست مهار خشونت در گرو تاب‌آوری سرزمین در ساعت 13 روز یکشنبه 6 خرداد در سالن انجمن جامعه‌شناسی برگزار گردید. در این نشست دکتر خانیکی، مهندس درویش، مهندس آل یاسین، دکتر افشارنادری و جمعی از مخاطبان حضور داشتند. ابتدا دکتر افشارنادری اظهار داشتند که نزدیک به یک سال است که مهندس درویش بنای سه‌شنبه‌های بدون خودرو را در تهران باب کردند و این پویش مورد استقبال شهروندان قرار گرفته و حتی شرکت متروی تهران نیز با حمایت از این پویش اقدام به نصب تابلوهای تبلیغاتی در بعضی از ایستگاه‌های مترو نموده است. قرار شد در چهلمین هفته این پویش یک همرکابی بزرگ در تهران انجام گیرد ولی با وجود حمایت افراد زیادی از بخش‌های دولتی، غیر دولتی، هنرمندان و حامیان، این پویش به دلایلی  برگزار نگردید. این پویش در خارج از کشور نیز در کشورهایی مانند آمریکا، اتریش، آلمان و برخی از کشورهای حاشیه جنوب خلیج فارس مطرح شده است. در فرانسه نیز یکشنبه‌های اول هر ماه را افراد بدون خودرو طی می‌کنند.

کمیته محیط زیست شورای شهر تهران، در حال پیگیری طرحی با عنوان ژینالی (زنده سازی) شهر تهران است که در آن تلاش می‌کند تهران را بر اساس راهبرد پیاده‌مداری از نو تعریف کند و در نظر دارد تا طولانی‌ترین مسیر پیاده‌روی در خاورمیانه را از راه آهن تا تجریش ایجاد کند.

جوامع محلی در ایران در نقاط مختلف کشور، فعالیت‌های زیادی در چند سال اخیر برای حفظ محیط زیست خود انجام داده‌اند اما در تهران این فعالیت کمرنگ است و نسبت به سرنوشت محیط زیست بی‌تفاوتی چشمگیری دیده می‌شود. تهران بر اساس اعلام موسسه مرسر در لندن (2016) در بین 230 شهر بزرگ دنیا از نظر کیفیت زندگی 188 شناخته شده است که 20 میلیون ساعت از عمر شهروندان آن در ترافیک تلف می‌شود که ارزش این وقت تلف شده برابر 10 هزار میلیارد تومان است.

مشکلات دیگر چون پایین رفتن و خشک شدن آب زیرزمینی، ساخت‌وسازهای بی‌رویه، سرازیر شدن پسماندها در رودخانه‌ها، از بین رفتن درختان و جنگل‌ها، آلودگی‌های آب، هوا، زمین و … سبب گشته است که محیط زیستی ناامن داشته باشیم. آقای مهندس درویش ارتباط بین عدم امنیت و رضایت شهروندان و بالا رفتن فساد، خشونت معنی‌دار در جامعه را معنی‌دار تلقی کرده و در این باره به شنیدن گفته‌های ارزشمند ایشان می‌نشینیم.

مهندس درویش گفتگوی خود را اینگونه آغاز کرد که نخست اگر بخواهیم  به رابطه خشونت و محیط زیست نگاه کنیم گزینه‌های زیادی وجود دارد، باید روی سکونت گاه‌هایی که وجود دارند و چشم‌اندازهای طبیعی دارند باید روی کنش و واکنش آن منطقه تمرکز کنیم و ببینیم درصد طلاق، افسردگی و خودکشی چقدر است، مناطقی که دچار تخریب شده و همه امکانات در معرض تباهی قرار گرفته است ( بدهکاری بیولوژیکی)، آیا افسردگی و خودکشی افزایش پیدا کرده یا اتفاق خاصی نیافتاده است. خوشبختانه برای هر دو گزینه مستندات فراوانی داریم. از سال 2006 دیگر سازمان ملل متحد از معیار (GPD) برای عیار زدن به رفاه جوامع استفاده نکرده و برای اینکه یک جامعه مرفه را رتبه‌بندی کنید از معیار (HPT) ”  شاخص سرزمین شاد” استفاده کرد و این رتبه‌بندی هر سال اتفاق می‌افتد و ایران از رتبه 85  به 160 سقوط کرده است.

احتمال ارتکاب به خودکشی در سرزمینی که از منابع طبیعی بیشتر بهره‌مند باشد، کمتر است. کشورهایی مثل گواتمالا و کاستریکا در شمار شادترین کشور جهان قرار گرفته است (روسیه 120 و قطر 151). در کشورهایی که اندوخته‌های طبیعی را از دست داده‌اند، امید به زندگی کاهش پیدا می‌کند.

در سال 1980 رئیس جمهور وقت ترکیه خبر از اجرای پروژه بزرگ (گاپ) داد و اعلام کرد که می‌خواهیم تحول بزرگی در شرق ترکیه ایجاد کرده و ترکیه را تبدیل به قطب گردشگری آسیا کنیم.

اسکندر فیروز (مرد بزرگ تاریخ محیط زیست ایران) در سال 1349 شمسی اولین بار در ایران هشدار داد که شما نباید به پاره‌هایی از اکوسیستم که به عنوان مرداب نگاه می‌کنید بگویید تالاب. او 9 کتاب نوشت و بسیاری ازدانش ما از محیط زیست مدیون ایشان است.

وقتی در اثر جنگ و آزمندی صدام، دولت صدام ضعیف و در آستانه سرنگونی قرار گرفت، دولت ترکیه از این ضعف و در گیری کشورهای منطقه نهایت سوء استفاده را کرده و پروژه گاپ را با جذب مشارکت چندین کشور اروپایی و  وام از بانک جهانی آغاز کرد. فقط یکی از این سدهایی که زده (سد آتاتورک) 8. 48 میلیارد مترمکعب گنجایش مخزنش است که از مجموع تمام توان آبی قابل تنظیم ایران بیشتر است. یعنی ما 1000 سد در ایران ساختیم و می‌گوییم ما سومین کشور سدساز جهان هستیم اما همه این سدها آب قابل تنظیم 47.6 میلیارد مترمکعب است که تازگی به 50 میلیارد مترمکعب رسیده است.

ترکیه در پروژه گاپ 120 میلیارد مترمکعب مخزن بر روی دو رودخانه دجله و فرات ساخته است که آورد طبیعی این دو رودخانه 44 تا 47 میلیارد مترمکعب است که تقریبا سه برابراین رودخانه ها سد ساخته که حتی اگر ما با سیری با دور برگشت 500 ساله یا 1000 ساله  هم روبه رو باشیم ترکیه می تواند شیر را ببندد و اجازه ندهد که یک قطره آب وارد میان رودان، سوریه و عراق شود و حاصلش این شد که من خودم در مطالعه ای که با نادر جلالی در مرکزحفاظت خاک و آبخیز داری انجام دادیم و نتایج آن در سال 1388 منتشر شد، بررسی کردیم که تعداد چشمه های تولید گرد و خاک در میان رودان بین سال های 1368یعنی پایان جنگ تحمیلی وسال 1388 تعداد چشمه های تولید گرد و خاک از6 مورد به 208 مورد افزایش پیدا کرده است. اگر قرار باشد برای سرزمینی گریه کنیم برای چنین رخدادی باید گریه کرد. یعنی عراق و بخش بزرگی از سوریه در سکوت کامل نظام های بین المللی و سازمان بین الملل و همه آنهایی که ادعای ملاحظات اخلاقی و محیط زیستی داشتند، عملا از بین رفتند. الان هم تعداد چشمه های تولید گرد و خاک به 295 برابر رسیده است و همچنان در حال افزایش است. آخرین سدی را که ترکیه در حال ساخت سد ایلیسو بر روی دجله است که سه برابر بزرگتر از کرخه است و علیرغم همه مخالفت ها آبگیری آنرا شروع کرده است منطقه حسن کیف کهن سازه هایش 12000 سال قدمت ساله داشت و ثبت جهانی می تواند بشود. سازمان های غیر دولتی بین المللی خیلی تلاش کردند تعاملات زیادی صورت گرفت حتی برای اولین بار  مردم در آلمان، سوئیس و اتریش سکوت را شکسته و به خیابان ریخته و علیه دولت متبوع که مشاوران فنی این پروژه ها بودند اعتراض کردند (دولت های متبوع ازاین پروژه ها بیرون رفتند چون در این کشورها گرین پارتی ها خیلی قوی هستند و از ترس اینکه رای نیاورند نه اینکه اخلاق مدار باشند) با این وجود دولت اردغان اصرار دارد که اینکار را انجام دهد و با امکانات داخلی و یا کمک فنی که از کشورهای همسایه می گیرد (وزارت نیرو دولت ایران به ترکیه کمک می‌کند و هیچ اعتراضی هم نسبت به این جنایات میان رودان نکرد.)

طبیعی است این اتفاق بیافتد ولی غیر طبیعی است، نخبگان جامعه ما، جامعه شناسان و فرهیختگان ما نسبت به این پروژه بزرگ بی تفاوت هستند. وزارت نیرو ما محیط زیست یا از آب دزدی می‌کند یا آب بیشتر تبخیر می‌شود، تخریب جنگل‌ها، جابجایی سکونت گاه های انسانی، افزایش گرد و خاک؛ منجر به آدرس اشتباه می‌شود که ما آب داریم ومی توانیم تولید بیشتر کنیم و به سراغ محصولات آب بر می رویم که این خطاها باعث می‌شود که ایران اعتراض به دولت ترکیه نکند که سد سازی شما باعث این اتفاق شده است و چون جهت باد از شرق به غرب است، 25 استان ما در گیر ریزگردها شده است که قبل از پروزه گاپ به این حد نبود و حتی خود سوریه و عراق هم نه تنها واکنش جدی نشان نداده بلکه از آن آب باریک سدهای بزرگ ساخته (مانند سد اسد در سوریه و سدهایی که در زمان حکومت بعدی ساخته و در حال استفاده هستند که گنجایش انها 11 تا 12میلیارد متر مکعب است وسدهای بزرگی که در سوریه و عراق ساخته شد و اجازه ندادند که قطره آبی به هور العظیم برسد و یک پهنه نیم میلیون هکتاری که 530 نوع پرنده داشتیم (قاره امریکا فقط 530 پرنده دارد) و یکی از تعادل های هوش مخفی در منطقه بود. تصاویری که از جنگ به یاد داریم جزایر مجنون، هورالعماد- هورالعظیم هور الهویزه که همش تبدیل به چشمه های تولید آب و خاک شده است. و بخش هایی هم که به خاطر حفاری های ایران که می خواست ارزانتر در آید با شرکت چینی قرارداد بست که گفتند در آب حفاری اینقدر دلار است پس ما آب را برای شما حذف می کنیم و  طوری می کنیم که ارزانتر در بیاید که می بینیم با چه کنش های اجتماعی در خوزستان روبرو هستیم. جریان پان عربیسم راه افتاد و در بوستان و سوسنگرد به سد کرخه که افتخار مهندسی ایران است می گویند سد عرب کش اما هیچ جامعه شناس نیامد در مورد تبعات این سد با مهندس تکنوکرات صحبت کند.که مردمی ما در سطح پایین که با کشاورزی های محلی، حصیر بافی معیشت می کردند چه می کنند؟ تبلیغ می شد که فارس ها به عمد می خواهند شما را نابود کنند. فعالان محیط زیست کمپینی با نام نجات میان رودان راه انداختند. این کمپین به 4 زبان زنده دنیاست، فکر می  کردیم مردمی که درگیر ریز گردها هستند کمک می کنند اما چیزی حدود 140هزار نفر این پویش را امضا کردند در حالیکه اگر یک میلیون نفر امضا داشتف سازمان ملل موظف به پیگیری بود.

محیط زیستی ها تعدادشان کم است و پشتوانه زیادی ندارند. حاصل عدم توجه به ملاحظات محیط زیستی این می‌شود که فقط دمشق و بغداد و ترکیه نمی لرزد فرودگاه پاریس، منچستر وآتاترک هم می لرزد. خشونت افزایش یافته و دولت ها ناچار هستند که هزینه کنند تا سرطانی به نام داعش را از بین ببرند و حاشیه نشین ها را با روزی 20 دلار بخرند. هنوز اینها از بین نرفته اند. وقتی ما با انتقال آب به دریاچه ارومیه مخالفت می کنیم، دوپینگ کرده، از مرفین استفاده کرده تا درد را تسکین دهیم به جای اینکه درمان کنیم. باید در خود منطقه فعال شویم. متاسفانه صدای حمایتگری هم از دیگر اقشار اجتماعی شنیده نمی‌شود و فورا گفته می‌شود که محیط زیستی ها مشکلات معیشتی مردم را درک نمی کنند و دلشان برای یک سپیدار و یا کل بز می سوزد. حتی بسیاری از استادان به لحاظ پروژه هایی که برای محیط زیست می گیرند سکوت می کنند. کشوری که 2000 میلیارد دلار خرج کرد ولی جزو 30 کشور اقتصاد برتر جهان نیست. گناه ماست که وقتی باید کاری کنیم نکردیم،گناه  آموزش و پرورش ماست که دانش آموز خوب کسی است که نمره 20 بگیرد، درس را کامل گوش دهد، کاری به کار کسی نداشته باشد و هرگز نپرسد چرا؟

از دانش آموزان سوالات فنی کرده بودند همه سوالات را پاسخ داده بودند اما وقتی درباره خودشان سوال شده بود هیچ پاسخی نتوانسته بودند بدهند. این حاصل نظام آموزش و پرورش ماست که نباید سرت بوی قورمه سبزی بدهد، آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه. حاصلش اینست که فرزانه ای چون اسکندر فیروز را کسی نمی شناسد. حاصلش اینست که ما نمی دانیم دموکراسی را اولین بار فردوسی مطرح ساخت و بیوکراسی را خرقانی.

جاهایی در ایران است که هیچ قتلی صورت نمی گیرد 7 قومیت مختلف در آنجا بسر می برند؛ کرد، لر، بختیاری، فارس، گرجی و ارمنی ها … . آبشار زیبا، متراکم ترین رویشگاه زاگرس ، جایی دیگر که در 100 سال گذشته هیچ قتلی اتفاق نیافتاده است صدای پرندگان و طبیعت به مردم لبخند می زند . اگر روی محیط زیست سرمایه گذاری کنیم شاید لازم نباشد 25000 پرونده جنایی باز کنیم و ایرانیان اینقدر دست به خشونت نمی زدند. از هر دو خانواده یک خانواده درگیر جنگ هستند. ایرانیان در حال حاضر جنگ اعلام نشده علیه هم دارند، 660 هزار زندانی جدید در نتیجه صدور احکام داشته باشیم. شاید لازم نباشه سخنگوی قوه قضاییه اعلام ورشکستگی سازمان زندانیان را داشته و بگوید ما با این وضعیت نمی توانیم به خانواده های آنان رسیدگی کنیم. شاید لازم نباشه معاونت پیشگیری قوه قضاییه داشته باشیم با این پول ها. بعضی اوقات برای حل یک مشکل مستقیما نباید به حل آن مشکل بپردازیم، بلکه مشکلات پیرامونی را باید حل کنیم که این کار جامعه شناسان است.

در تهران 7000 نزاع درهر صد  هزار نفر اتفاق می افتد سومین کشور نزاع خیز دنیا.

در گزارش مرسر در سال 2016 ، تهران رتبه 188

در سال 2017، تهران 199 بود

در گزارش امسال، 2018 تهران رتبه 200 امین شهر جهان از نظر کیفیت رفاهی شهر در جهان بود.

همش در حال سقوط هستیم. شهری که 50000 میلیارد دلار ترنوبل مالیش است و جزء ده کشور دنیاست از نظر پولی که در آن خرج می‌شود، اما در شمار 10 کشور مرفه جهان قرار داریم. مساله ما پول نیست. ما کم پول در این مملکت خرج نکردیم.

ایرانیان 6 برابر متوسط جهانی شکر مصرف می کنند

برای ایرانیان 3 برابر متوسط جهانی دارو تجویز می‌شود

ایرانیان 2 برابر متوسط جهان نمک می خورند

ایرانیان 6 برابر متوسط جهانی بنزین مصرف می کنند

و 16 برابرمتوسط  آسیای جنوبی شرقی انرژی مصرف می کنند

شاخص ها نشان می دهند که ما اینقدر پول داریم که نمی دانیم چگونه مصرف کنیم

ترکیه با 80 میلیون جمعیت، تعداد خودروهایش 1.5 برابر ماست ، 7.8000000 لیتر بنزین مصرف می‌کند. در ایران با همان جمعیت، 88000000 لیتر بنزین استفاده می‌شود که در ایام عید این مقدار به 122000000 لیتر می رسد. چند وقت پیش رفتم در پالایشگاه آبادان و مشاهده کردم که به علت نقص فنی، تمام پساب وارد الوند رود می‌شود و ما ماهی خوب آنجا را می خوریم و بعد خرج درمان سرطان می کنیم.

این فشار کاذب سبب شده که ما محیط زیست را از دست بدهیم. یکی از دلایلش مصرف بیش از حد سوخت های فسیلی است. برای دولتی که خود را محیط زیستی می داند و اولین اقدامش برای جلوگیری از ورشکستگی ایران خود رو و سایپا، دادن وام 25000000 با تسهیلات فراوان به کسانی است که مردم این خود روهای بی کیفیت  را خریداری کنند. و فکر می کنیم به اشتغال کمک می کنیم. همیشه با چماق اشتغال محیط زیست را کوبیدیم. چرا آمار واقعی کشتار محیط زیست را اعلام نمی کنیم.

چند وقت پیش نزد آقای ایاذی معاون اجتماعی وزارت بهداشت و آموزش پزشکی رفتم و گفتم چرا آمار مرگ و میر را در جاده ها اعلام نمی کنید.

وقتی در گزارش 2018 اتحادیه اروپا 9500 نفر در لندن در اثر آلودگی کشته شدند

در بریتانیا با جمعیت برابر ایران، 50000 نفر کشته می شوند چگونه است که طبق آمار دولت در ایران 35000 نفر در اثر آلودگی کشته شده که سهم تهران  5000 نفر است ایرانی که سهم کوچکی از خودروها استاندارد فقط یورو 4 است چطور چنین چیزی امکان دارد آمار ایران کمتر از جایی باشد که استانداردش از یورو 6 هم کمتر است. خود من در پیمایشی میدانی که خودم انجام دادم در 9 ماهه اول سال آمار درگذشتگان در بهشت زهرا عمر متوسط 49.8 بوده در حالیکه 74 روی کاغذ اعلام می کنیم در حالیکه در ماه های اول سال میزان مرگ و میر کمتر است. آقای ایاذی گفتند ما اگر این را اعلام کنیم مردم نگران می شوند و ما کاری نمی توانیم بکنیم.

مثل اینکه که شخصی  بداند ذرات کوچکتر از 2.5 میکرون چیه ،  بداند لنت ترمز یکی از بزرگترین تولید کننده ذرات هستند و این ذرات می توانند از جداره مویرگها نیز عبور کنند و دیگر ماسک هم فایده ای ندارد، بداند فشار اسمزی خون افزایش یافته و تولید سرطان خون می‌کند. وقتی اعلام می کنند شاخص از 100 رد شده آن کس متوجه می‌شود که به شدت در معرض فشار اسمزی خون و سرطان خون قرار گرفته است. اما آن کسی که نمی داند به راحتی می رود و فوتبال هم بازی می‌کند. اما آیا واقعا همینه؟ ما سال 96 پیشنهاد دادیم 7200 میلیارد تومان مبلغ  میلیارد تومان برای توسعه شتاب نابکتر مترو اختصاص دهند که نماینده های مجلس با مبلغ 220 میلیارد تومان موافقت کردند، استدلالشان این بود که ما در جاده ها  28000 نفر کشته می دهیم حالا 5000 نفر هم در اثر ترافیک کشته شوند. (در حالیکه در ایران 1000000 نفر و در تهران 200000 نفر کشته می شوند.)

۶۱ سال برای حل این مشکل کافی نبود. نشسته ایم یک نفر با اسب سفید بیاید و مشکلات ما را حل کند حاضر نیستیم از خودمان شروع کنیم تا وقتی ما حاکمان را دزد می دانیم و به همه چیز لگد می زنیم چیزی حل نمی‌شود. اگر اعتراض کنیم چرا ماشین خود را با آب شرب می شورید و یا زباله ها پرت می کنید یا کشور را کثیف می کنید، پاسخ دهند به تو چه مربوطه پولش را می دهیم، نمی توانیم گفتگویی باهم داشته باشیم.

نگرانی که از گرانی ارز داریم از نابودی دریاچه ارومیه، رودخانه های کرخه، کارون، بختگان و … نداریم و این نشان دهنده روح وندالیسم در ایران است که ” دیگی که برای ما نجوشد سر سگ داخلش بجوشد.”

همین دیروز آقای عراقچی اعلام کردند که 6 میلیون ایرانی در خارج زندگی می کنند. و حجم سرمایه گذاری ایرانیان در خارج از کشور 1300 میلیون دلار است. 6 میلیون نفر بزرگتراز37 کشور دنیاست کشورهایی مثل سنگاپور و یا کشورهای اتحادیه اروپا که (GDP) بالایی دارند. از اگر اینها به خود سختی می دادند و در ایران می ماندند ما دچار اینهمه مشکلات نمی شدیم نخبه ها که می روند پخمه ها می مانند و خوشحال می شوند و بر ما حکومت می کنند. این وظیفه جامعه شناسان است که ما بتوانیم عشق  به سرزمین را در جوانان به وجود آوریم و هزینه این گفتگو را هم پرداخت کنیم.

امسال سال جهانی دوچرخه اعلام شد. به کمک ترکمنستان (نه هلند) که به مراتب ماجرایش با آلودگی،ترافیک 100 ها برابر کمتر از ماست. باید به این نتیجه برسیم که اگر می خواهیم با قاتلی که 7000000 نفر را در سال می کشد مبارزه کنیم، راهش تغییر سبک زندگی است راهش اینست که ما شهرهایی بسازیم که مردم پیاده روند و از دوچرخه استفاده کنیم نه از تقاطع غیر همسطح و پارکینگ طبقاتی. راهی که دیگران رفته اند را بررسی کنیم لازم نیست چرخ را از اول اختراع کنیم. آقای قالیباف در کمپین تبلیغاتی اعلام کرد که من می خواهم ایران را تهران کنم. نباید داروحانه ها بیشتر از ورزشگاه باشند، نباید کلینک ها بیشتر از مدارس باشند، چون در ان صورت توسعه پایدار اتفاق نخواهد افتاد. باز هم رئیس محیط زیست با شجاعت می گوید مردم وقتی مشکل دارند ما نباید به محیط زیست فکر  کنیم پولی که برای محیط زیست سالانه خرج می کنیم را بگوییم زیاد است این دامن زدن به محیط زیست هراسی است.  یک چاه ول است هر چقدر در این چاه پول می ریزیم باز مردم مریض می شوند.

چرا نمی بینیم در طول 100 سال اخیر در دیزباد بالا در نیشابور  فقط یک قتل اتفاق افتاده، بزرگترین کمک را این روستا به کرمانشاه انجام داده ، 11 وانت به کرمانشاه فرستادند. از سال 1317که در آنجا مدرسه محیط زیست دایر است و 250 معلم دارد ، محصول گردو آنها شهرت جهانی دارد، هرگز از کود و سم استفاده نمی کنند و می گویند اگر حال پرنده ها را خوب کنیم حال ما هم خوب است، هیچ درخت بلندی قطع نمی‌شود چون به فکر لانه پرندگان هستند، اگر کسی استخر در مزرعه اش درست می‌کند چند تا چوب در آب می اندازد که پرنده موقع خوردن آب غرق نشود و موقع ساخت خانه، شورای روستا زمانی پایان کار می دهد که حتما باید آشیانه ای هم برای پرنده ها بسازند. در زمستان همه در جیب ارزن دارند که پرنده ها گرسنه نمانند و فلسفه اشان اینست که پرندگان وقتی در آسمان پرواز می کنند کودشان را می پاشند این کود، خاک را حاصلخیز کرده و نیاز به کود شیمیایی هم نداریم، از گاو آهن و تراکتور استفاده نمی کنند از گراز استفاده می کنند همان گرازی که ما حیوان زیان کار خطاب کرده و شکارچی برای شکارشان استفاده می کنیم. سیب زمینی می کارند و مخفی می کنند تا گراز ها آنها را پیدا کنند و اینگونه خاک را زیر و رو کنند و سیب زمینی ها را بخورند بعد دور زمین نرده کشیده که گرازها به آنها نزدیک نشوند. در آن روستا به بهترین لبخند جایزه می دهند، و می گویند لبخند تو باعث می‌شود حال مردم خوب شود. زباله ها را زمین نریخته و می خرند تا آن را تبدیل به کمپوسی کنند. دیز باد بالا مردم ایران هستند که ما باید تکثیر کنیم.

همینطور پاقلات در استان فارس همینطور زندگی می کنند. جوانان آنجا به خودرو ها می گویند که آهسته بروید که به کبک جیرفتی که در حال انقراض است، له نکرده و آسیبی به آنها نرسانند.

اینها هم مردم ایران هستند وظیفه کیست که این سلوک را تکثیر کند ومردم را آگاه کند، بسیاری از حرف ها را نزدم چون تلخ تر است. مشکلات در اینجا زیاد است اگر دو دو تا چهار تا کنیم شاید نتوانیم به صورت منطقی و علمی برخورد کنیم شاید نتوانیم ثابت کنیم که به آینده کشور امیدوار باشیم. خوشبختانه ما دانش محدودی دارم و خوشبختانه جزایری داریم که همچنان سرافرازانه و پیش برنده، پیش می روند. سال 1860 میلادی شهردار نیویورک، تمام متفکران نیویورک را جمع کردند که نخستین برنامه 100 ساله نیویورک را تنظیم کنند ومتفکران بعد از یکماه که بر سر خود زدند، بیانیه ای بیرون دادند. این بیانیه در کتاب اشتباهات فاحش علمی منتشر شد و گفتند 100 سال دیگه نیویورک نخواهد بود که ما برایش برنامه ریزی کنیم. چرا چون جمعیت نیویورک 400000 نفر جمعیت دارد و رشد جمعیت آن 4.8 در صد است و برای تردد این مردم فقط اسب و قاطر است که آنها کود تولید کرده و با این رشد جمعیت نیویورک بعد از 100 سال دیگه نیویورک در زیر کود آنها غرق خواهد شد. ولی در پایان قرن 19 اولین کمپانی های اتوموبیل سازی دایر شد و دیگه نیازی به استفاده از اسب و قاطر نشد. در دهه میانی قرن بیستم 4000 نفر در اثر مصرف بیش از حد دود ذغال سنگ کشته شدند و همه می گفتند این پایان تمدن گرایی است  به تدریج ذغال سنگ حذف شد. نفت آمد، گاز آمد، الان سلول های فتوولتاییک می آید و دریچه های جدید به روی ما باز است من دیروز تصاویری از اختراعات وسایل پر تحرک شهری را در کانالم گذاشتم که شما می توانید مثل تردمیل از دوچرخه در محافل شهری استفاده کنید و اولین شهر اصفهان است که این وسیله را آورده و دیگه اصفهان به خطر نمی افتد وخانم ها هم می توانند دوچرخه سوار شوند و نباید کاری کنیم که بیش از این امید را از جوانان بگیریم. مهندس درویش گفتگوی خود را با این شعر به پایان رسانید:

تو نگو همه بجنگند وز صلح من چه آید

تو چراغ خود بر افروز که یکی چراغ روشن به هزار مرده بهتر

پس از مهندس درویش آقای آل یاسین (مرد بزرگ آب و خاک ایران) دعوت به گفتگو شدند ایشان اظهار داشتند که 55 سال در حوزه فیزیکی کشور خدمت کرده اند و ده سالی است که درتوسعه نرم افزاری کشور فعال هستند و گله مند جامعه شناسی ایران هستند و فکر می کنند آنقدر که مهندس درویش شهامت داشته و در حوزه محیط زیست پرکار و پر تلاش هستند، در جامعه شناسی کسی را نمی توان معرفی کرد. مشکل در ایران حکومت نیست، از بعد از انقلاب مشروطیت که جنبش روشنفکری بوجود آمد و نفت مطرح شد این امر سبب گشت که دولت ها پول را خرج کنند و بر کول ملت سوار شوند.

عینیت جامعه شناسی در فضای فیزیکی ایران است. فرودگاه های نامناسب و سایر تجهیزات نامناسب در ایران بوده است. در شرح خدمات مهندسان مشاور، هرگز روح جامعه، فطرت، نیت، انتظارات، امید جامعه مطرح نشده؛ هیچکس به فکر واقع بینی و چشم انداز آینده در ایران نیست.

طرح‌های توسعه ایران از نه از درون مطالعات جامعه شناسی، زیست شناسی و محیط زیستی، نه نماینده مجلس، نه وکیل و نه وزیر بیرون نیامد. نسل امروز و نسل های آینده میراث دار بی خردی گذشتگان هستند. مردم کشور ما بد رانندگی می کنند، در پیاده روها با موتور می روند، به یکدیگر احترام نمی گذارند، دروغ می گویند و همش به گذشته فخر می کنند. نباید تمام مدت از دوران فخر گذشته بنالیم. بلکه کورش و داریوش جدید به وجود آوریم. کشور با استثناها درست نمی‌شود بلکه باید با خرد جمعی آنرا درست کنیم.

من در کتاب ایران و شاخص های جهانی که تدوین کردم، نشان دادم که ایران رفوزه است زیرا از 75 در صد شاخص های مطرح در جهان پایین تر است در روزنامه اکونومیست، دیلی پرس نشان می دهند که ما با نیجریه و لوزامیک برابر هستیم نه با سوئیس. این مشکلات باید توسط جامعه شناسان حل گردد مردم احتیاج به رهبری فکری دارند.

ما حسودیم و در گفتگو مدارا نمی کنیم، حرف یکدیگر را گوش نمی کنیم، مستند صحبت نمی کنیم، با نهادهای جامعه همکاری نمی کنیم و این عدم گفتگو از طفولیت در ما رشد نکرده است،، مهندس ها بلد نبودند از جامعه شناسان کمک گرفته و سوال کنند. اگر اشتباه نکنم 25000 موسسه آموزشی، 4500000 دانشجو داریم، 65000 استاد دانشگاه داریم در حالیکه این سرمایه عقلی عظیم کشور باطل باطل است.

اتاق بازرگانی با 90 سال، جامعه مهندسین مشاور با 40 سال و انجمن صنفی سندیکای ساختمان با 60 سال سابقه بزرگترین نهادهای مدنی و صنفی ما هستند ولی همه اشان شکست خورده اند. چون آزادی انتخابات ندارندو در گفتگوهای دور همی اشان همدیگر را قبول ندارندو این مسائل فقط از طریق حرفه جامعه شناسی قابل حل است.

آقای دکتر خانیکی سخنران نهایی این نشست اضافه کردند که نمی خواهند بگویند ما و مسائل ما محکوم به خوش بینی هستیم اما اگر خوش بین نباشیم به جایی نمی رسیم.

ضعف اجتماعی یا عمومی یا حکمرانی ما که از آن نام برده شد، اگر بخواهیم بازخوانی کنیم به نظر می رسد از همین جاست. یکی از مسائل خوب گفتمان پردیسان که هر ماه یکی از مسایل محیط زیست را مورد بررسی قرار می دهد اینست که می توان از داخل آن مانیفستی را بیرون آورد که حوزه محیط زیست ایران چیست.

تجربه به من نشان داده که آنچه که نمی تواند در دیدن درست مساله ما سایه اندازد، ضعف در گفتگو در همه ابعاد است به لحاظ نظری نمی دانیم و در باورهای ما گفتگو به عنوان یک راه حل خود را نشان نداده و مهارت لازم را هم در گفتگو نداریم. به همین دلیل مولف، جامعه شناس، مدیر، شهروند، فعال سیاسی یا مدنی ما به بخشی از صورت مساله یا راه حل می رسند، نه می توانند آنرا به پلت فرم و برنامه تبدیل کنند و نه آنرا به راه حل منتهی کنند. چون گفتگو در جامعه باید به صورت نهادمند و مساله همانطور که در حوزه مدنی دیده شود، مطرح گردد، به دیگران عرضه شود، محل منازعه تدوین شود، در حوزه سیاسی هم دیده شود و یا مساله همان اندازه که کارشناسان محیط زیست می دانند کارشناسان سیاسی و غیره هم بدانند. چون گفتگو نیست، پس ساز و کار آن باید یاد گرفته شودو گاه تجربه‌های اولیه به تجربه‌های ثانویه تبدیل گردد.

مجید رهنما یکی از متخصصان توسعه بود اولین وزیر علوم بود. ایشان بعد از مدتی به این نتیجه رسید که خیلی در قالب وزیر علوم نمی تواند به مسائل کشور کمک کند.پس طرح کوچکی در قالب توسعه الشتر لرستان پیاده کرد و با همین پیشنهاد که آنرا” توسعه انتخابی “نامید، به فعالیت مشغول شد.

خود ایشان تعریف می کردند که تجربه اول ما  این بود که از روستاییان چیزهایی یاد گرفتیم که فهم ما دانشگاهیان از آنها عقب تر است. وقتی وارد آن روستا شدیم زن روستایی گفت هر کاری که می خواهید بکنید که ده ما را آباد کنید برای ده بغل هم انچام دهید چون اگر فقط ده ما آباد گردد همه از آن ده به ده ما می آیند و آنوقت ده ما را هم خراب می کنند و نمی گذارند ما راحت به توسعه دست یابیم.

تجربه دوم آقای رهنما به حوزه من یعنی به ارتباطات بر می گردد که مگر میشه جایی توسعه پیدا کند بدون استفاده از رسانه ها یعنی بدون ارتباطات رشدی انجام نمی‌شود پس چگونه باید الشتر رشد کند. خبرنگار محلی، باید درد محل را داشته باشد و بلد باشد که خبر هم تنظیم کند و هیچکس بهتر از معلم روستا نیست پس برای معلمان روستا ورک شاپ گذاشته وآنها خبرنگار شدند و این طرح توسعه یافت.

این طرح را ما نیز می توانیم دنبال کنیم. کشوری، ایدئولوزی و دینی نیست که به بحث محیط زیست و طبیعت نپرداخته باشد. از آلودگی آب، زمین و فرسایش خاک و غیره.

از کجا شروع کنیم از هر جایی که بخواهیم صحبت کنیم جایی باید باشد که حکمروایان، شهروندان، فعالان مدنی و سیاسی باور کرده باشند که این مساله دراولویت است. وگرنه همین تاب آوری سرزمینی که مطرح شد اگر در اقتصاد ، سیاست جامعه شناسی فهمیده نشود همه این بحث های خوب مهندس درویش و همه این دردها نتیجه معکوس دارد.

هر چه مردم را از بی آبی می ترسانیم مصرف آب بالا می رود، همبستگی اجتماعی  پایین می آید و امید پایین می رود پس مساله باید به عنوان موضوع میان رشته ای مطرح گردد. صبر زیاد از بی صبری بهتر نتیجه می دهد از کار کوچک شروع کنیم اولین سطح اینست که نهادها می توانند موثر باشند. بالاخره انجمن جامعه شناسی، انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و اندیشکده تدبیر آب باهم تصمیم گرفتند درباره آب گفتگو کنند. اول گفتند مهندسان نمی فهمند، بعد به این نتیجه رسیدند که همه خوب نمی فهمند از جمله جامعه شناسان.

می توان بین حکومت و جامعه فرافکنی کرد باید در همه این سر در گمی ها باز هم ضمن عشق به کار، باید به این نتیجه رسید که ما در شرایطی قرار گرفتیم که شرایط پیش رو هم فرصت است و هم تهدید. وقتی امید کم می‌شود که چه کسانی می خواهند حل کنند باید گفت به گفته اقای آل یاسین توسعه باید از محل و درون جامعه صورت گیرد.

این گفتگوی ارزشمند با پرسش مخاطبان و پاسخگویی سخنرانان در ساعت 16 به پایان رسید.

 

TSR Watermark - 6279    photo_2018-05-27_21-43-46

مطالب مرتبط

آخرین مطالب

برچسب ها

آب آموزش آینده‌پژوهی ارتباطات بین‌المللی ارتباطات سلامت اسلایدر اعتراضات ۱۴۰۱ افغانستان انجمن جامعه‌شناسی ایران ایمان واقفی حلقه مطالعاتی نقد و بررسی متون شهری دکتر اصغر ایزدی جیران دکتر افسر افشاری نادری دکتر بهار زند رضوی دکتر حسین امامی دکتر حسین پاینده دکتر شیرین احمدنیا دکتر عباس قنبری باغستان دکتر عباس کاظمی دکتر علی ربیعی دکتر فردین علیخواه دکتر محمد امین قانعی راد دکتر محمد مهدی مولایی دکتر مسعود کوثری دکتر مقصود فراستخواه دکتر منصور ساعی دکتر نعمت‌الله فاضلی دکتر هادی خانیکی رسانه روابط عمومی روز جهانی آینده روز جهانی ارتباطات روزنامه‌نگاری زنان سالمندی سلامت روان سلسله نشست‌های داستان کار میدانی سلسله نشست‌های روز جهانی ارتباطات و روابط عمومی سیاست‌گذاری سینما شبکه‌های اجتماعی شهر صلح طرح صیانت فرهنگ فضای مجازی فلسفه برای کودکان فناوری مجمع عمومی عادی مجموعه نشست‌های علم، فرهنگ و ارتباطات در خدمت مهاجران افغانستان محیط زیست مردم‌نگاری مرضیه ادهم مهاجران نقد کتاب نوجوان همایش همایش سلامت روان و رسانه همایش کنکاش‌‌های مفهومی و نظری درباره جامعه ایران هنر هوش مصنوعی ورزش پایگاه خبری گلونی پدرام الوندی کارگاه آموزشی کرسی ارتباطات علم و فناوری یونسکو کرسی نظریه‌پردازی کرونا کودک گردشگری