نشست «رابطه تفکر و تصویر در مطالعات فرهنگی» توسط گروه سیاستگذاری فرهنگی انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات در روز 14 دی ماه 1395 از ساعت 17 تا 19 در سالن کنفرانس انجمنهای علمی برگزار گردید. در این نشست سخنران؛ آقای سید مصطفی حسینی کارگردان و مدرس دانشگاه، دکتر افسر افشاری نادری مدیر گروه سیاستگذاری فرهنگی، اعضای اصلی و گروهی از مخاطبان شرکت داشتند.
آقای حسینی مطالب را خود را با شرح هدف این عنوان شروع کردند که رابطه تصویر و تفکر میتواند به دریافت بهتر چگونگی فکر کردن افراد و بهینه سازی فضای تفکر کمک کند و همچنین در بالا بردن سطح بهره وری و ایجاد محیطی که به طور طبیعی توانایی افراد را برای تفکر خلاق و هوشمندانه افزایش دهد، موثر باشد.
اندیشیدن یعنی “فرا خواندن تصاویر”، این تصاویر هستند که افکار را در بر دارند بنابراین هنرهای تجسمی و تفکر بصری از خاستگاه مشترکی برخوردارند. هنر، چیزهایی که نامرئی یا غیر قابل دسترسی و یا زاییده تخیلات هستند را، مرئی و قابل رویت می کند.
ذهن انسان همواره در معرض انبوهی از محرک هاست ولی ما به همه آن ها اهمیت نمی دهیم. چرا که اگر مجبور بودیم به هر محرک ذهنی، توجه کنیم، مغز ما توان پرداختن به همه آنها را نداشت. ما روزانه تقریبا به ” شانزده هزار” چیز فکر می کنیم و هر فکر مساوی است با یک تصویر سازی ذهنی جدید. تصاویر از جمله مهم ترین محرک ها برای درک شدن به کمک ذهن انسان هستند.
فرد ادراک کننده ویژگی های شی و بافت آن و تجربه های گذشته را بکار می گیرد تا درباره آنچه می بیند، به بهترین حدس ممکن برسد.
تفکر نیز به چیزی بیش از شکل گیری و انتقال مفاهیم نیازمند است. تفکر در واقع نیازمند بازنمایی روابط و آشکارسازی ساختارهای گریزان و بی ثبات است. “ساختن تصویر در جهت درک بهتر از جهان هستی”.
کمال در ادراک بصری را می توان روندی دانست که در آن یک معمای ذهنی در پی دریافتن گونه ای از نظم در مشاهده ای نا منظم به کمک دسته بندی کردن یک سلسله مراتب وتصاویرذهنی است .
رد پای ادراک بصری را می توان در سطوح اولیه رشد فکری کودکان دنبال کرد. کودکان به شدت الگو پذیرند و در حد توانایی شان، از شنیده ها و بخصوص از هر آنچه که می بیینند تقلید می کنند. توصیف کودک از دنیای پیرامونش حاوی مفاهیم اولیه تجسمی است که به شکل انتزاعی در قالب اشکال ساده و ابتدایی ارائه می شود.
رنگ ها نیزاز عناصر ضروری برای تفکر بصری هستند، زیرا به ما اجازه می دهند که ازآنها به عنوان مرزهایی برای جداسازی و دسته بندی مفاهیم به گونه ای موثرتر و به یاد ماندنی استفاده کنیم. ما می توانیم از لیست رنگ ها برای ایجاد معنا در حین طوفان مغزی یا جلسات تولید ایده استفاده کنیم. این کار به ما کمک می کند تا توان قابل توجهی در قرار دادن هر چیزی در جایگاه خودش را به دست بیاوریم.
درصورتیکه تفکر خلاق را همان تفکر ادراکی بدانیم با اندکی تلاش ودقت بیشترمتوجه خواهیم شد که موثرترین آموزش ها در زمینه تفکر ادراکی در کارگاه های هنری قابل ارایه کردن است.
علم و هنر هردو ابزارهایی هستند برای رسیدن به پایانی مشترک و آن چیزی نیست جز پی بردن به چند و چون حقایق عالم هستی.
تفکر بصری فراخوان گسترده ای است که به ما توانایی دیدن تصاویری از الگوهایی را می دهد که با پایه ها و مبانی حیات ما، عملکرد ذهن، اندام، ماشین ها و ساختار اجتماعات بشری رابطه ای تنگاتنگ دارند. انسان به وسیله نمایش دادن ماهیت اشکال، اشیا و اتفاقات، قادر می شود تا درک عمیق تر و ساده تری از درون آن ها به دست آورد تا به کمک این نیروی ادراکی، بتواند بهتر خودش را بشناسد و این مطلب بی شک پاداش ارزنده ای برای انسان هاست.
در بحث پایانی ایشان توضیح دادند که بر اساس همین امر است فرهنگ ها آنطور که هستند، به نظر نمی آیند چون مصنوعات فرهنگی در تصویر به شکل صوری ورود به مفروضات اساسی را در تفکر ممکن می سازد و این امر می تواند بسیاری از حقایق فرهنگی را دچار تردید سازد.
این جلسه در ساعت 17 پس از پرسش و پاسخ مکرر به پایان رسید.