گزارشی از «رویداد ملی آب» در دانشكده فني دانشگاه تهران

تعادل: 2 دانشگاه مهم شهر تهران، روز شنبه ميزبان «رويداد ملي آب» شدند. دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتي شريف هر يك در اين رويداد پذيراي نشست‌هاي تخصصي در حوزه آب بودند. در يكي از اين نشست‌ها كه در سالن چمران دانشكده فني دانشگاه تهران برگزار مي‌شد، نقش فرهنگ و ارتباطات در بحران آب به مباحثه گذاشته شد. افرادي كه تابلوي مربوط به «كمبود آب» را در دست داشتند و نمادهايي براي نشان دادن بحران آب در اين سالن توجه را به خود جلب مي‌كرد، هرچند كه درنهايت استقبال از اين نشست چندان پرشور نبود و همين باعث مي‌شد برگزار‌كنندگان سعي در تمركز جمعيت در نقطه‌يي مشخص داشته باشند.

در بخش اول اين نشست، يحيي صفي‌آريان استاد ارتباطات و مؤسس شبكه ديده‌باني و حفاظت از منابع آب ايران و هوشنگ جزي مدير اجرايي ملي دو پروژه بين‌المللي حبله‌رود و مناريد به سخنراني پرداختند. صفي‌آريان و جزي هر دو در سخنان خود اظهاراتي جالب‌توجه و ريشه‌اي را در زمینه بحران آب مطرح كردند. سخنان اين دوبه‌سه بخش اساسي چيستي و چرايي بحران آب، عملكرد مسئولان و نهادها در قبال بحران، عواقب و اثرات عملكرد و درنهايت پيشنهاد و راهكار تقسيم‌بندي مي‌شد. صفي‌آريان دریکی از مهم‌ترين اظهارات خود از خطر «حساسيت‌زدايي» از جامعه نسبت به بحران آب در پي «هشدار دهی‌های مكرر» گفته و اين خطر را از خطر بحران بيشتر دانست. هوشنگ جزي نيز پيشنهاد ايجاد سامانه‌ای هوشمند براي تصميم‌گيري‌هاي آب كه امكان «اصلاح»، «تغيير» و «تعليق» در بعضي تصميم‌ها را دارد، ارائه كرد؛ سامانه‌ای كه از نگاه جزي با توجه به تغييرات بیش‌ازاندازه حوضه‌هاي آبريز در ايران به‌شدت موردنياز است.
چيستي و چرايي بحران
بحران آب اساساً چيست؟ طبق تعريفي كه سازمان فائو در وب‌سايت خود ارائه مي‌دهد، زماني كه كشوري دچار عدم تعادل ميان منابع آب در دسترس و تقاضا براي آن، تخريب و مشكلات كيفي منابع آب زيرزميني و سطحي و درنهايت رقابت‌هاي منطقه‌ای و بين‌المللي بر سر منابع آب باشد آن كشور دچار كمبود يا بحران آب است. اساساً اما درك چنين بحراني براي آحاد جامعه كاري دشوار است. بلاياي طبيعي مانند زلزله به‌واسطه اثر آني و قابل‌لمسی كه بر زندگي مردم مي‌گذارند تعريف دقيق و مشخصي نيز در اذهان عمومي دارند. چيزي كه در مورد بحران آب به‌هیچ‌وجه صدق نمي‌كند. صحبت‌هاي يحيي صفي‌آريان با پرسشي در همين زمينه آغاز مي‌شود. او مي‌گويد: «وقتي درباره بحران آب صحبت مي‌كنيم آيا دقیقاً مي‌دانيم بحران آب چيست؟ آيا تاكنون موفق بوده‌ايم كه تعريف دقيقي از بحران آب ارائه دهيم؟ اطلاعاتي كه درباره بحران آب به افراد جامعه داده مي‌شود تا چه حد مشخص و واضح بوده است؟ واقعيت اين است كه تا زماني كه آب داريم و اين آب در شبكه آب‌رسانی و در لوله‌هاي آب جاري است، تعريف دقيقي از بحران آب براي ما به وجود نخواهد آمد.»
هوشنگ جزي كه سابقه مديريت اجرايي در حوضه‌هاي آبريز دارد اما همين مسئله چيستي و ريشه‌يابي بحران آب را از منظري متفاوت از صفي‌آريان موردبررسي قرار داده و مي‌گويد: «اگر بحث پايداري در محيط را بخواهيم موردبحث قرار دهيم به 5نوع از سرمایه‌بر خواهيم خورد؛ سرمايه انساني، فيزيكي، مالي، طبيعي و اجتماعي. با يك بررسي ساده ايران در هر 5نوع از سرمايه كشور متمول است حال سؤال اينجاست كه باوجوداین همه سرمايه چرا منابع از بين مي‌روند؟ پاسخ به اين سؤال نيازمند توضيحاتي پيرامون وضعيت اقليمي ايران است. بارندگي ما يك‌سوم بارندگي جهاني است و از طرفي تبخير آب در ايران سه برابر متوسط جهاني است. چه اقدامي براي اين تبخير انجام‌شده است؟»
براي توصيف وضعيت فعلي منابع آبي در كشور و طبق اظهارات صفي‌آريان كه اطلاعات آبي به‌درستي به مردم منتقل شود، آمار ارائه‌شده از سوی جزي درباره وضع فعلي بسيار كارآمد است. جزي آخرين وضعيت را به‌ اين شكل تشريح مي‌كند: «در حال حاضر چيزي حدود 125ميليون هكتار از اراضي ايران در قلمرو فرسايش آبي قرار دارد كه معادل 16.7تن فرسايش در سال است. از سوی ديگر 74درصد حجم مخازن سدها در ايران پر از رسوب مي‌شوند كه معادل سالانه 250ميليون مترمکعب رسوب خواهد بود. از طرفي ديگر نيز 41.5درصد شهرها در ايران در معرض سيل‌خيزي بوده كه 12.7درصد را روستاها شامل مي‌شوند. درنهايت بيلان منفي آب در ايران معادل 6 تا 9ميليارد است.»
او ادامه مي‌دهد: «باوجود كاهش بارندگي سيل رو به افزايش است. در ايران بيش از 100برابر نفوذ و تغذيه آب زيرزميني مصرف آب وجود دارد. طي همين ماجرا افت دشت‌ها اتفاق مي‌افتد. در ايران دشت‌ها بين 50–75سانتي‌متر زمين در حال نشست هستند.» جزي البته در اظهارات خود از مرحله هشدار عبور كرده و به اين مسئله مي‌پردازد كه دليل رخ دادن چنين وضعيتي نبود «مديريت» بر اراضي كشور است. او در اين زمينه مي‌گويد: «به‌جاي مديريت درست آب‌وخاک اكنون بيش از هر چيزي شاهد رقابت براي تصاحب و تملك هستيم. درحالی‌که مديريت اين منابع را رها كرديم رشد تخريب آن‌ها هرروز بيشتر از گذشته شده است.»
عملكرد نهادها و مسئولان در مواجهه اوليه با بحران
صفي‌آريان فعال حوزه آب در ادامه پرسش‌هاي ديگري را در حوزه آب طرح مي‌كند. او بيش از هر چيز به دنبال انتقال اين مفهوم است كه عدم انتقال صحيح اطلاعات راجع به بحران آب به مردم چه پيامدهايي را به دنبال دارد. به همین واسطه پس از طرح پرسش سراغ يكي از همين پيامدها رفته و مي‌گويد: «درباره حوزه‌هاي مصرف بارها عنوان‌شده كه بيش از 90درصد آب در بخش كشاورزي مصرف مي‌شود، اين اطلاعات زمينه‌ فكري را براي جامعه ايجاد مي‌كند كه وقتي 90درصد آب درزمینهٔاي كشاورزي مصرف مي‌شود، چه لزومي دارد كه مصرف خود را مديريت كنيم؟»
او از اين مسائل نتيجه مي‌گيرد كه فعلاً بحراني ملموس نيست و ما صرفاً يك پيش‌نمايش از بحران را ارائه داده‌ايم. صفي‌آريان در ادامه به اين مسئله پرداخت كه پس از گذر از مرحله شناسايي بحران آب، چه اقدام‌هايي عملي از سوی دولت براي حل اين بحران صورت گرفته است؟ او در اين زمينه مي‌گويد: «وقتي مراكز و نهاد‌هاي مسئول به اين نتيجه مي‌رسند كه بحران وجود دارد؛ به مرحله اقدام مي‌رسند. نخستين اقدامي كه نهادهاي مسئول به‌طورمعمول انجام مي‌دهند هشدار دادن است.»
هشداري كه از ديدگاه او هرچند به‌صورت منطقي نخستين اقدام در مواجهه با هر بحراني است اما نبايد از هدف اصلي خود كه «ايجاد حساسيت در جامعه» بوده، فاصله بگيرد. چالش توقف مسئولان و نهادها در مرحله هشدار دهی به حدي جدي است كه در صحبت‌هاي ديگر سخنران هیئت‌رئیسه، هوشنگ جزي نيز مورداشاره قرار مي‌گيرد. او در اين زمينه بيان مي‌كند: «نکته‌ای كه وجود دارد اين است كه تنها كاري كه مسئولان بايد انجام دهند اين نيست كه مردم بدانند آب نداريم، مردم مي‌دانند كه آب نداريم، اما آيا ما برنامه‌ای داريم كه اجراي آن را با مردم به اشتراك بگذاريم؟ اكنون به‌جاي ارائه برنامه مشغول ايجاد تضاد و تفرقه بين استان‌هاي كشور شده‌ايم.»
اثرات و عواقب عملكرد نهاد‌ها و مسئولان
صفي‌آريان و جزي هر دو در اظهارات خود به چالش‌ها و مشكلات عملكردي مسئولان در قبال حوزه آب پرداختند؛ پرداختي كه البته به‌واسطه تجربه و نگاه آن‌ها از دو سوي متفاوت صورت مي‌گرفت. جزي در اين بخش از اظهارات خود اقدام‌هايي مانند «انتقال آب بین‌حوزه‌ای» را از اشتباهات بزرگ فعلي بيان كرده و معتقد بود كه اين دست اقدام‌ها «حوزه مبدأ» را نيز با تهديد مواجه مي‌كند.
صفي‌آريان اما چالش اساسي را درروند «هشدار دادن‌هاي» مسئولان دانسته و بيان مي‌كند: «سياست‌گذاري‌هاي رسانه‌ای نهادهاي مسئول در اين حوزه، به سمتي حركت مي‌كند كه مجموعه‌ای از تبليغات مداوم بر اساس سيستم هشدار طراحي مي‌شود. اما متأسفانه در اكثر موارد شهروندان در اين سيستم هشدار به‌عنوان متهم درجه‌یک در نظر گرفته مي‌شوند.»
از ديدگاه اين فعال آب، باوجوداینکه سرانه مصرف خانگي آب در ايران بالاتر از استانداردهاي جهاني است، زماني كه شهروندان به‌عنوان متهم بحران آب معرفي مي‌شوند، شاهد نوعي «حساسيت‌زدايي» از جامعه در درازمدت در اين زمينه خواهيم بود؛ حساسيت‌زدايي كه به اعتقاد صفي‌آريان مي‌تواند خطري «بزرگ‌تر» از خود بحران آب باشد. او در تشريح اين نگاه خود مي‌گويد: «بحران آب بحراني درازمدت بوده و راه‌حل آن‌هم قطعاً راه‌حل درازمدت خواهد بود. اين بحران ريشه در سبک‌رفتار و تغيير سبك زندگي نه‌تنها شهروندان بلكه بخش صنعتي و بخش كشاورزي و حتي نحوه مديريت خواهد داشت، اين تغييرات يك‌شبه ايجاد نمي‌شوند.» صفي‌آريان كه سابقه دانشگاهی پرباري در زمینه علوم ارتباطات دارد، منشأ اين نگاه در هشدارهاي رسانه‌ای حوزه آب را «نظريه تزريقي يك‌طرفه ارتباطات» دانسته و مي‌گويد: «شيوه سياست‌گذاري يك طرفه از آنجايي ريشه مي‌گيرد كه مخاطبي كه قرار است پيامي به او برسد منفعل در نظر گرفته مي‌شود. در اين شيوه فرآيند ارتباط مثل تزريق يك دارو به مخاطب انجام مي‌شود.» او در ادامه به مسئله بسيار مهم تفاوت ميان بحران‌هاي مختلف در شيوه برخورد مردم با آن‌ها پرداخته و مي‌گويد: «شايد اين شيوه كه ما بمباران تبليغاتي ايجاد بكنيم براي مسائل و بحران‌هاي كوتاه‌مدت مانند وقوع بلاياي طبيعي مثل سيل يا حتي جنگ يا در شرايط انتخابات مؤثر باشد. در اين شرايط جامعه از طريق رسانه تهييج و بسيج شده و سياست‌گذار به اين وسيله به هدف موردنظر خود در كوتاه‌مدت مي‌رسد. اما چنين شیوه‌ای در بلندمدت و براي بحراني مانند آب عملاً امكان‌پذير نيست؛ همان‌طور كه عادات مصرفي و سبك زندگي ما يك‌شبه به وجود نيامده است، يك‌شبه و با بمباران رسانه‌ای نيز تغيير نخواهد كرد.»

نقش ارتباطات بين ‌سازماني و مردمي در حل بحران آب
صفي آريان معتقد است كه بايد از مرحله «هشدار» و ايجاد «حساسيت» به مرحله «گفت‌وگو» رسيد. اهميت اين اظهارات در اينجاست كه اگر فضاي عمومي مسئولان را در 2سال گذشته رصد كنيم متوجه خواهيم شد، بسياري از اظهارات همچنان در مرحله «هشدار» باقی‌مانده است. درواقع در 2سال گذشته و به‌طور متوسط در هر هفته بالغ‌بر 2 يا 3 مسئول نسبت به بحران آب در ايران هشدار داده‌اند كه با يك جست‌وجوي ساده در موتورهاي جست‌وجوي اينترنتي قابل‌مشاهده خواهد بود؛ اما درميان تمام اين اظهارات هرگز «راهكار» يا «گفت‌وگويي» تخصصي از سوی اين مسئولان بيان نشده است. عضو هیئت مؤسس آب بان در اين زمينه مي‌گويد: «هشدار نخستين گام است ولي در استفاده از هشدار در سياست‌گذاري‌ها بايد تأمل بيشتري كرد. هدف از ايجاد حساسيت چيست؟ گام بعد از حساسيت گفت‌وگوست.» اين اظهارات صفي آريان درباره نبود فضاي عمومي «گفت‌وگو» درباره بحران آب بيش از هر چیز در کنار اظهارات هوشنگ جزي در زمینه مشكلات «ارتباطي» ميان نهادهاي مختلف درگير حوزه آب در ايران معنا مي‌يابد. درحالی‌که در ماه‌هاي گذشته اختلاف‌نظر نهادهاي مختلف مانند سازمان برنامه بودجه و وزارت نيرو بر سر اولويت طرح‌هاي آب و تخصيص اعتبار به آن‌ها ديگر علني شده است، جزي مي‌گويد: «يكي از بزرگ‌ترين مشكلات در وضعيت فعلي عدم انسجام سازماني است؛ ارتباط بين دستگاه‌ها و سازمان‌ها در ايران بسيار ضعيف است. درواقع اين نهادها نمي‌توانند برنامه‌ای را براي حوضه آبخيزداري مشخص كنند. اكنون بيشتر وقت و انرژي مسئولان بخش‌ها به رقابت‌ براي بودجه گیری معطوف شده است.» او ادامه مي‌دهد: «درواقع نظام برنامه‌ريزي به‌جای تلفيق برنامه به تلفيق بودجه تبدیل‌شده و مديري موفق است كه بتواند اعتبارات بيشتري جذب كند.» صفي آريان در زمینه لزوم گفت‌وگوي همگاني در زمینه بحران آب مي‌گويد: «آب داراي عمق استراتژيك در هر جامعه‌ای است و منافع ملي و امنيت ملي كشورها از آب متأثر مي‌شود و مباحثي كه در آن‌ها پاي منافع و امنيت ملي درميان است، مستلزم گفت‌وگو در جامعه هستند. يكي از مهم‌ترين اين حوزه‌ها مسئله آب و بحران آب است. هدف از گفت‌وگو چيست؟ از گفت‌وگو بايد به مشاركت اجتماعي برسيم.» صفي آريان ادامه مي‌دهد: «شايد مسئله‌ای كه باعث تشديد اين بحران در وضع فعلي مي‌شود، نبود مشاركت اجتماعي است. فرآيند ايجاد حساسيت نسبت به بحران آب در ايران طي شده اما دانش عمومي جامعه نسبت به مسئله آب پايين مانده است. اين دانش وارد گفت‌وگو نشده و درنتیجه به فقدان مشاركت اجتماعي منجر شده است.» در اين قسمت از صحبت‌ها صفي آريان به اين مسئله پرداخت كه اساساً گفت‌وگو درباره بحران آب كه مرحله بعد از هشدار است، بايد در كجا صورت گيرد؟ او در اين زمينه مي‌گويد: «يكي از اماكني كه گفت‌وگوهاي اجتماعي را شكل مي‌دهند، رسانه‌هاي اجتماعي هستند. رسانه‌هاي اجتماعي و فضاهاي دانشگاهی هريك مي‌توانند بستري براي گفت‌وگو فراهم كنند. به نظر من فضاهاي دانشگاهی و رسانه‌هاي ما در دو سال گذشته حداكثر تلاش خود را كرده‌اند. اما سؤال اينجاست كه آيا ما موفق به ايجاد يك بستر گفت‌وگو درباره بحران آب شده‌ايم؟» پرسشي كه پاسخ صفي آريان به آن «منفي» است. چراكه طبق ديدگاه او «بستر فراگير اجتماعي» در حوزه بحران آب هنوز در ايران ايجاد نشده است.
او در تشريح اين ديدگاه خود مي‌گويد: «شايد ما در حوزه مسئولان، نخبگان و دانشگاهيان موفق شده باشيم، چنين فضايي ايجاد كنيم. اما هنوز در اقشار مختلف جامعه موفق به چنين كاري نشده‌ايم. رسانه‌هاي اجتماعي نقش مهمي در ايجاد اين فضا مي‌توانند ايفا كنند.»
اكنون چه بايد كرد؟
در نهايت اما راهكار چيست؟ جزي بخش مهمي از اظهارات خود را به راهكارها و پيشنهاد براي وضع فعلي اختصاص داده و بيان مي‌كند: «راه‌حل اين بحران برنامه‌ريزي براي حوضه‌هاي مختلف آبخيز است. ايران به 6 حوضه كلي آبخيز تقسيم مي‌شود. به همين واسطه به‌جای تهيه يك برنامه براي كل كشور بايد برنامه جداگانه براي هر منطقه مبتني بر ويژگي‌هاي جغرافيايي، اجتماعي و اقتصادي تهيه شود. برنامه‌ای كه تمام دستگاه‌ها در آن شريك باشند.» جزي ادامه مي‌دهد: «به اين كار اصطلاحاً مديريت جامع حوضه آبخيز گفته مي‌شود. اين نه فقط يك پروژه كه يك برنامه جامع است. اين اقدام‌ها دركشورهاي ديگر نيز سابقه داشته است، براي مثال فرانسه حوضه‌هاي آبريز خود را تقسيم كرده است.» اين فعال اجرايي حوزه آب مي‌گويد: «درنتیجه اين تقسيم كميته‌هاي آبي با مشاركت سازمان محيط‌زيست، حمل‌ونقل، نيروي انتظامي، شهرداري و تمام دستگاه‌هاي مدني به وجود مي‌آيد. اين كميته تعيين خواهد كرد كه هر حوزه چه مقدار آب توليد مي‌كند و چه مقدار از اين توليد درآمدزايي دارد. بنابراين منابع و مصارف را از داخل خود حوزه تأمین مي‌كنند. چيني‌ها با همين روش طي 5سال 42درصد بهره‌وری آب را افزايش داده‌اند.» او در ادامه به يكي از تجربه‌هاي خود در گذشته در زمینه آمايش حوضه‌ای پرداخته و بيان مي‌كند: «ما آمايش حوضه‌ای فارغ از مرزهاي سياسي استان‌ها در حوضه آبخيز حبله‌رود شامل دماوند، فيروزكوه، سرخه، آرارات و گرمسار را در گذشته انجام داديم. كل اين كار 7ماه به طول انجاميد. در نهايت در اين حوزه نزديك به 250 پروژه با مشاركت مردمي انجام شد.»
اما از ديدگاه جزي «مشاركت مردمي» به «تشكل‌هاي محلي» احتياج دارد درحالی‌که در ايران تشكل‌هاي محلي واقعي شكل نگرفته‌اند. او در اين زمينه مي‌گويد: «شوراهاي اسلامي در ايران دانش برنامه‌ريزي نداشته و نقش مهر و امضا را بازي مي‌كنند. شوراها به‌جای نوشتن عريضه به مسئولان دولتي بايد به برنامه ‌نوشتن مشغول باشند.» جزي مي‌گويد: «تشكل‌هاي محلي بايد سامان‌دهي شده و آموزش ببينند. بايد پروژه‌هايي تعريف شود كه به حفظ حوضه آبريز كمك كنند. براي نيل به اين هدف به سيستم پشتيباني تصميم‌گيري پويا احتياج است. روش‌هاي ايستا كه به پروژه تعريف كردن و پروژه اجرا کردن محدود مي‌شوند، اكنون كارايي خود را ازدست‌داده‌اند. تغييرات پیش‌بینی‌نشده فراوان در حوزه وجود سامانه تصميم‌گيري پويا كه تصميم‌ها را اصلاح، تعديل يا تغيير داده را واقعاً حياتي مي‌كند «اما دستيابي به چنين سيستمي از منظر جامعه نيز پيش‌نيازهايي دارد. پيش‌نيازهايي كه صفي آريان آن‌ها را با اشاره به اينكه بعد از انجام مرحله «گفت‌وگو» بايد به «مشاركت اجتماعي» رسيد، آغاز كرده و مي‌گويد: «اين فعال حوزه آب در ادامه يك گام جلوتر رفته و بيان مي‌كند كه «گفت‌وگو» نيز براي خود عمل «گفت‌وگو» صورت نمي‌گيرد بلكه بايد منجر به مشاركت اجتماعي شود. اين مشاركت بايد در حوزه‌های مختلف اعم از صنعت، كشاورزي، نخبگان صنايع مختلف مربوط به آب و در حوزه مسئولان و مديران نهادهاي مرتبط شكل بگيرد.» صفي آريان معتقد است: «واقعيات اين است كه دولت با همه امكاناتي كه در اختیار دارد، در حوزه‌هايي نيازمند جامعه است. يكي از اين حوزه‌ها حل بحران‌هاي محيط‌زيست و بحران‌هايي مانند بحران آب است. رسانه‌هاي اجتماعي علاوه بر اينكه بستر گفت‌وگو هستند، مي‌توانند بستر مشاركت باشند. واقعيت اين است كه پيامي كه يك شهروند به يك شهروند انتقال مي‌دهد و در شبكه ارتباطات ميان فردي انتقال پيدا مي‌كند، بسيار مؤثرتر از پيامي است كه دولت به مردم مي‌دهد. بنابراين ما با استفاده از رسانه‌هاي اجتماعي و ايجاد بستر گفت‌وگو و کنشگری مي‌توانيم وارد حوزه «چاره‌انديشي همگان براي همگان» شويم. اين گام به‌شدت مهم است.» او ادامه مي‌دهد: «حلقه مفقوده بحران آب در ايران مسئله نظارت همگاني است. نبود حساسيت و نظارت همگاني باعث سوء مدیریت‌ها و سوءتعبیرهایی در گذشته شده‌اند.

مطالب مرتبط

آخرین مطالب

برچسب ها

آب آموزش آینده‌پژوهی ارتباطات بین‌المللی ارتباطات سلامت اعتراضات ۱۴۰۱ اعظم صوفیانی افغانستان انجمن جامعه‌شناسی ایران بازی‌های دیجیتال حلقه مطالعاتی نقد و بررسی متون شهری دکتر اصغر ایزدی جیران دکتر افسر افشاری نادری دکتر بهار زند رضوی دکتر حسین پاینده دکتر شیرین احمدنیا دکتر عباس قنبری باغستان دکتر عباس کاظمی دکتر عبدالله بیچرانلو دکتر علی ربیعی دکتر فردین علیخواه دکتر فرزاد غلامی دکتر محمد امین قانعی راد دکتر محمد مهدی مولایی دکتر مسعود کوثری دکتر مقصود فراستخواه دکتر منصور ساعی دکتر نعمت‌الله فاضلی دکتر هادی خانیکی رسانه روابط عمومی روز جهانی آینده روز جهانی ارتباطات روز علوم اجتماعی روزنامه‌نگاری زنان سالمندی سلامت روان سلسله نشست‌های داستان کار میدانی سلسله نشست‌های روز جهانی ارتباطات و روابط عمومی سیاست‌گذاری سینما شبکه‌های اجتماعی شهر صلح طرح صیانت فرهنگ فضای مجازی فلسفه برای کودکان فناوری مجمع عمومی عادی مجموعه نشست‌های علم، فرهنگ و ارتباطات در خدمت مهاجران افغانستان محیط زیست مردم‌نگاری مرضیه ادهم مهاجران نقد کتاب نوجوان همایش همایش سلامت روان و رسانه همایش کنکاش‌‌های مفهومی و نظری درباره جامعه ایران هنر هوش مصنوعی پایگاه خبری گلونی پدرام الوندی کارگاه آموزشی کرسی نظریه‌پردازی کرونا کودک گردشگری