گزارش کرسی نظریه‌پردازی «آینده کسب و کارها در عصر هوش مصنوعی»

در اولین نشست کرسی نظریه‌پردازی فناوری مطرح شد:

تشریح نظریات، اثرات و عوامل موثر بر آینده کسب و کارهای مبتنی بر هوش مصنوعی/ در کشورمان با پدیده «پس‌افتادگی» مواجه هستیم

اولین جلسه از سلسله نشست‌های کرسی نظریه‌پردازی فناوری با عنوان «آینده کسب و کارها در عصر هوش مصنوعی، نگاهی به چالش‌ها و فرصت‌ها» روز یکشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۱، به همت انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات به صورت مجازی برگزار شد.

در ابتدای این نشست، دکتر عباس قنبری باغستان، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، ضمن خوشامدگویی به حاضرین، مقدمه‌ای در خصوص نشست‌های کرسی نظریه‌پردازی فناوری ارائه کرد و گفت: انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات که ذیل وزارت علوم فعالیت می‌کند و در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران مستقر است، در راستای ماموریت علمی و مدنی خود علاوه بر سایر پدیده‌های علمی و پژوهشی و تحولات روز، بحث فناوری و اثرات آن در جامعه را رصد کرده و هر ساله کرسی‌های نظریه‌پردازی فناوری را با یک موضوع خاص انتخاب می‌کند که موضوع انتخابی امسال، هوش مصنوعی است.

وی ادامه داد: هوش مصنوعی به مدد فناوری 5G پیشران تحولات فناورانه جوامع امروزی است بطوریکه در چند ماه اخیر با رونمایی از Chat GPT توسط شرکت Open AI که می‌تواند رقیب جدی برایChat Bot  گوگل باشد، شاهد تحولی خاص در این زمینه بودیم. این رونمایی موجب شکل‌گیری موج‌های هیجانی مثبت و منفی در جامعه شد که قصد داریم به آن بپردازیم؛ از همین رو در سه نشست امسال به موضوع ارتباط هوش مصنوعی با حوزه‌های کسب و کار، سیاست خارجی و سلامت خواهیم پرداخت.

تشریح اثرات گسترده هوش مصنوعی در آینده کسب و کارها

در ادامه، دکتر احسان چیت ساز، عضو هیئت علمی و مدیر کل سیاست‌گذاری فناوری و نوآوری دانشگاه تهران، با ابراز خوشحالی و تشکر از طرح چنین مباحثی در دانشکده علوم اجتماعی، بر لزوم پرداختن به نقش فناوری‌های نو در فضای علوم اجتماعی تاکید کرد و گفت: آینده کسب و کارها در حوزه هوش مصنوعی با تحولات و فرصت‌های قابل توجهی همراه خواهد بود که البته فرصت‌ها از تهدیدها مهم‌تراند. هوش مصنوعی پتانسیل این را دارد که همه جنبه‌های کسب و کارها را متحول کند؛ از خدمات مشتری و بازاریابی تا مدیریت لایه‌های مختلف کسب و کار و مدیریت عملیات و زنجیره تامین. بنابراین اثرات بالقوه‌ای در حوزه‌های مختلف خواهد داشت.

وی ادامه داد: اولین اثر مهم افزایش کارایی است. هوش مصنوعی این پتناسیل را دارد که کارهای تکراری را مدل‌سازی و تحلیل‌های پیش‌بینی‌کننده‌ای را در اختیار کسب و کار قرار دهد و این به کسب و کار اجازه می‌دهد تا تصمیمات آگاهانه و داده‌بنیاد بگیرد، یعنی به جای فرضیه‌سازی کور فرضیه‌سازی مبتنی بر داده انجام داده و خیلی راحت هم آن را آزمایش کرده و بتواند پیامد آن را بسنجد. این نیز می‌تواند به کسب و کارها در شناسایی فرصت‌های جدید و ریسک به شدت کمک کند یعنی دیگر لازم نیست ریسکی را برای کسب و کار بخرید تا مفهومی را در کسب و کار تست کنید. در واقع می‌توانید قبل از آن، بر اساس داده‌ها، مفهومی را توسعه داده و یک سرویس را برای مشتری طراحی کنید و به سمت بهره‌برداری پیش ببرید.

دکتر چیت ساز افزود: از طرفی هوش مصنوعی می‌تواند کارمندان را آزاد کند تا روی کارهای پیچیده‌تر و خلاقانه‌تر تمرکز کنند تا بهره‌وری و کارایی را بالا ببرند، از طرفی دیگر هوش مصنوعی این امکان را دارد که کیفیت تصمیم را ارتقا دهد. هوش مصنوعی می‌تواند پیش بینی‌های خیلی سریع و تحلیل‌های با کیفیتی را در کسب و کارها ارائه دهد. همچنین یک مجموعه فرصت جدید به وجود می‌آورد مانند اینکه ما می‌توانیم یک سری تجارب پیشرفته را برای مشتری به وجود آوریم مثل چت بات‌ها و دستیاران مبتنی بر هوش مصنوعی که این امکان را دارند تا بتوانند پشتیبانی‌های فوری فراهم کنند یعنی تجربیات شخصی‌سازی شده را به مشتری‌ها ارائه کنند.

این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران ضمن اشاره به اختلال کسب و کارهای سنتی با فناوری‌ها و مدل‌های تجاری جدید بیان کرد: هوش مصنوعی می‌تواند با راه‌ اندازی مدل‌های کسب و کار مثل نگهداری دیتا و پیش‌بینی بر اساس آنها، بازاریابی شخصی‌سازی شده متناسب با ویژگی‌های هر شخص با هدف متقاعدسازی برای خرید محصول یا خدمت، منجر به افزایش اندازه رقابت، پذیرش گسترده هوش مصنوعی و ایجاد رقبای جدید با بیزینس مدل‌های جدید ‌شود. بنابراین کسب و کارهایی که نتوانند هوش مصنوعی و دیگر فناوری‌های روز را اصطلاحا بغل کنند به شدت در مضیقه قرار گرفته و کسب‌وکارهایی هم که از هوش مصنوعی استفاده و بهره بگیرند در موقعیتی با مزیت رقابتی برتر قرار می‌گیرند.

تبیین هفت نظریه در حوزه آینده کسب و کارها با هوش مصنوعی

مدیر کل سیاست‌گذاری فناوری و نوآوری دانشگاه تهران در ادامه، هفت نظریه در حوزه آینده کسب و کارها و هوش مصنوعی را برشمرد و افزود: یک نظریه، نظریه  نوآوری مخرب کلایتون است. این نظریه می‌گوید فناوری‌های جدید مثل هوش مصنوعی می‌توانند کسب‌ وکارهای فعلی را مختل یا بازار جدید ایجاد کنند، پس شرکت‌هایی که نتوانند خود را با این فناوری‌ها سازگار کنند به سمت اضمحلال و عقب ماندن از بازارها می‌روند. البته پیامد این اختلال، حجم گسترده بیکاری با انحلال برخی کسب وکارها و ایجاد شکاف بین درآمد متخصصین رشته‌های مختلف است. مثلا نظریه‌ متا و پورتغال می‌گوید کارهایی که نرخ ورود و خروج از آنها بالاست، وقتی تقاضای نیروی انسانی در بازار بالا می‌رود، قیمت نیروی انسانی در آنجا نیز بالا می‌رود تا زمانی که عرضه‌های جدید اتفاق بیفتد. لذا این می‌تواند نیروهای انسانی را به سمت شرکت‌های ثروتمندی که قبلا مزیت فناوری را بغل کردند هدایت کند و این یک عدم تقارن در بازار ایجاد می‌کند. در این نظریه، نوآوری مخرب زمانی اتفاق می‌افتد که فناوری‌ها، مدل‌های کسب و کار و برخی مشتریان جدید در بازاری خاص تبدیل به جریان اصلی شده و کسب و کارها و صنایع مستقر را کاملا جابه‌جا کنند. این پدیده ممکن است به این دلیل اتفاق بیفتد که کسب و کارهای تثبیت شده و بالغِ مبتنی بر فناوری‌های قبلی در انطباق با فناوری‌های جدید و بازارها خیلی کند عمل می‌کنند و ممکن است نتوانند با تازه واردانی که چابک‌ترند رقابت کنند. همین مثال را می‌توانید در Open AI و شرکت‌های بالغ فناوری مثل گوگل ببینید که شرکت کوچکی که با تعداد نیروی انسانی غیرقابل مقایسه با گوگل، مزیت رقابتی عظیمی را بغل می‌کند و نسخه اشتراکی‌اش به گونه‌ای است که حق عضویت می‌فروشد در حالی که گوگل هیچوقت مدل کسب و کار حق عضویت را نتوانست پیاده کند، یعنی جنس مدل تجاری که مبتنی بر داده بود به مبتنی بر حق عضویت تغییر کرد.

این استاد دانشگاه تهران ادامه داد: دیدگاه قدرتمند دیگر، منبع محور است یعنی کیفیت منابع، هسته اصلی این نظریه است. این دیدگاه می‌گوید موفقیت‌های یک شرکت وابسته به توانایی شرکت در به اختیار گرفتن منابع ارزشمند و بهره‌برداری از آن منابع برای فراهم‌آوری قابلیت منحصر به فرد است. یعنی یک شرکت باید یک منبع ارزشمند، کمیاب و غیر قابل تقلید یا همان نیروی انسانی واجد صلاحیت برای نوآوری کسب و کار که منشا مزیت رقابت کشورهاست داشته باشد. در عصر هوش مصنوعی، شرکت‌هایی که توانایی توسعه و استقرار این منبع را داشته باشند، مزیت رقابتی پایدار دارند. آینده این کسب و کارها با کیفیت منابع، قابلیت‌های استراتژیک غیرقابل جانشین و کمیاب و ایجاد کردن ساختاری در درون شرکت تعیین می‌شود. در حقیقت توانایی توسعه و استقرار الگوریتم‌های هوش مصنوعی و ماشین، یک قابلیت حیاتی برای حال و آینده بوده و مستلزم سرمایه‌گذاری، اول توسط دولت‌ها و بعد هم شرکت‌ها برای بهره‌برداری و توسعه ساختاری در سازمان است.

احسان چیت ساز، لنز تکاملی یا قابلیت‌های پویا را دیگر نظریه مهم در این زمینه خواند و عنوان کرد: شرکت‌ها برای پاسخِ با کیفیت به شرایط متغیرهای محیطی و بازار، نیازمند تغییر بوده و در عصر هوش مصنوعی، شرکت‌هایی که می‌توانند به سرعت با هوش مصنوعی سازگار شوند، می‌توانند مزیت رقابتی خود که موفقیت شرکت به آن بستگی دارد را به دست آورند. این سازگاری متناسب با قواعد محیط، هسته مرکزی نظریه قابلیت‌های پویاست. بنابراین باید قابلیت‌های درونی را توسعه داد و پیشنهادهای مدل و محصول کسب و کار مبتنی بر بینش مبتنی بر داده را تقویت کرد. کسب و کار باید اتحاد و مشارکت استراتژیک خود را در کل زنجیره تامین توسعه دهد که این نیاز به اتصال به جهان، مشارکت استراتژیک و تامین منافع دارد.

نظریه شبکه، دیگر نظریه‌ای بود که دکتر چیت ساز آن را شرح داد. به گفته وی، موفقیت یک شرکت به قدرت شبکه و روابط آن بستگی دارد. شرکت‌هایی که می‌توانند از هوش مصنوعی در روابط با مشتریان استفاده کنند، مزیت پایدار دارند. یک منبع نوآوری، خود دانش شبکه است که خود، تامین‌کننده و عرضه‌کننده بوده و با ابزار یکپارچه، مدلسازی و تحلیل می‌کند. پس شرکت‌هایی که از این شبکه‌ها استفاده می‌کنند، مزیت رقابتی و سود بیشتر و بهتری دارند.

این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، در خصوص نظریه تحول دیجیتال گفت: تمرکز این نظریه، تغییر فرایند کسب و کار است. در نگاه فرایندی شرکت‌هایی که به طور موثر تحول دیجیتال را با فرایندشان ادغام می‌کنند موفق‌ترند زیرا شاید اجزای فرایند در اول یکپارچه نباشند، ولی مخلوط کردن هوش مصنوعی و فرایند کسب و کار می‌تواند عملیات تجاری آنها را بهبود، کسب و کار را سریع‌تر، چابک‌تر و پاسخگوتر کند. همچنین از ترکیب منابع آنلاین و نیاز مشتری، درک بهتری از مشتری خواهیم داشت که پیامد آن توسعه خدمت و کسب مزیت رقابتی بالاتر است. در نظریه جبر تکنولوژی، محرک، فناوری است یعنی هوش مصنوعی نحوه عملکرد کارگران را در اقتصاد تغییر می‌دهد. در نظریه نهادی نیز کسب و کارها باید هنجارهای جدید پیرامون حوزه‌های جدید را بشناسند.

دکتر احسان چیت ساز در ادامه با پیش‌بینی جایگزین شدن 500 تا 900 میلیون شغل در پی اضمحلال برخی کسب و کارها افزود: در سال 1930، 30 درصد مشاغل آمریکا و 60 درصد مشاغل چین، کشاورزی بوده که الان در آمریکا 1 درصد و در چین 2.5 درصد است. در واقع آن محصولات کشاورزی هنوز هم هستند اما شاغلین، آنجا نیستند و وارد عرصه‌های جدید شدند.

هفت عامل مهم در شکل دادن به چشم‌انداز رقابتی شرکت‌های مختلف

این استاد دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران، عوامل شکل دادن به چشم‌انداز رقابتی شرکت‌های مختلف را تشریح کرد و گفت: اولین عامل، منابع غیرتکلیفی برای تغییر استراتژی است، یعنی استفاده از منابع موجود، و تمرکز بر مزیت دیگر است.

عامل بعدی استعداد است. کشورها و شرکت‌هایی که قادر به حفظ استعدادهای برتر باشند، بقا و رقابت بالاتری دارند و این نه تنها شامل مهندسان و دانشمندان که شامل کارشناسان حوزه مراقبت بهداشتی و مالی نیز هست.

دیگر عامل شکل‌دهنده به مزیت رقابتی برای استقرار و رقابت‌پذیری در سطح ملی و شرکتی، زیرساخت است.

عامل چهارم، داده‌های شرکت‌ها یا مجموعه متنوعی از بیگ دیتاها است. در کشور ما با ملاحظات درست دسترسی به داده، مجموعه‌های بیگ دیتا بر خلاف سایر کشورها در دسترس دانشمندان نیست.

عامل پنجم رگولاتوری است. هر چه کشور‌ها و شرکت‌ها، اخلاق ایمنی حکمرانی داده بنیاد ایجاد کنند، اعتماد بهتری برای مشتریان یا ملت خود ایجاد می‌کنند.

عامل ششم، سرمایه است. شرکت‌ها و ملت‌هایی که قادرند سرمایه‌گذاری‌های هنگفت در هوش مصنوعی انجام دهند، با دست به آوردن مشتریان بیشتر، تمرکز ثروت و افزایش مشتری روبه‌رو خواهند بود.

مقایسه سرمایه‌گذاری کشورهای جهان در حوزه سرمایه‌گذاری هوش مصنوعی

دکتر احسان چیت ساز با ذکر جزئیاتی از سرمایه‌گذاری کشورهای مختلف در حوزه هوش مصنوعی افزود: اول از همه، سه کشور هند، چین و آمریکا بزرگترین و مهمترین استعدادها و شرکت‌های بزرگ و بالغ در حوزه هوش مصنوعی را توسعه داده‌اند. به لحاظ زیرساخت، چین و ایالات متحده قوی‌ترین زیرساخت رایانش ابری و شرکت‌های مختلف و به لحاظ داده، چین و اروپا بهترین منابع داده برای هوش مصنوعی را دارند. اروپا نیز یک رگولاتوری سختگیرانه روی حفاظت داده داشته که مزیت برنامه کاربری هوش مصنوعی اخلاقی را فراهم می‌کند ولی اروپا دسترسی داده محدودتری از چین و آمریکا دارد.

به لحاظ سرمایه، بزرگترین سرمایه‌گذاری به ترتیب در چین، آمریکا، کانادا و رژیم اشغالگر قدس صورت گرفته است. در چین، روی کودکان از  سن 12 سالگی سرمایه‌گذاری شده و این افراد پس از گذراندن دوره‌های کوتاه‌ مدت و میان مدت و بدون ورود به دانشگاه، با درآمدهای بالا وارد شرکت‌های فناوری می‌شوند. بر اساس داده‌ها، ایالات متحده و چین دو قطب اصلی جهان برای توسعه هوش مصنوعی هستند.

در قسمت دوم این نشست، بخش پرسش و پاسخ برگزار شد و حاضرین سوالاتی را در خصوص مباحث مرتبط پرسیدند.

در کشورمان با پدیده «پس‌افتادگی» مواجه هستیم

در ادامه این جلسه دکتر عباس قنبری باغستان، دبیر این نشست این سوال را مطرح کرد که چرا ما در کشور در مواجهه با فناوری نوعی «پس‌افتادگی» به صورت انباشتی داریم؟

وی افزود: در حوزه ارتباطات و توسعه در کشورمان ما همواره با بحثی به نام «پس‌افتادگی» در مواجهه با فناوری مواجه هستیم. در حوزه سیاست‌گذاری، اگر به صورت تاریخی، مواجهه ایران با فناوری را بسنجیم ما در بهترین حالت 20 تا 30 سال تاخیر داریم. مانند ورود ویدئو، ماهواره و اینترنت به کشور لذا این پس‌افتادگی حالت انباشتی داشته و با چالش‌های از قبل مانده به کوهی از مشکلات تبدیل شده است. نکته دیگر این موضوع، این است که فشار تکنولوژی خیلی فشرده‌تر و سریع‌تر شده است، یعنی فاصله ظهور رادیو تا تلویزیون تا ماهواره تا شبکه‌های اجتماعی و اخیرا اینترنت اشیاء و هوش مصنوعی خیلی کوتاه‌تر شده است. البته برخی سازمان‌ها و نهادها نظیر وزارت امور خارجه و ….، برنامه‌های جدی در زمینه هوش مصنوعی آغاز کرده‌اند که جای امیدواری دارد، اما گلایه‌ای که وجود دارد همان پس‌افتادگی و عدم اعتماد به نتایج و دستاوردهای علمی است یعنی برخی داده‌ها و پیش‌بینی‌ها را با هوش مصنوعی انجام می‌دهیم اما به نتایج آن اتکا نمی‌کنیم.

در ادامه این جلسه، دکتر احسان چیت ساز با تایید موضوع فوق، پاسخ به سوالات دبیر نشست و نیز دیگر افراد حاضر در جلسه را این‌گونه جمع‌بندی کرد:

پیش‌بینی چشم‌انداز و نقشه راه پیشرفت فناوری در ایران

دکتر احسان چیت ساز، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در پاسخ به سوالی در خصوص پیش بینی چشم‌انداز و نقشه راه پیشرفت فناوری در ایران گفت: آینده کسب و کارها در ایران، به یکسری عوامل مثل اقتصاد و سیاست و نگرش به فناوری بستگی دارد. در خصوص دسترسی به استعداد، می‌توان گفت ایران یک جمعیت تحصیل‌کرده با تخصص قابل توجه در علم و فناوری دارد که پایه قوی توسعه قابلیت‌های هوش مصنوعی است ولی ما چالش‌های سیاسی، اقتصادی و فرار مغزها را داریم که جذب و حفظ استعداد را دشوار کرده و این باعث می‌شود کارآفرین، سرمایه‌اش را در کسب و کار مبتنی هوش مصنوعی نگذارد.

نکته بعد، چالش نظارتی است. ایران یک محیط نظارتی پیچیده دارد؛ به عبارتی نمی‌دانید از چه کسی مجوز بگیرید چون برخی مشاغل بسیار نوآورانه است و حتی قانونی برایش نیست اما باید مجوز بگیرید! چالش دیگر کشور ما، ترجیح رویکرد سنتی بر فناوری است. البته ما جزء اولین کشورهای جهان بودیم که بحث سلول‌های بنیادی را حتی جلوتر از اروپایی‌ها شروع کردیم چون عده‌ای از نخبگان دلایل مزیتی این فناوری را برای بخش‌های مختلف کشور تبیین کردند. ایران جمعیت تحصیل‌کرده دارد لذا استفاده از شرکت‌های محلی با دانش‌های تخصصی، امکان توسعه صلاحیت محلی وجود دارد. دولت نیز با معاونت علمی-فناوری ریاست جمهوری و صندوق نوآوری و شکوفایی به دنبال تامین سرمایه است اما در ایران، شرکت‌ها می‌توانند با تمرکز در بازه‌های محلی خاص و امکانات دولتی خاص، بر چالش‌های این کسب و کارها فائق شوند. همچنین ایران به دلیل قرارگیری در چهارراه خاورمیانه و با سرمایه‌گذاری هوشمند در لجستیک و ترانزیت، می‌تواند به بازارهای بین‌المللی دسترسی داشته باشد، مانند ایفای نقش در طرح یک کمربند یک جاده. همچنین با تنوع فرهنگی و کارآفرینی در میان مردم ایران، اگر ثبات اقتصادی وجود داشته باشد، می‌توان بیشتر به آینده کسب  و کارهای هوش مصنوعی در کشورمان امیدوار بود.

نقش مردم عادی در توسعه هوش مصنوعی

محور دوم سوالات، نقش افراد عادی در توسعه هوش مصنوعی بود. دکتر چیت‌ساز در پاسخ بیان کرد: اول از همه باید دائما مقالات، فرصت‌ها و خبرهای دستاوردهای این حوزه را پیگیری کنیم. همچنین باید هر روز مهارت به دست آوریم زیرا با مهارت امروزمان، فردا مزیت رقابتی نداریم. در این راستا می‌توان در دوره‌های آنلاین هوش مصنوعی شرکت کرد. از سوی دیگر، باید اتوماسیون را در آغوش گرفته و از ابزار و خدمات هوش مصنوعی مانند نرم‌افزارهای ترکینگ سلامتی یا مدیریت مالی شخصی، AI Open و سایر دستاوردها استفاده کنیم. بعد از همه این‌ها، فرصت راه‌اندازی کسب و کار وجود دارد. از سویی حجم زیادی موضوع از جمله قابلیت مدل کردن رفتار، از جمله فرصت‌های هوش مصنوعی است. همچنین یادگیری روش‌های جدید در حوزه بازارهای مالی و استفاده از ابزارها و دستیارهایی برای سرعت بخشیدن به فعالیت‌های پژوهشی و آموزشی و نهایتا تولید محتوا و سناریونویسی با Chat GPT از تجارب شخصی دکتر چیت ساز در استفاده از هوش مصنوعی بود.

نقش دولت در حوزه هوش مصنوعی

آخرین سوال، نقش دولت در حوزه هوش مصنوعی بود. مدیرکل سیاست‌گذاری فناوری و نوآوری دانشگاه تهران ضمن تاکید بر نقش دولت در ایجاد ثبات و پایداری برای سرمایه‌گذاری در این حوزه، سه وظیفه مهم دیگر برای دولت‌ها برشمرد و افزود: ایجاد زیرساخت، توسعه تولید محصول با رگولاتوری و ارتباط برقرار کردن و تسهیل‌گری از وظایف مهم دولت است. شرکت‌ها نیز باید منابع داخلی را برای کسب مزیت رقابتی بالاتر استفاده کنند. نظریه عوامل خارجی موثر بر شرکت‌ها نیز می‌گوید اگر منبع و قابلیتی در درون شرکت موجود باشد، تنظیم‌گری محیط باعث رشد قابلیت شرکت‌ها می‌شود.

تهیه و تنظیم گزارش: بهنام مجدی زاده، دانشجوی کارشناسی رشته علوم ارتباطات دانشگاه تهران

مطالب مرتبط

آخرین مطالب

برچسب ها

آب آموزش آینده‌پژوهی ارتباطات بین‌المللی ارتباطات سلامت اعتراضات ۱۴۰۱ اعظم صوفیانی افغانستان انجمن جامعه‌شناسی ایران بازی‌های دیجیتال حلقه مطالعاتی نقد و بررسی متون شهری دکتر اصغر ایزدی جیران دکتر افسر افشاری نادری دکتر بهار زند رضوی دکتر حسین پاینده دکتر شیرین احمدنیا دکتر عباس قنبری باغستان دکتر عباس کاظمی دکتر عبدالله بیچرانلو دکتر علی ربیعی دکتر فردین علیخواه دکتر فرزاد غلامی دکتر محمد امین قانعی راد دکتر محمد مهدی مولایی دکتر مسعود کوثری دکتر مقصود فراستخواه دکتر منصور ساعی دکتر نعمت‌الله فاضلی دکتر هادی خانیکی رسانه روابط عمومی روز جهانی آینده روز جهانی ارتباطات روز علوم اجتماعی روزنامه‌نگاری زنان سالمندی سلامت روان سلسله نشست‌های داستان کار میدانی سلسله نشست‌های روز جهانی ارتباطات و روابط عمومی سیاست‌گذاری سینما شبکه‌های اجتماعی شهر صلح طرح صیانت فرهنگ فضای مجازی فلسفه برای کودکان فناوری مجمع عمومی عادی مجموعه نشست‌های علم، فرهنگ و ارتباطات در خدمت مهاجران افغانستان محیط زیست مردم‌نگاری مرضیه ادهم مهاجران نقد کتاب نوجوان همایش همایش سلامت روان و رسانه همایش کنکاش‌‌های مفهومی و نظری درباره جامعه ایران هنر هوش مصنوعی پایگاه خبری گلونی پدرام الوندی کارگاه آموزشی کرسی نظریه‌پردازی کرونا کودک گردشگری