نشست «فلسطین؛ ریشه‌ها و پیامدها» با سخنرانی «حسین جابری انصاری کارشناس مسائل خاورمیانه»، «دکتر علی ربیعی عضو اتحادیه انجمن‌های علوم اجتماعی ایران»، «حسین علایی کارشناس مسائل استراتژیک»، «دکتر حسین سلیمی عضو انجمن علوم سیاسی ایران»، «دکتر هادی خانیکی عضو انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات» و «دکتر محمدعلی مهتدی عضو انجمن مطالعات صلح ایران» بعدازظهر امروز در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

به گزارش خبرنگار شفقنا، متن سخنرانی کارشناسان امور بین‌الملل و سیاسی را می‌خوانید:

جابری انصاری: اسرائیل دشنه‌ای برای ممانعت از تغییرات مثبت در منطقه است/ رژیم صهیونیستی بدون هم‌پیمانی با دولت‌های غربی امکان ادامه حیات ندارد

حسین جابری انصاری، کارشناس مسائل خاورمیانه تأکید کرد: رژیم صهیونیستی بدون هم‌پیمانی با دولت‌های غربی امکان ایجا، بقا و ادامه حیات را ندارد و نخواهد داشت. اسرائیل به واسطه حمایت‌هایی که از سوی دولت‌های غربی می‌شود، خدمات و سرویس‌هایی ارائه می‌دهد، دشنه‌ای برای ممانعت از تغییرات مثبت در منطقه است.

به گزارش خبرنگار شفقنا، حسین جابری انصاری در نشست «فلسطین، ریشه ها و پیامدها» در ابتدا چند پرسش مطرح کرد و گفت: آیا پروژه صهیونیسم سیاسی و اینکه دولتی به نام اسرائیل تأسیس شده، پاسخی به مسأله تاریخی یهودیان است؟ در ایران برخی از روشنفکران در محافل فکری و سیاسی مطرح می‌کنند که یک مشکل و مسأله‌ای در یک جایی از دنیا به نام «یهودآزاری» وجود داشته که نقطه اوج آن در جنگ جهانی به «هولوکاست» منجر شده و حال پرسش این است که آیا اسرائیل برای پاسخ به این مشکل تأسیس شده است؟

وی در پاسخ به این پرسش‌ها، بیان کرد: بله صهیونیسم سیاسی یک تفسیر غیر کلاسیک و غیر سنتی از یهود بود و یک ارائه‌ای از یهودیت سیاسی ذیل فضایی است که در اروپا ایجاد شد.

وی اضافه کرد: بعد از شکل‌گیری دولت در کشورها، عده‌ای به دنبال این بودند که مسأله یهودیان را به بهانه مشکلات تاریخی که با مسیحیان داشتند، برجسته کنند.

وی در ادامه به تاریخچه اختلاف میان مسیحیان و یهودیان اشاره و خاطرنشان کرد: وقتی حضرت مسیح (ع) ظهور کردند، یهودیان نپذیرفتند که حضرت مسیح (ع) است و از همان تاریخ دعوای مسیحیان و یهودیان آغاز می‌شود. یهودیان تا به امروز هم معتقدند که حضرت مسیح (ع) ظهور نکرده و در آخر‌الزمان خواهد آمد. این دعوای تاریخی در واقع به یک مسأله‌ای در اروپا با عنوان «یهودآزاری» منجر می‌شود و اوج آن به هولوکاست و کشتار جمعی می‌رسد.

وی ادامه داد: صهیونیسم سیاسی در پاسخ به این مسأله است که از ناسیونالیستی که در اروپا شکل گرفته و دولت-کشور شکل می‌گیرد، ما هم برای حل مسأله یهودی از همین ایده استفاده کنیم و یهودیان را از سراسر جهان در این سرزمین جمع کنیم و دولتی به نام اسرائیل را شکل دهیم؛ اما این تنها یک بُعد از صهیونیسم سیاسی است. صهیونیسم سیاسی بُعد دیگری هم دارد و آن تفسیر الهیاتی جدیدی است که از موضوع بازگشت و وظیفه یهودیان شکل می‌گیرد.

وی عنوان کرد: مطابق تفسیر سنتی، یک یهودی و تشکیل قوم اسرائیل و غلبه یهودیان بر جهان و تشکیل مجدد دولت اسرائیل منوط به ظهور مسیح (ع) است و در واقع تقدیر الهی است که یهودیان در آوارگی باشند. صهیونیسم سیاسی به عنوان یک مکتب یهودی، تفسیر دیگری ارائه می‌دهد و آن اینکه ما وظیفه داریم دولت تشکیل دهیم و تشکیل همین دولت هم مقدمات ظهور مسیح را فراهم خواهد کرد.

وی در ادامه با طرح پرسشی دیگر گفت: آیا مسأله اسرائیل و پروژه صهیونیست تنها همین یک نکته است؟ این ایده در ذهن برخی از روشنفکران یهودی شکل گرفت، اما چطور این طرح عملیاتی شد؟ چطور یک دولتی آمد و در این منطقه و قلب جهان و نقطه ژئوپلتیک شکل گرفت؟ مسأله به این سادگی نیست. جهان سیاست بنگاه خیریه نیست و کسی فی سبیل‌الله و حداقل قدرت‌های بین‌المللی برای کسی کار نمی‌کنند.

وی ادامه داد: اتفاقی که افتاد این است که وزیر خارجه وقت بریتانیا اعلام می‌کند و رسماً متعهد می‌شود که از ایده تشکیل دولت یهود در فلسطین حمایت خواهد کرد لذا اجرایی شدن این طرح سرعت می‌گیرد. در واقع در همین دوره، بریتانیا قیومیت فلسطین را برعهده می‌گیرد و این لحظه تاریخی، لحظه فروپاشی امپراطوری عثمانی است و در منطقه یک تب و تابی بین ملت‌های عربی و اسلامی وجود دارد و بناست نهضتی از نو شروع و ساخته شود. در این لحظه تاریخی بریتانیایی‌ها که قیومیت فلسطین را برعهده دارند به صهیونیست‌ها در حوزه نیرو، سلاح، شهرک‌سازی و بازگشت مهاجرین کمک می‌کنند و به مرور این پروژه ذهنی جمعی از روشنفکران یهودی به یک پروژه واقعی روی زمین تبدیل می‌شود و در ادامه جنگ‌هایی اتفاق می‌افتد و این دولت مستقر می‌گردد.

بنابراین اگر کسی می‌گوید که این دولت پاسخ به مسأله «یهودی» است، تنها یک جزء کوچک از مجموعه مسائل را مطرح می‌کند و جزء مهم‌تر این است که این دولت بدون هم‌پیمانی بین صهیونیست‌ها با دولت‌های قدرتمند غربی، امکان ایجاد، بقا و ادامه حیات نداشت و تا به امروز هم اسرائیل در برابر حمایت‌هایی که از او می‌شود، سرویس و خدماتی ارائه می‌دهد. در حقیقت اسرائیل، دشنه‌ای است که در منطقه فرو کوبیده شده برای اینکه جلوی نهضت، حرکت و هرگونه تغییر مثبت در منطقه را بگیرد.

وی توضیح داد: وقتی فلسطین اشغال و روند دموکراتیک متوقف شد، ملت‌ها، توده‌ها، نخبگان و روشنفکران گفتند که ارتشی‌ها باید فلسطین را آزاد کنند، پس از آن ارتشی‌ها یکی پس از دیگری در جهان عرب کودتا کردند و پی‌ در پی نظام‌های کودتایی روی کار می‌آیند، در حقیقت این نظام‌های کودتایی به نام آزادی فلسطین می‌آیند، ولی بر صندلی که می‌نشینند مطابق با روحیه همه دیکتاتورها در خاورمیانه و جهان، از جای خود تکان نمی‌خورند و فلسطین را به حال خود رها می‌کنند و حتی با اسرائیل صلح می‌کنند.

وی ادامه داد: نظام‌های کودتایی تا سال 2011 باقی می‌مانند تا نهضتی در منطقه اتفاق می‌افتد و با کانون‌های قدرت، ارتش‌ها و مراکز مافیایی که در طول چند دهه گذشته حاکم بودند، بهار عرب را دوباره به خزان عرب تبدیل می‌کنند. در واقع عملاً روند طبیعی دموکراسی، رشد، توسعه و همه روندهای طبیعی که در منطقه ما در پسافروپاشی امپراطوری عثمانی باید اتفاق می‌افتاد با این خنجر و دشنه‌ای که در منطقه کوبیده شد، متوقف گردید. نمی‌گویم که ما نقشی نداریم، بلکه حتماً نقش  داریم، اما این نقش هم در سلسله عوامل باید مورد توجه قرار بگیرد.

وی با تأکید بر اینکه «یهودآزاری و هولوکاست» در اروپا و غرب انجام شد نه در جهان اسلام، گفت: هزینه این طرح غربی‌ها در منطقه از جیب مسلمانان پرداخت شد و سوال اینجاست که چرا هولوکاست در اروپا انجام شد و هزینه آن را ملت‌های عرب و اسلامی یا فلسطینی باید پرداخت کنند؟

نکته بعدی اینکه هولوکاست یک مسأله تاریخی است و در یک مقطعی یهودآزاری در جهان اتفاق افتاده و بعد هم به هولوکاست منتهی شده است، آیا هولوکاست و یهودآزاری یک ملتی مجوز شرعی، قانونی، سیاسی و بین‌المللی برای اجرای هولوکاست مستمر و دائم چند دهه‌ای در ارتباط با یک ملت و سرزمین دیگری می‌شود؟ آیا این اخلاقی و انسانی است و به لحاظ حقوقی، قانونی، سیاسی و بین‌المللی قابل دفاع است؟ شما از یک هولوکاست تاریخی حرف می‌زنید که اگر کسی آن را نفی کند، در تمام اروپا او را زندانی می‌کنید، اما چطور غربی‌ها از یک هولوکاست جاری در طول 8 دهه گذشته در فلسطین حمایت می‌کنند؟! این چه استانداردی است که در سیاست کثیف بین‌المللی دنبال می‌شود و بر اساس این سیاست یک ملتی مستمراً در طول چند دهه تمام حقوق بدیهی و طبیعی آنها نقص شده، سرزمینش اشغال شده و یک میلیون فلسطینی در جنگ 1948 آواره شدند!

می‌گویند گروه‌های مقاومت، تروریسم هستند، در حالی که «مقاومت» در تمام تاریخ بشر مشهور بوده، مقاومت هر ملتی در برابر اشغال خارجی مشروع‌ترین مسائل است. می گویند «خشونت» محکوم است، اگر خشونت محکوم است چرا بالاترین درجه اعمال خشونت توسط اسرائیلی‌ها از لحظه اشغال فلسطین در سال 1948 تا به امروز به شکل مستمر امتداد پیدا کرده است؟ آیا بمباران غزه خشونت نیست و دفاع مشروع است!؟ اگر این دفاع مشروع توسط اشغالگران به خاطر عملیاتی است که فلسطینی‌ها انجام دادند، آیا کل کاری که فلسطینی‌ها انجام می‌دهند برای اینکه وضعیت خود را به نقطه‌ای برسانند و از این وضعیت بی‌سامانی و آوارگی رهایی پیدا کنند، مقاومت و دفاع مشروع نیست!؟

وی گفت: رییس جمهور اسرائیل اعلام کرده همه کسانی که در غزه هستند، مسئول و شریک در کاری هستند که حماس انجام داده چون اگر شریک نبودند باید شورش می‌کردند، آیا این منطق درست است؟

صهیونیست‌ها قانونی دارند تحت عنوان «قانون بازگشت» که براساس این قانون هر یهودی در جهان به محض اینکه اراده کند، می‌تواند به سرزمین اشغالی بیاید. این یهودیان تا به همین امروز به اراضی اشغالی می‌آیند و شهرک‌سازی می‌کنند و اراضی فلسطینیان را می‌گیرند. هیچ یک از حقوق فلسطینی‌ها داده نشده و بدیهی‌ترین حقوق فلسطینی‌ها نقض و نفی شده، در تمام نبردها و درگیری‌ها کشتار نهادینه و سازمان‌یافته و تروریسم رسمی دولتی در ارتباط با آنها اعمال می‌شود. آیا فلسطینی‌ها حق دفاع از خود را ندارند؟ حق پیگیری حقوق بدیهی و طبیعی خود را ندارند؟

جابری انصاری در پایان اظهار داشت: به نظرم پاسخ این سوالات کاملاً روشن است، اما آنچه اجازه نمی‌دهد این پاسخ‌های روشن و بدیهی در جهان مورد توجه قرار گیرد، منافع و سیاست کثیف قدرت‌های بین‌المللی است. این قدرت‌ها به دنبال اهداف خود هستند و توجهی به حقوق بشر، دموکراسی، اشغال سرزمین و تروریسم ندارند. آنچه برای آنها مهم است منافع آنهاست و کاشتن اسرائیل در منطقه و استمرار حیات رژیم صهیونیستی، تأمین‌کننده منافع آنها در کنترل و مدیریت صحنه منطقه خاورمیانه است.

علی ربیعی: «امنیت یا عدم امنیت منطقه» رابطه معناداری با کنش‌های اسرائیل دارد/ امروز نوعی هولوکاست‌سازی جدید را شاهدیم

عضو اتحادیه انجمن‌های علوم اجتماعی ایران تأکید کرد: امنیت منطقه یا عدم امنیت منطقه ما رابطه معنادار و مستقیمی با کنش‌ها و حضور اسرائیل دارد. تغییرات ژئوپلتیکی منطقه و فشارهای سیاسی دولت‌هایی بر صهیونیست‌ها و ساختار سیاسی کشورهای منطقه، تأثیراتی است که ما سال‌ها و ده‌ها داریم تجربه می‌کنیم.

دکتر علی ربیعی بیان کرد: شاید این سوال مطرح شود که مجامع علمی از چه منظری می‌خواهند به مسأله فلسطین بپردازند؟ در پاسخ باید گفت که فلسطین از منظرهای مختلفی و شاید از روزی که رژیم غاصب اسرائیل به منطقه آمد، همواره یک مسأله مهم در افکار عمومی منطقه و جهان اسلام بوده و حتی در صدر افکار عمومی روشنفکران جهان قرار داشته است.

وی ادامه داد: مسأله فلسطین همواره در زندگی روزمره و در ابعاد مختلف در منطقه و جهان تأثیرات زیادی داشته و به طبع در ایران هم این تأثیرات را داشته است.

وی گفت: امنیت یا عدم امنیت منطقه ما رابطه معنادار و مستقیمی با کنش‌ها و حضور اسرائیل دارد. تغییرات ژئوپلیتیکی منطقه، فشارهای سیاسی دولت‌هایی که مدیون صهیونیست‌ها هستند و ساختار سیاسی کشورهای منطقه، تأثیراتی است که ما سال‌ها و ده‌ها داریم تجربه می‌کنیم.

ربیعی بیان کرد: من تصور می‌کنم که حتی توسعه و اقتصاد خاورمیانه به واسطه وجود اسرائیل، نوعی اولویت نظامی‌گری را برای دولت‌ها تجدید می‌کند که ما شاهدیم برخی دولت‌ها، تقویت نظامی در برابر رژیم صهیونیستی را  اولویت قرار می‌دهند و همین امر باعث عقب‌ماندگی منطقه و تفکر بقا و نظامی‌گری به جای توسعه شده و از همه مهم‌تر دموکراسی منطقه را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

وی اضافه کرد: دولت‌های نظامی سبب سرکوبی دموکراسی می‌شوند و از همه مهم‌تر سبب جریحه‌دار شدن افکار مسلمانان در منطقه هستند و نشانه آن اینکه بیش از 70 سال است افکار عمومی درگیر مسأله فلسطین است.

وی تصریح کرد: برای ایرانیان علاوه بر موارد فوق، به طور تاریخی روح ظلم‌ستیزی و ایستادن در کنار مظلوم، یک مسأله بوده است، حتی در زمانی که دولت ایران به نحوی هم‌پیمان اسرائیل در منطقه تلقی می‌شد، در میان روشنفکران و توده‌های مردم درباره فلسطین وحدت نظر وجود داشت و افکار عمومی ایران بسیار قوی‌تر و جدی‌تر در مبارزه با این غده عمل کرده است.

ربیعی گفت: به هر حال ما شاهد سوء استفاده یک رژیم افراطی از یهودیت در منطقه هستیم، البته همواره تفکیک بین یهودیان و صهیونیست‌ها در میان افکار عمومی شکل داشته است.

وی معتقد است: به واسطه وضعیت آسیب‌پذیر ایران امروز، ارائه تصویری از حقیقت و بحث‌های علمی در موضوع فلسطین و اتفاقی که در حال حاضر در این کشور در حال رخ دادن است، ضروری می‌باشد.

وی تأکید کرد: در حال حاضر شاهد فضاسازی‌های رسانه‎ای هستیم که برساخت‌های غیرواقعی و حقیقت‌زدا را ارائه می‌دهند. برخی از رسانه‌های فارسی زبان در خارج با برجسته‌سازی چند اتفاق – که برای ما هم قابل دفاع نبوده و در بیان خود هر نوع خشونت را نهی کردیم – آنچنان این اتفاقات را بازنمایی کردند که گویی قصد دارند سال‌ها خشونت و آدم‌کشی را زیر سایه این بازنمایی‌ها خفه کنند.

وی با تأکید بر اینکه امروز نوعی هولوکاست‌سازی جدید را شاهدیم، گفت: هر جایی که فلسطینی‌ها افرادی را گرفتند، نام آن «آدم‌ربایی» بود و هر جا که اسرائیلی‌ها افرادی را گرفتند، نام آن «اسیر» بود، ما دوست نداریم خون هیچ انسانی ریخته بشود، اما هر اسرائیلی که کشته شد، «مقتول» بود و هر فلسطینی که به خاک و خون افتاد، «مرده‌ای» به حق بود!

وی گفت: برخی در خارج از کشور در ناآرامی‌های اخیر در ایران در قالب دفاع مشروع، جنگ مسلحانه را توصیه می‌کردند، اما همین افراد، امروز در مقابل جنایات رژیم صهیونیستی سکوت مطلق کردند.

ربیعی در پایان گفت: امیدوارم افکار عمومی جهان برای جلوگیری از قتل عام و اشغالگری جدید مداخله کنند. نگران هستیم که حضور قدرت‌های جهانی به ویژه امریکا به بهانه هولوکاست، زمینه یک کشتار وسیع را در منطقه طراحی کنند. لذا از مجامع علمی و روشنفکران جهان به خصوص امریکایی‌ها و اروپایی‌ها انتظار داریم به روشنگری حقایق بپردازند و جوامع علمی ایستادن در کنار مردم بی‌گناه غزه را پیگیر باشند.

علایی: طوفان‌الاقصی نشان داد که سازمان امنیتی و جاسوسی اسرائیل آسیب‌پذیر است

حسین علایی گفت: اصولا موضوع اسرائیل موضوع منطقه خاورمیانه نبوده است. مسأله یهودی و مسیحی‌ها در اروپا بوده که در آنجا اختلاف وجود داشت که منجر به هولوکاست شد. اروپاییان برای حل این مسأله، مسأله فلسطین را به منطقه خاورمیانه آوردند و سعی کردند یهودی‌ها را از اروپا بردارند و به تعبیری غده سرطانی را در خاورمیانه کاشتند تا بتوانند مسأله خود را حل کنند و هم یک فضایی در  خاورمیانه ایجاد کنند که همیشه مداخلات اروپا و امریکا در این منطقه وجود داشته باشد و از طریق مسأله فلسطین بتوانند خاورمیانه را مدیریت کنند.

او ادامه داد: در  فلسطین قبل از اینکه دولتی حاکم شود و انگلیس به آنجا بیاید، همه ساکنین با هر دینی در کنار هم زندگی می‌کردند ولی انگلیس‌ها موقع خروج تلاش کردند نمایندگی ایجاد کنند و آن غده سرطانی که نمی‌خواستند در آنجا داشته باشند، بدون حل مسأله شروع به کاشتن آن کردند.  از حدود صد سال پیش مسأله  فلسطین شروع شد.

او گفت: اسرائیل از زمانی‌که با کمک انگلیس و اروپایی‌ها شکل گرفته، مسیر قدرت‌یابی‌شان با چند مولفه بوده: اصل اول آنها بر زورگویی بوده و فلسطینی‌ها را بیرون می‌کردند و آواره می‌کردند. مسأله آوارگی فلسطین برای الان نیست. از روزی که اسرائیل حملات خود را شروع کرد، فلسطینی‌ها آوره بودند و کشت و کشتار شروع شد. اما هیچ وقت فلسطینی‌ها یهودی‌ها را نکشتند. اصل دوم افزایش جمعیت یهود و توسعه سرزمینی بوده چرا که از روزی که کشت و کشتار شروع شده و این دولت و رژیم نیازمند زمین و سرزمین بوده و این زمین باید فضای منطقی ایجاد کند، به همین خاطر اروپاییان تصمیم گرفتند، منطقه فلسطین  را به عنوان این زمین مورد نظر قرار دهند و چون یهودی به حد نصاب در آنجا نبودند، یهودی‌ها را به آن منطقه بردند. به همین خاطر از حدود صد سال پیش هر سال که می‌گذرد بر تعداد یهودی‌های این منطقه افزوده می‌شود. هر تحولی در دنیا رخ می‌دهد، اسرائیلی‌ها، یهودی را به این‌منطقه اضافه می‌کنند.

او گفت: پس برای تشکیل هر دولتی زمین و جمعیت نیاز است، اسرائیل نه زمین داشت و نه برای جمعیت برنامه‌ریزی داشت، اما با حمایت اروپا و امریکا توانست به این هدف برسد، اگر اسرائیل حمایت مالی امریکا نداشته باشد، قابل بقا نیست.اسرائیل سالانه ۳ میلیارد دلار از امریکاییان دریافت می‌کند. اسرائیل برای توسعه دولت خود تصمیم گرفت، ساکنین را بیرون کنند و یهودی‌ها را وارد سرزمین‌های مختلف کنند. به همین خاطر تا الان ۷ میلیون نفر خارج از سرزمین اشغالی رفتند.

او بیان کرد: این جمعیت که در فلسطین مانده، باز هم اسرائیل آنها را در فلسطین آواره کرده است و در کمترین زمین پر تراکم‌ترین جمعیت را دارند. ۷۰ درصد جمعیت حاضر در نوار غزه، برای سایر نقاط فلسطین هستند و یا در کرانه باختری ۳۰ درصد جمعیت برای دیگر مناطق هستند. استراتژی اسرائیل برای تشکیل و توسعه دولت یهود، از اول  تکیه بر زور و حمایت از قدرت بزرگ و دریافت پول کلان از قدرت‌های حامی برای توسعه سرزمینی و توسعه جمعیت بوده است و اسرائیل برای توسعه سرزمینی به سرزمین  فلسطین اکتفا نکرده است. اسرائیل آغازگر جنگ‌های مختلف بوده است. اسرائیل دائم مهاجم بوده است.

شعار دولت اسرائیل توسعه سرزمین از این میزانی که هست به کشورهای مختلف اطراف خودشان است. پس اسرائیلی‌ها دائم مهاجم و در حال حمله هستند و دائم در حال توسعه سرزمینی و دائم در حال توسعه ساکنین یهودی و کاهش جمعیت بومی منطقه است.

استراتژی اسرائیل توامان با استراتژی اروپا و امریکا جهت حمایت مالی این است که مسأله فلسطین، مسأله جهان عرب نیست و مسأله جهان اسلام هم نیست، مسأله انسانی و بشری هم نیست. این مسأله استراتژی آنهاست.

اگر نگاه کنیم می‌بینیم جدا کردن حمایت اعراب از فلسطین یک استراتژی بوده که الان به «پیمان ابراهیم» رسیده است. اعراب را متحد اسرائیل کرده است و این طرح ابراهیم جزء بزرگترین خیانت‌های کشورهای عربستان و سایر کشورهایی است که به جای اینکه لااقل به فلسطین بی‌تفاوت باشند، با دشمن فلسطین هم‌پیمان شدند تحت عنوان صلح.

نکته دیگری که مطرح است اینکه می‌گویند مسأله فلسطین مسأله جهان اسلام نیست به همین خاطر بزرگترین خیانت که در این‌منطقه یکی از کشورهای به ظاهر اسلامی انجام داد، ترکیه بود و اولین کشوری بود که با اسرائیل رابطه برقرار کرد.

ترکیه در مناطق ما در بزنگاه خنجر می‌زند. مثل اینکه اسرائیل را در آذربایجان مستقر کرد و علیه ایران مشغول فعالیت است. حرف‌های من موضع دولت ایران نیست. من در اینجا تحلیل می‌کنم. اردوغان جز رهبران فرصت‌طلب است که از هر فرصتی برای حل بحران خود استفاده می‌کند. مثلا در قضیه بحران اوکراین یا در مسأله فلسطین رفتارش را ببینید.

طرحی که اروپا و امریکا در حمایت از اسرائیل داشتند، این بود که همه کشورهای حامی اینها را جدا کنند و بگویند مسأله فلسطین یک مسأله انسانی و حقوق بشری نیست. بلکه مسأله مقابله یک دولت قانونی که سازمان ملل آن را به رسمیت می شناسد با گروه‌های تروریستی است. اما این سوال را پاسخ نمی‌دهند که هفتاد سال پیش که اسرائیل تشکیل شد، حماس و جهاد و اسلامی و حزب‌الله وجود داشت؟ تشکیل حزب‌الله نتیجه اشغال سرزمین لبنان است.

او ادامه داد: اسرائیل با جمعیت شیعه لبنان قبل از پیروزی انقلاب، ارتش جنوب لبنان را ایجاد کرده بود‌ که به دلیل اختلافی که بین شیعیان و فلسطینی‌ها در جنوب لبنان بود، این ارتش را درست کردند و در آنجا مخوف‌ترین زندان را اسرائیل ایجاد کرد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی است که لبنان شروع به تشکیل حزب‌الله کرد و شروع به ایستادگی و مقاومت کردند، و برای اولین بار اسرائیل را از سرزمین خود بیرون کردند. مسأله گروه‌های تشکیل شده به نام مقاومت، ریشه همه در اشغال فلسطین بوده است.

تداوم استراتژی اسرائیل در ذهن مردم جهان و فلسطینی‌ها چند چیز را حک کرد، اول اینکه سازمان اطلاعاتی اسرائیل قوی‌ترین است و بر همه چیز مسلط است. دوم اینکه اسرائیل ارتشی دارد که هیچوقت طعم شکست را نمی‌چشد، سوم اینکه اسرائیل همواره قدرت تهاجم را دارد. عملیات هفته پیش حماس نشان داد که سازمان امنیتی و جاسوسی اسرائیل آسیب‌پذیر است و ارتش اسرائیل آنی نیست که تصویرش در نزد جهانیان است. اسرائیل الان به دنبال وارد کردن نیروی زمینی به غزه است. اینکه مدام اسرائیل هشدار می‌دهد که ایران و حزب‌الله وارد این مسأله نشود، به این خاطر است. به زبان بی‌زبانی می‌گویند اسرائیل در این عملیات شکست خورده است.

خانیکی: روایت فلسطینی به پایان نرسیده است

به گزارش شفقنا، هادی خانیکی استاد دانشگاه در ادامه این نشست گفت: امروزه فلسطین از مرزهای خود فراتر رفته است و به مسأله اول جهانی تبدیل شده و ابعاد پیچیده‌ای  دارد. روایت، یکی از مولفه‌های قدرت در دنیای امروز است و به گفته کاستلز می‌توان هویت را با استمرار روایت بسازیم. آنچه امروز به فلسطین اراده حرکت داده، جز روایت نیست.

او در نشست «فلسطین، ریشه ها و پیامدها» ادامه داد: آنچه امروزه بر عواطف و ادراکات مردم حاکم است، بیشتر یک فهم از روی همدری با مسأله فلسطین است. مسأله فلسطین از دهه ۵۰ ادبیات، رمان و گزارش‌های زیادی را به خودش اختصاص داده و برانگیزاننده است. این مسأله نه تنها برای فلسطینیان، بلکه برای هر مبارزی که در جهان است، اهمیت دارد.

این استاد دانشگاه گفت: الان وقتی دور هم جمع می‌شویم به دنبال اثبات این مسأله هستیم که چرا فلسطین را باید عمیق بفهمیم؟ در این فرصت کوتاه نمی‌توان حکم قطعی داد. اما از نظر کسی که در انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات دارم می‌خواهم به مسأله ورود کنم. در اینجا از همه نقش‌هایی که می‌توانم داشته باشم، خارج می‌شوم. عنوان بحث من روایت در برابر الگوریتم است. روایت یک پدیده ارتباطی و الگوریتم یک پدیده فنی است که ارتباط را محدود می‌کند و بخشی از ارتباط را به فضاهایی چون هوش مصنوعی و سرمایه‌داری و بخش‌هایی که دارای سلطه‌گری هستند، ارتباط می‌دهد.

او ادامه داد: مسأله غزه و مظلومیت یک ملت را می‌خواهم در این چارچوب مطرح کنم و خواهشم این است که از این زوایه به مسأله نگاه شود و تنها از منظر سیاسی نگاه نشود و به عناصر و عرصه‌های دیگر هم توجه شود.

او بیان کرد: قرن بیستم پر از رویداد است. جنگ اول و دوم در شرایطی رخ داد که علوم فنی و طبیعی در اوج پیشرفت خود بودند. در پایان قرن نوزدهم با کشف واکسن‌ها و داروهای جدید بسیاری از امراض مداوا شدند و نظریاتی درباره خلقت انسان باعث بروز نظریات محض شد. اما در حوزه علوم انسانی بحث درباره تکامل و خلقت انسان  به نتایج دیگری رسید، چون پایان تاریخ و نژاد برتر و…  که جهان گرفتار آتش جنگ و خونریزی و کشتار رسید‌. همه اینها در حالی رخ داد که وجه انسانی علم به محاق رفته بود و پیشرفت، معنایی جز پیشبرد سطح مادی زندگی نداشت.

او ادامه داد: رخدادهای امروز غزه تکرار همان حوادث قرن بیستم است، دولتی که پیشرفته‌ترین ابزارها را داشت و با روش‌هایی توانسته بود قومی را به بند بکشد، یکباره با فوران خشمی روبرو شد، فوران خشم فلسطینی‌ها به طرزی بود که حتی افکار عمومی نتوانست در برابر آن به صورت واحد درک کند.

خانیکی گفت: در شرایطی که الگوریتم‌های اینترنتی در سطوح جهانی و محلی بر کوچک‌ترین رفتار انسان‌ها نظارت دارند، در شرایطی که ماهواره‌های فضایی حرکت خودرو را رصد می‌کنند و در شرایطی که مسیر انتقال پول به شفافیت رسیده، چطور در چنین شرایطی این اتفاق رخ داده است؟ چرا تصویرسازی یهودی و اسرائیلی‌ها کارساز نبود؟

او با تاکید بر اثرات روایت‌سازی گفت: مرز بین تصویر و روایت مشخص نیست. در روزگار فعلی می‌توان روایت را در برابر تصویر نشان دهیم. آنچه در رسانه‌ای شدن می‌بینیم، تصویری است که فراتر از آن‌ روایت وجود دارد. تصاویر می‌توانند شرورانه منعکس شوند. اما روایت‌ها می‌توانند از اعماق وجود باشند.

خانیکی تحلیل کرد: در غزه، شاهد پیروزی روایت بر الگوریتم هستیم. امروزه جهان با روایت ساخته می‌شود. نباید فراموش کنیم که جنبش‌های موفقی بودند که توانستند روایت را در برابر سلطه نشان دهند، از جنبش گاندی و مارتین لوترکینگ و انقلاب کوبا و جنبش ضدآپارتاید و جنبش‌هایی در ایران و… روایت‌ها توانست به کمک جبهه مقاومت بیاید. به نظرم انسان‌ها در برابر بیماری‌ها و بحران طبیعی دست‌به خلق روایت‌های جدید می‌زنند و دشوارترین لحظات را می‌توان با روایت شیرین ساخت. به طور مثال، از بیماری سختم توانستم یک روایت برای زندگی بسازم.

او تاکید کرد: روایت، یکی از مولفه‌های قدرت در دنیای امروز است و به گفته کاستلز می‌توان هویت را با استمرار روایت بسازیم. آنچه امروز به فلسطین اراده حرکت داده، جز روایت و هویت نیست. روایتی که امروز یک فلسطینی می‌سازد، می‌تواند همه مظلومان جهان را با همذات‌پنداری کنونی، در دفاع از حق به راهپیمایی دعوت کند. در این روایت آغازش دیگر با قربانی شدن مظلومیت فلسطین شروع نشد، بلکه آغازش با قدرت و حمله بود. به همین دلیل اگر مسأله را در حد جهانی ببینید، متوجه مصادیق جدید آن در جهان خواهید بود.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: برخی از اندیشمندان که به این مسأله پرداختند مثل ادوارد سعید اندیشمند مردم غزه و فلسطین است که با آگاهی از روانشناختی فلسطین پرداخت و آنها را در یک بستر تاریخی و با تحلیل روایت‌های تخیلی در داستان و روزنامه‌ها نگاه می‌کند. در مواجه جنگ ویتنام یک نویسنده امریکایی، ماموریت‌های جنگی خود را با رمان‌هایش تکمیل کرد و در آنجا روایت را تکمیل کرد.

او ادامه داد: به نظرم آنچه فلسطین را متحد و هماهنگ می‌کند توجه به روایت و کنش‌های زبانی است. می‌شود با همین سرمایه فرهنگی فراهم به وجود آمده و تجربه و مفاهیم وابسته آن، مثل هویت، شبکه، گفت‌وگو و ارتباط و رسانه…‌ بیشترین بهره را برد. به نظرم جای روایت در تحلیل‌ها و گفتمان دانشگاهی امروز خالی است و بیشتر بر روی الگوریتم سازمانی کار می‌شود.

او هشدار داد: البته ستایش ما از روایت نباید باعث غفلت ما از شیوه‌های جعلی و تاریک آن شود. در روزگار روایت‌های جعلی و مهندسی شده به سر می‌بریم و راه رشد روایت‌های انسانی سد شده است. جنگ غزه را می‌توان در امتداد اتفاقات بزرگ‌ تاریخی دید و مورد تحلیل و بازنمایی قرار دهیم. ما به عنوان اصحاب رسانه نباید فقط خطابه و تبلیغات خود را برجسته کنیم، باید قدرت شنیدن و بد شنیدن را در جامعه ببینیم و از خود بپرسیم که آیا جنگ غزه فقط موشک است؟ حالا از این به بعد روایت و حقوق انسان‌ها مهم است.

خانیکی گفت:  ما با روایت‌هایی روبرو هستیم که با ۳ خوانش مواجه هستند. یکی خوانش قصدیاب است. این خوانش بر اساس فهم ما از جامعه و موضع سیاسی که داریم، هست. خوانشِ روایِ آن روایت را با خودمان یکپارچه می‌کنیم و جای ظالم و مظلوم را عوض می‌کنیم. دوم خوانش نشان‌یاب یا ساخت‌شکن که یکپارچگی را منتفی می‌کنند و در فضای پارادایمی متنوع تلاش می‌کند از روایت یکپارچه عبور کنند و به چندین روایت برسند. در همین چند روایت‌ها، روایت‌های قالبی که رو به فهمیدن بیشتر در جهان است، روایت مظلومیت مردم فلسطین و غزه است‌ و دیگری خوانش اقتباسی است.

او ادامه داد: در این خوانش، یعنی بر ساختن روایت دیگر و مصادره به مطلوب آن چیزی که هست در جهت ارزش‌های سیاسی. روایت غزه در فضای رسانه‌ای شده سیاست و مبارزه در ایران گرفتار چنین خوانش‌هایی است که ماهیت خوانش را می‌بینیم. هر چه جلوتر می‌رویم بیشتر به  روایت‌های حقیقیت‌یاب و روایت مبتنی به انصاف نزدیک‌تر می‌شویم و از روایت‌های روزمره و شتاب‌زده دورتر می‌شویم. روایت فلسطینی به پایان نرسیده است.

او گفت: آنچه در تحلیل محتوای فضای رسانه‌ای استخراج می‌شود، نشان می‌دهد که از فضای دو قطبی و سیاسی عبور می‌کند و یک جایگاه جدید برای خود وضع می‌کند. امیدوارم این فضا و روایت‌ها با مشارکت محققان علوم ارتباطات شناخته شود. به نظرم تغییرات به سود مظلومیت مردم فلسطین است و در هنگام شکستن و تضعیف بازنمایی آنچه شاهدش بودیم، هستیم.

مهتدی: امریکا به دنبال ایجاد تفاهم میان حماس و رژیم صهیونیستی است/ دو سناریو درباره آینده جنگ غزه

عضو انجمن مطالعات صلح ایران گفت: در حال حاضر معادلات منطقه به طور کلی تغییر کرده و تصور بر این است که امریکایی‌ها به میدان درگیری حماس و رژیم صهیونیستی می‌آیند تا به نوعی تفاهم ایجاد کنند، منتها این مذاکرات سخت است و هر کسی سعی می‌کند که برگه‌های بیشتری را رو کند و امتیازات بیشتری را بگیرد.

دکتر محمدعلی مهتدی بیان کرد: سال 1948 فلسطین اشغال شد و کشوری به نام اسرائیل به وجود آمد، چند میلیون جمعیت فلسطین آواره شدند و سازمان ملل دو قطعنامه در سال 81 و 94 یکی برای تشکیل دولت فلسطین و دیگری برای بازگشت آوارگان صادر کرد، اما هرگز دولت فلسطین تشکیل نشد و هرگز آوارگان بازنگشتند.

وی ادامه داد: دو بخش از فلسطین، یکی کرانه باختری رود اردن و دیگری نوار غزه را اسرائیلی‌ها اشغال نکردند. کرانه باختری رود اردن به همراه بخشی از قدس شرقی که مسجدالاقصی در این منطقه است، تحت اشراف اردن قرار گرفت و نوار غزه در جنوب و منطقه صحرایی، تحت اشراف مصر قرار گرفت.

وی بیان کرد: در سال 1967 که جنگ 6 روزه انجام شد، ارتش اسرائیل، کرانه باختری و بلندی‌های جولان و نوار غزه و صحرای سینا را اشغال کرد و از آن زمان به بعد نوار غزه و کرانه باختری در اشغال اسرائیل است. پس از آن قطعنامه 242 شورای امنیت و سپس قطعنامه 338 و قطعنامه‌های دیگری از سوی شورای امنیت و مجمع عمومی صادر و اعلام شد که این منطقه «اشغالی» است.

مهتدی در توضیح منطقه «اشغالی» گفت: جایی که منطقه اشغالی است، اشغالگر حق ندارد تغییراتی در این مناطق به وجود بیاورد، در حالی که رژیم صهیونیستی از ابتدا سعی کرد ساکنین نوار غزه را به سمت صحرای سینا و ساکنین کرانه باختری را به سمت اردن کوچ دهد. در حال حاضر ارتش اسرائیل با جنایات و فشاری که بر نوار غزه وارد می‌کند، تلاش دارد که این طرح را اجرایی کند، مصداق آن این است که اصرار دارد مصر گذرگاه رفح در جنوب نوار غزه را باز کند تا ساکنین غزه خارج شوند و در صحرای سینا زندگی کنند که البته مصر موافقت نکرده و وزیر خارجه امریکا اخیراً با مصری‌ها ملاقات داشته و اصرار دارد که گذرگاه باز شود.

وی عنوان کرد: نوار غزه 1365 کیلومتر مربع مساحت دارد و در این فضای کم، 2 میلیون و 100 هزار نفر زندگی می‌کنند.  در نوار غزه پناهگاهی نیست و وقتی یک بمب به این منطقه اصابت می‌کند، زن، کودک، پیر و جوان نمی‌شناسد و کشتار زیادی به همراه دارد.

وی اضافه کرد: 16 سال است که اسرائیل این منطقه را از زمین، هوا و دریا محاصره کرده و این پنجمین بار است که اسرائیل به نوار غزه حمله می‌کند. در زمانی که نوار غزه هیچ امکانی برای دفاع از خود نداشت، رژیم صهیونیستی با بمب‌های فسفری این منطقه را بمباران و مساجد و بیمارستان‌ها را منفجر کردند. حتی انبارهای سازمان ملل متحد که مسئول کمک‌رسانی به آوارگان است را بمباران کرد تا حتی مواد غذایی به فلسطینی‌ها نرسد. در تمام طول این 16 سال امکان و اجازه ورود غذا، دارو و حتی سیمان برای ساخت ساختمان‌های ویران شده وجود ندارد.

وی گفت: در حال حاضر فلسطین در موقعیتی قرار گرفته که برای اولین بار می‌تواند از خود دفاع کند. به گفته بسیاری از تحلیل‌گران، وضعیت منطقه و نوار غزه قبل از 15 مهرماه با منطقه و نوار غزه بعد از عملیات طوفان‌الاقصی بسیار متفاوت است و به نوعی معادلات منطقه‌ای به‌هم ریخته است.

مهتدی عنوان کرد: اولین عنصر مهمی که حماس از آن استفاده کرد، «غافلگیری» بود. اسرائیلی‌ها با صدها جاسوس و دوربین و ماهواره‌هایی که نفس‌ها را می‌شمارد، این منطقه را تحت نظر داشتند، اما در برابر عملیات حماس غافلگیر شدند و این غافلگیری برای اسرائیل بسیار سخت بود و ضربه بزرگی به دستگاه امنیتی، اطلاعاتی رژیم صهیونیستی وارد کرد.

وی ادامه داد: از سوی دیگر عملیات طوفان‌الاقصی اثبات کرد که قدرت دفاع حماس بسیار افزایش یافته است. حماس با کمک شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید مغنیه فرمانده نظامی حزب‌الله، یک شهری زیر زمین ساختند که 350 کیلومتر زیر زمین است و همین امر نشان می‌دهد که به قدرت دفاعی چشمگیری رسیده است.

وی گفت: گنبد آهنین هر موشکی که به سمت اسرائیل شلیک شود را مانع می‌شد، اما حماس، گنبد آهنین را هک کرد به طوری که در ساعات اولیه گنبد آهنین از رده خارج شد و قادر نبود، موشک‌های حماس را خنثی کند لذا موشک‌ها به تل‌ آویو و ده‌ها شهرک صهیونیست‌نشین در اطراف غزه برخورد کرد و رزمندگان وارد این شهرک‌ها شدند و بیش از هزار اسرائیلی را به اسارت گرفتند که در میان این اسیرها، فرماندهان بزرگ نظامی اسرائیل وجود دارند.

وی اظهار داشت: فلسطینی‌ها چند هزار اسیر در اسرائیل دارند که اکثر آنها تفهیم اتهام نشدند و سال‌هاست که در زندان‌های اسرائیل زندانی هستند، در این شرایط حماس و جهاد اسلامی امید دارند که در پایان این جنگ با مبادله اسرا، زندان‌های اسرائیل را از فلسطینی‌ها خالی کنند.

وی با اشاره به اینکه بیش از 10 روز از آغاز عملیات طوفان‌الاقصی می‌گذرد و مقاومت در نوار غزه و کرانه باختری ادامه دارد، گفت: در حال حاضر دو سوال مطرح است، آیا این عملیات پایان می‌پذیرد و مذاکرات انجام می‌شود یا اینکه نیروهای دیگری در منطقه وارد عملیات می‌شوند و این جنگ به جنگ ویرانگر منطقه‌ای تبدیل می‌شود؟ هر یک از این دو سناریو دلایلی دارد که آن را تأیید یا رد می‌کند.

مهتدی ادامه داد: اسرائیل قدرت بازدارندگی خود را از دست داده و دستگاه اطلاعاتی اسرائیل شکست خورده و ارتش اسرائیل عقیده نظامی خود را از دست داده است. در حال حاضر ژنرال‌های اسرائیلی قادر به تصمیم‌گیری نیستند و نیروهای امریکایی به کمک آنها آمدند و افسران امریکایی در حال مدیریت عملیات هستند.

وی گفت: اسرائیل در حال شخم زدن نوار غزه است و جنایات ضد بشریت انجام می‌دهد. این مسأله روی افکار عمومی غرب نیز تأثیر گذاشته و شاهد تظاهرات گسترده‌ای در لندن، پارس و سایر کشورهای اروپایی هستیم.

مهتدی اظهار داشت: در حال حاضر معادلات منطقه به طور کلی تغییر کرده و تصور بر این است که امریکایی‌ها می‌آیند تا به نوعی تفاهم ایجاد کنند، منتها این مذاکرات سخت است و هر کسی سعی می‌کند که برگه‌های بیشتری را رو کند و امتیازات بیشتری را بگیرد که طبیعتاً مقاومت هم از قدرت مذاکرات مناسبی برخوردار است.

وی به دومین سناریوی موجود اشاره و خاطرنشان کرد: سناریوی دوم این است که اگر قرار باشد اسرائیل این کشتار را ادامه دهد، حزب‌الله وارد عمل می‌شود و از جنوب نیز انصارالله یمن وارد عمل خواهد شد، اگر حزب‌الله وارد عمل شود، ظرف چند ساعت منطقه جُنین را اشغال خواهد کرد و ارتشی نیست که بتواند در مقابل عملیات نظامی حزب‌الله مقاومت کند.

مهتدی بیان کرد: در حال حاضر این دو سناریو درباره جنگ در غزه موجود است، اما آنچه مسلم است اینکه ما معادلات جدیدی در منطقه شاهد خواهیم بود، اسرائیل بسیار ضعیف شده و مقاومت به رغم همه شهدایی که می‌دهد در موقعیت بسیار نیرومندی قرار دارد.

سلیمی: پیدایش مسأله فلسطین محصول تحول نظام بین‌الملل است

دکتر حسین سلیمی گفت: هر وقت حوادث جدی و هولناک به وجود می‌آیند، باید به عمق مسأله بپردازیم،  اگر درست نپردازیم،  از درک درست عاجزیم. واقعا چرا در جهانی که  بیشتر مناطق دنیا به سوی صلح و ریشه‌کن کردن جنگ پیش می‌روند، چرا این منطقه از جهان-فلسطین- این چنین است؟

او ادامه داد: آیا این جنگ‌ها دائمی است یا در شرایط جدید بین‌الملل، فضای موقتی برای منتقل شدن به دنیای دیگر است؟ مسأله فلسطین مخلوق نظام بین‌الملل است. اگر نگاه سیستمی داسته باشیم، هیچ وقت مسأله فلسطین را در غزه و حمله اسرائیل نمی‌بینیم و مسأله را به عنوان یک مسأله بنیادین که ریشه در تحول سیستم بین‌المللی دارد، می‌بینیم و تحولات سیستمی باعث شده فلسطین، یک مسأله تاریخی باشد و مسأله تاریخی فلسطین با درگیری لحظه‌ای قابل حل شدن و تمام شدن نیست.

این تحلیل‌گر ادامه داد: نظام بین‌الملل در منطقه خاورمیانه و فلسطین،  دولت‌های مصنوعی را به جود آورده و دولت‌های دست ساخته هستند و چنین دولت‌هایی ذاتا بحران‌زا هستند. دولت‌های مصنوعی و دست ساخته نمی‌توانند، در ساختار طبیعی، زیست بوم خاص خود را پیدا کنند و زیست بوم سیاسی خاص خود را پیدا کند و یکی از مصنوعی‌ترین دولت‌ها، دولت‌ها اسرائیل است. اسرائیل در یک مقطعی از تحول نظام بین‌الملل، به ستون استراتژیک بلوک غرب بدل شد، و وقتی دولت مصنوعی که دائم در حال بحران‌زایی است به یک ستون استراتژیک یک سیستم بین‌الملل تبدیل می‌شود، دائم بحران را به داخل سیستم و محیط اطراف خود پمپاژ خواهد کرد.

او ادامه داد: پیدایش مسأله فلسطین محصول تحول نظام بین‌الملل است، والا اگر نظام بین‌المللی عوض نشده بود،  فلسطین این شکلی نبود‌. وقتی نظام بین‌الملل و موازنه بعد از جنگ جهانی دوم متحول شده،  شاهد طراحی‌های دیگر برای فلسطین هستیم.

او بیان کرد: بعد از تمام شدن قیمومیت انگلیس بر فلسطین، نظام دو قطبی شکل می‌گیرد و امریکا بازیگر اصلی منطقه خاورمیانه می‌شود و همین باعث می‌شود تا متحد استراتژیکی به نام اسرائیل انتخاب کند و بعد از حمایت شوروی از کشورهای عربی، درگیری‌های اعراب و اسرائیل تبدیل به نماد درگیری در سیستم بین‌المللی نظام دو قطبی می‌شود. خلقت اسرائیل و ریشه گرفتن آن، مخلوق پیدایش نظام چند قطبی است. این باعث شده تا مسأله اسرائیل به شکل فعلی ریشه‌دار باشد.

این تحلیل‌گر گفت: تحول بعدی در نظام بین‌الملل در سال ۱۹۷۳ رخ داد که اهمیت مسائل استراتژیک کاهش پیدا می‌کند و قدرت‌ها به هم نزدیک می شوند و مسائل منطقه مثل جنگ ویتنام از بین می‌رود و مسأله اقتصادی مهم می‌شود و فرایند صلح اعراب و اسرائیل هم در اینجا شروع می‌شود که منطبق با تحولات نظم بین‌المللی است. در پایان قرن بیستم، بنیاد فلسطین تغییر می‌کند و در  فرایند جهانی شدن هستیم، امریکا رقیب جدی ندارد. لذا به نظر عده‌ای اهمیت استراتژیک اسرائیل بعد از جنگ سرد کم می‌شود و اولین اختلاف نظرهای اسرائیل و امریکا از این دوران شروع می‌شود.

او گفت: باز تحول در نظام بین‌الملل باعث تحول در مسأله فلسطین شد. اما در دوران جدید ما با پدیده جهانی شدن روبرو هستیم. همه فکر می‌کنند جهانی شدن، غربی شدن است. در حالیکه این چنین نیست. جهانی شدن رها شدن پدیده‌های اجتماعی از قید جغرافیا است. یعنی اعتراضات بنیادین به اسرائیل از قید جغرافیا رها شدند و توانستند پیوندهای فرا سرزمینی پیدا کنند و از درونش صحنه‌هایی چون حماس و جهاد اسلامی متولد شد. لذا صحنه بازی در فلسطین عوض شد و انتفاضه به وجود آمد.

او با انتقاد گفت: در تحلیل مسأله‌های روز عادت کردیم صفر یا صد باشیم، اما در مسائل بین‌الملل نباید صفر و صدی بود. در هر شرایطی اگر فلسطینی‌ها را انسان بدانیم، انسان‌هایی بدانیم که از آنها حمایت کنیم، نباید اهمیت انتفاضه و مقاومت را نادیده بگیریم. در شرایط دگرگونی ساختار و سیستم بین‌المللی، مقاومت و انتفاضه مهم‌ترین ابزار برای مذاکره است. در شرایط جدید جهانی که منافع اقتصادی بازیگران ایجاد شد، ایجاد منافع امنیتی هم مطرح شده است. امنیت امریکا، امنیت ایران و عربستان مهم شده است و ما نمی‌توانیم امنیت کشورهای مختلف را از هم جدا کنیم. ولی این امنیت به‌هم پیوسته وابسته به نگرش جهانی است که از یک پدیده ایجاد می‌شود.

سلیمی بیان کرد: اگر عملیات نظامی و مذاکره سیاسی رخ می‌دهد، باید در شبکه آگاهی‌های جهانی تاثیرگذار باشد. در شرایط تعمیق شدن، قضاوت عمومی درباره فلسطین مهم است و بر توافق‌های پایدار اثر می‌گذارد. امروز هیچ مسأله، نه فقط فلسطین، با چکش نظامی به تنهایی حل نخواهد شد.

سلیمی بیان کرد: جنگ فلسطین و اسرائیل در نهایت یک جنگ نظامی نیست، جنگ روایت‌هاست. مهم‌تر از اینکه در میدان چه می‌شود چه روایتی در نظام جهانی جدید ساخته می‌شود، مهم است. این روایت جدید آینده فلسطین را می‌سازد.

مطالب مرتبط

آخرین مطالب

برچسب ها

آب آموزش آینده‌پژوهی اخراج اساتید دانشگاه ارتباطات بین‌المللی ارتباطات سلامت اسلایدر اعتراضات ۱۴۰۱ افغانستان انجمن جامعه‌شناسی ایران ایمان واقفی حلقه مطالعاتی نقد و بررسی متون شهری دکتر اصغر ایزدی جیران دکتر افسر افشاری نادری دکتر حسین امامی دکتر حسین پاینده دکتر شیرین احمدنیا دکتر عباس قنبری باغستان دکتر عباس کاظمی دکتر عبدالله بیچرانلو دکتر علی ربیعی دکتر فردین علیخواه دکتر محمد امین قانعی راد دکتر محمد مهدی مولایی دکتر مسعود کوثری دکتر مقصود فراستخواه دکتر منصور ساعی دکتر نعمت‌الله فاضلی دکتر هادی خانیکی رسانه روابط عمومی روز جهانی آینده روز جهانی ارتباطات روزنامه‌نگاری زنان سلامت روان سلسله نشست‌های روز جهانی ارتباطات و روابط عمومی سیاست‌گذاری سینما شبکه‌های اجتماعی شهر صلح طرح صیانت فرهنگ فضای مجازی فلسفه برای کودکان فناوری مجمع عمومی عادی مجموعه نشست‌های علم، فرهنگ و ارتباطات در خدمت مهاجران افغانستان محیط زیست مردم‌نگاری مرضیه ادهم مهاجران نقد کتاب نوجوان همایش همایش اعتراضات، رسانه و فرهنگ همایش سلامت روان و رسانه همایش کنکاش‌‌های مفهومی و نظری درباره جامعه ایران هنر هوش مصنوعی ورزش پایگاه خبری گلونی پدرام الوندی کارگاه آموزشی کرسی ارتباطات علم و فناوری یونسکو کرسی نظریه‌پردازی کرونا کودک گردشگری