به همت انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات و با همکاری گروه مطالعات ارتباطات و فضای مجازی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و انجمن علمی سیاستگذاری عمومی دانشگاه علامه طباطبایی، دومین محور از مجموعه نشست‌های «علم، فرهنگ و ارتباطات در خدمت مهاجران افغانستان» با عنوان «ارتباطات در خدمت مهاجران افغانستان» در تاریخ ۱۲ مهرماه ۱۴۰۰ به صورت مجازی برگزار شد.

 

در این نشست دکتر مهری بهار (استاد و مدیر گروه ارتباطات دانشگاه تهران) با موضوع تجربه زيسته دانشجويان افغانستان از خلال پايان‌نامه‌های دانشجويی، آقای فیصل کریمی (استاد ژورنالیسم و ارتباطات دانشگاه هرات و رئیس انستیتوت تحقیقات و مطالعات رسانه‌ای افغانستان) با موضوع آموزش دانشگاهی ارتباطات و روزنامه‌نگاری‌ در ایران و افغانستان؛ شباهت‌ها و تفاوت‌ها و دکتر هادی خانیکی (استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی و رئیس انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات) با موضوع ظرفیت‌ها و چالش‌های دوره‌های مشترک تحصیلات تکمیلی رشته ارتباطات، به ایراد سخنرانی پرداختند.

در ابتدای نشست دکتر مهری بهار با طرح این سؤال که چرا دانشجویان افغانستانی، ایران را به عنوان مقصد مهاجرت خود انتخاب کرده‌اند؟ اظهار کرد: قرابت‌های دینی، زبانی، فرهنگی و حتی تحصیلی میان ایران و افغانستان و وجود کتابخانه‌های غنی برای انجام تحقیقات علمی از مزیت‌هایی است که باعث شده است دانشجویان افغانستانی ایران را برای تحصیل انتخاب کنند.

وی درباره وضعیت دانشجویان افغانستانی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران گفت: تعداد دانشجویان افغانستانی این دانشکده نسبت به سایر دانشجویان خارجی بیشتر است. اکثر دانشجویان افغانستانی در مقاطع تحصیلات تکمیلی مشغول به تحصیل هستند و در مقطع کارشناسی دانشجویان کمتری حضور دارند. همچنین بیشتر دانشجویان مقطع کارشناسی خانم و اغلب دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی آقا هستند.

او ادامه داد: در حال حاضر بزرگترین چالش دانشجویان افغانستانی وضعیت اقامت و تحصیل آنها است. تحصیل این دانشجویان به دو صورت بورسیه و آزاد انجام می‌شود که تعداد کمتری بورسیه هستند و بیشتر آنها باید شهریه بپردازند. بخشی از پرداخت این شهریه طبیعی است زیرا دانشجویان ایرانی پس از دوران تحصیل خود تعهد خدمت دارند اما دانشجویان افغانستانی به دلیل اینکه در ایران مجوز کار رسمی ندارند، در سپردن تعهد مقداری دچار مشکل می‌شوند. البته وزارت علوم تسهیلاتی را برای آنها فراهم کرده است و اگر قبلا در ۳ دانشگاه بودند اکنون در ۴۳ دانشگاه هستند و می‌توانند رشته‌های متعددی را انتخاب کنند.

مدیر گروه ارتباطات دانشگاه تهران با اشاره به تجربه خود در بررسی پایان‌نامه‌های دانشجویان افغانستانی دانشکده علوم اجتماعی این دانشگاه از سه منظر موضوع، میدان نظری و حوزه مطالعاتی توضیح داد: پایان‌نامه‌های دانشجویان افغانستانی به لحاظ موضوع اغلب دغدغه شخصی و تجربه زیسته آنها را بیان می‌کنند، اما این تجربه بویی از تعامل با دانشجویان ایرانی ندارد و بویی از جدایی مهاجرین می‌دهد. این دانشجویان فقط درباره رسانه‌های خودشان تحقیق می‌کنند و اساتید هم از آنها انتظار دارند که درمورد موضوعات خود افغان‌ها و نه موضوعاتی که درباره ایران است تحقیق کنند. البته تجربه زیسته آنها تا اندازه‌ای برای ما مفید است اما در زمینه انجام تحقیقات به نظر می‌رسد که آنها در جامعه ایران اصلاً ورود پیدا نکرده‌اند و متأسفانه تجربه زیسته کمتری با دانشجویان ایرانی دارند. همچنین در گروه ما به موضوع زنان افغان توجه کمتری شده است.

 

تجربۀ زیستۀ دانشجویان افغانستانی در ایران، نشان‌دهنده جدایی است و نه تعامل

وی ادامه داد: روند پایان‌نامه‌ها در گروه مطالعات فرهنگی و ارتباطات نشان می‌دهد که دانشجویان ایرانی در چند سال اخیر از سنت نظری بازنمایی، سنت هابرماسی، سنت فيسكي و سنت وبلني استفاده زیادی کرده‌اند اما دانشجویان افغانستانی در پایان‌نامه‌های خود اصلا اجازه ورود به این سنت‌های نظری را پیدا نکرده‌‌‌اند. به نظر من می‌توان ردپایی از قدرت دانشگاه و رسانه را در این پایان‌نامه‎‌ها پیدا کرد و شواهد هم نشان می‌دهد که بازنمایی افغانستانی‌ها تحت سیطره و ساز و کار قدرت عمل می‌کند. به همین دلیل پایان‌نامه‌هایی که موضوعات افغان‌ها را روایت می‌کنند، اسیر کلیشه‌سازی‌هایی هستند که متأسفانه در رسانه اتفاق افتاده است. سریال‌های شبکه نمایش خانگی تا اندازه‌ای توانسته‌اند تابوشکنی کنند و چهره مطلوب‌تری از افغانستانی‌ها نشان دهند اما آنها اغلب از نحوه بازنمایی خودشان در تلویزیون ایران رضایت ندارند و بازنمایی آنها در اخبار، سریال‌ها و برنامه‌های تلویزیونی منفی است و به همین دلیل سراغ این سنت نظری نمی‌روند.

مهری بهار درباره حوزه مطالعاتی پایان‌نامه‌ها گفت: یکی از گرایش‌های گروه ارتباطات، گرایش مطالعات فرهنگی و رسانه است. بخشی از مسائل مطالعات فرهنگی مربوط به بحث حاشیه‌نشینی و اقلیت‌ها است و چون بیشتر مهاجران افغانستانی‌ در مناطق حاشیه‌ای زندگی می‌کنند، قاعدتا يكي از بحث‌هاي دانشجويان افغانستانی مي‌تواند تمركز بر اين مسايل باشد. اما به دليل ملاحظات محافظه‌كارانه، اين بحث‌ها در پايان‌نامه‌ها به چشم نمي‌خورد چون ورود به اين نوع بحث‌ها نتيجه مطلوبي نخواهد داشت.
مطالعات فرهنگی در عین حال به بحث اوقات فراغت می‌پردازد و اگر کسی بخواهد درباره اوقات فراغت مهاجران افغانستان تحقیق کند این سوال مطرح می‌شود که باید درباره چه کار کند؟ و اوقات فراغت گروه‌های حاشیه‌ای چگونه تعریف می‌شود؟

دانشجویان افغانستانی به دلایل متعدد وارد عرصه مطالعات فرهنگی نمی‌شوند و وارد هم نشدند چرا که قدرت اجازه این انتقادها را به آنها نمی‌دهد. از سال ۱۳۹۲ تا کنون، از بین ۱۳ پایان‌نامه دانشجویان افغانستانی، فقط یک پایان‌نامه در حوزه مطالعات فرهنگی است که آن هم بحث نقد ندارد. تحقیقات و پایان‌نامه‌های این دانشجویان نشان می‌دهد که آنها منطبق با جریان رایج جامعه پذیرفته‌اند که درباره بعضی از موضوعات ننویسند.

مهری بهار در پایان تاکید می‌کند: به روایتی می‌توانم بگویم که پایان‌نامه‌های دانشجویان افغانستانی بويي از تجربه زيسته در ميدان مصالحه با دولت و رسانه ايراني ندارد. در استفاده از نظریه بازنمایی که می‌تواند نظریه مهمی در بیان وضعیت مهاجران افغانستانی در رسانه ملی باشد، نمی‌توانند دغدغه‌هایشان را روایت کنند چرا که کماکان به نقد رسانه، دولت و دانشگاه می‌انجامد و به دلیل اینکه برای آنها هزینه‌های زیاد مادی و روانی دارد خودشان را در چالش نوشتن نقد از دولت قرار نمی‌دهند. بنابراین این خطر برای پایان نامه‌ها وجود دارد که تکراری و غیر انتقادی باشند و در سطح روایی و توصیفی باقی بمانند.

آقای فیصل کریمی سخنران دوم نشست، درباره آغاز آموزش دانشگاهی رشته ارتباطات و روزنامه‌نگاری در ایران و افغانستان گفت: نخستین آموزش‌های تخصصی روزنامه‌نگاری افغانستان در سال ۱۳۴۳ به عنوان یک دپارتمان در چارچوب دانشکده ادبیات در دانشگاه کابل ایجاد شد، این گروه در سال ۱۳۵۹ به دانشکده علوم اجتماعی پیوست و در نهایت در سال ۱۳۶۵ به دانشکده‌ای مستقل ارتقا یافت.

 

هم‌زمانی ظهور رشته ارتباطات و روزنامه‌نگاری در دانشگاه‌های ایران و افغانستان

نخستین دوره آموزشی روزنامه‌نگاری در ایران در سال ۱۳۳۵ با استادان داخلی و خارجی در مؤسسه مطبوعاتی اطلاعات آغاز به کار کرد و در سال ۱۳۴۵ رشته روزنامه‌نگاری در دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی ایجاد شد. بنابراین با وجود چند سال تفاوتی که در ایجاد رشته ارتباطات و روزنامه‌نگاری بین ایران و افغانستان وجود دارد، آموزش دانشگاهی این رشته در هر دو کشور در دهه مشترکی ظهور پیدا کرده است.
وی ادامه داد: دانشکده‌های روزنامه‌نگاری بلخ و هرات بعد از دانشکده روزنامه‌نگاری کابل در افغانستان تاسیس شدند و از سال ۲۰۰۱ به بعد، موج بزرگی از دانشکده‌ها و گروه‌های ارتباطات و روزنامه‌نگاری در دانشگاه‌های دولتی و خصوصی افغانستان ایجاد شد و اکثر قریب به اتفاق این دانشگاه‌ها پس از ایجاد حکومت جدید شکل گرفتند.

از سال ۲۰۱۱ به بعد با امضای تفاهم‌نامه همکاری بین پنج دانشکده ژورنالیسم افغانستان با پنج دانشگاه آمریکا، طی 3 الی 4 سال تفاهم‌نامه مشترک بیش از یک میلیون دلار برای افزایش سطح علمی و ارتقا مهارت‌های استادان دانشگاه و به‌روزرسانی نصاب درسی (واحدهای درسی) هزینه شد. همچنین برای ایجاد کتابخانه‌های تخصصی، اختصاص تجهیزات و امکانات فنی رسانه‌ای در دانشکده‌های ژورنالیسم و ساختن ساختمان‌های مستقل برای هر دانشکده، حدود چهار تا پنج میلیون دلار از طرف سفارت آمریکا در کابل مصرف شد. بنابراین می‌توان از دهه اخیر به عنوان دهه تحول آموزش دانشگاهی روزنامه‌نگاری در افغانستان یاد کرد که دانشکده‌های روزنامه‌نگاری از لحاظ کمی و کیفی ارتقا یافتند و زمینه‌هایی برای رشد و تقویت آنها فراهم شد.

کریمی با بیان اینکه رشته روزنامه‌نگاری در افغانستان به شدت متأثر از آموزش دانشگاهی روزنامه‌نگاری و ارتباطات در ایران است اظهار کرد: دانشکده‌های ژورنالیسم افغانستان به دلیل زبان مشترک بین دو کشور از منابع درسی و دوره‌های آموزشی ایران در چارچوب نصاب درسی الگو گرفتند. در حال حاضر کتاب‌های استادان و پژوهشگران ایرانی بخش عمده‌ای از منابع اصلی دروس روزنامه‌نگاری در دانشگاه‌های افغانستان را تشکیل می‌دهند. این کتاب‌ها حتی در حوزه‌های دانشگاهی پشتو زبان به زبان پشتو ترجمه شده و استفاده می‌شوند. همچنین تعدادی از استادان دانشکده‌های ژورنالیسم افغانستان به جمهوری اسلامی ایران رفتند و در آنجا مدرک کارشناسی ارشد و دکترا گرفتند و تعدادی از دانش‌آموختگان دانشگاه‌های ایران زمانی که به افغانستان برگشتند به عنوان عضو هیئت علمی در دانشکده‌های روزنامه‌نگاری پذیرفته شدند. بنابراین همه این مسائل به نوعی زمینه‌هایی برای اثر پذیری آموزش روزنامه‌نگاری افغانستان از آموزش روزنامه‌نگاری در ایران است.

استاد ژورنالیسم دانشگاه هرات گفت: تمرکز اصلی آموزش دانشگاهی روزنامه‌نگاری در افغانستان بیشتر بر رشته روزنامه‌نگاری است تا ارتباطات و در حال حاضر حدود ۳۰ دانشکده روزنامه‌نگاری و ارتباطات در کل افغانستان داریم که ۱۴ دانشکده دولتی و ۱۶ دانشکده خصوصی هستند و سه گروه عمده روزنامه‌نگاری، روابط‌عمومی و مطالعات ارتباطات در این دانشکده‌ها وجود دارد. ما از سال ۲۰۱۲ به بعد در دانشگاه هرات رشته روزنامه‌نگاری را با گرایش‌های سیاسی و اقتصادی برای دانشجویان دوره کارشناسی تدریس می‌کنیم. در حال حاضر بنابر عوامل مختلف از جمله اینکه سطح علمی و تحصیلی استادان بالا نیست که بتوانند دوره‌های ارشد و دکترا را راه اندازی کنند، هیچ دوره‌ای بالاتر از کارشناسی در هیچ یک از دانشکده‌های ژورنالیسم افغانستان وجود ندارد. در افغانستان تاکنون کارهای قابل توجهی در زمینه پژوهش صورت نگرفته است و مجله علمی و تخصصی در حوزه ارتباطات وجود ندارد و می‌توان گفت روند پژوهش‌های علمی در این کشور تازه شروع شده است. اما در ایران رشته‌های متنوعی در مقطع ارشد و دکترا برای پژوهش و آموزش دانشگاهی وجود دارد.

 

تربیت نسل جدید روزنامه‌نگار، نیازمند آموزش‌ها و مهارت‌های جدید است

بنابراین اگر به صورت کلی نگاه کنیم روزنامه‌نگاری در افغانستان بیشتر رویکرد عملی و کاربردی دارد. دانشکده‌های روزنامه‌نگاری افغانستان استودیوهای رادیویی و تلویزیونی دارند و امکانات چاپ مجله و هفته‌نامه بین دانشجویان وجود دارد. اما آموزش روزنامه‌نگاری در ایران، به استثنای دانشگاه صدا و سیما، بیشتر مبنای تئوریک و نظری دارد و ما در دانشکده‌های ارتباطات کمتر شاهد استودیوهای پیشرفته رادیویی و تلویزیونی و چاپخانه‌های دیجیتال هستیم. ایران از لحاظ رویکرد پژوهشی در حوزه ارتباطات حرف‌‌های بسیار خوبی برای گفتن دارد و پژوهش‌های متنوع و زیادی توسط استادان و پژوهشگران ایرانی انجام گرفته است و می‌توان افتخار کرد که این پژوهش‌ها جزء منابع غنی زبان فارسی هستند. اما آنگونه که من در جریان هستم و از دوستانی که در ایران تحصیل کرده‌اند پرسیدم، در حوزه روزنامه‌نگاری پژوهش‌ها در سطح پایین‌تری است.
رئیس انستیتوت تحقیقات و مطالعات رسانه‌ای افغانستان با بیان اینکه مدل آموزش روزنامه‌نگاری در دانشگاه‌های ایران و افغانستان هنوز هم به شکل سنتی است تاکید کرد: آموزش روزنامه‌نگاری و ارتباطات در هر دو کشور نیازمند بازنگری و تغییرات گسترده است و باید با مدل‌های جدید روزنامه‌نگاری در دنیا تلفیق شود. روزنامه‌نگاری ما باید بتواند پاسخگوی نیازهای امروز صنعت پویای ژورنالیسم دنیا باشد و دانش‌‌آموختگان دانشگاهی ما باید بتوانند در اتاق‌های چندرسانه‌ای خبر دنیا کار کنند.

یکی از مدل‌های معروفی که امروزه در دانشکده‌های ژورنالیسم دنیا بسیار مورد بحث قرار می‌گیرد “teaching hospital model” of journalism education است که تلاش آن یادگیری با انجام کارهای عملی است و استادان و دانشجویان را در یک سقف دیجیتال گرد هم می‌آورد و بسیاری از دوره‌هایی مانند خبر نویسی، گزارش نویسی، طراحی و چاپ و … در آن اتاق خبر تدریس می‌شود.

این مدل می‌تواند مهارت‌های فنی و حرفه‌ای روزنامه‌نگاران ایران و افغانستان را ارتقا دهد. ما می‌بینیم حتی کسانی که از دوره ارشد در ایران فارغ‌التحصیل می‌شوند، که نمونه آن دانش‌آموختگان و اساتیدی هستند که در افغانستان استخدام شدند، مهارت‌های عملی و فنی کمی دارند. بنابراین ما باید آموزش‌ها را متنوع‌تر کنیم و مهارت‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری دانشجویان را برای یادگیری و انجام عملی پروژه‌های ژورنالیستی ارتقا دهیم.
دوره کارشناسی در همه کشورهای دنیا دوره‌ای مهارت‌محور است. حتی امروزه در بسیاری از دانشگاه‌های پیشرفته دنیا در دوره کارشناسی پایان‌نامه وجود ندارد و افراد زیادی باور دارند که دانشجوی کارشناسی در حدی نیست که بتواند پژوهش انجام دهد و بهتر است که یک پروژه نهایی عملی ژورنالیستی را به صورت عمیق و خلاقانه تهیه کند و به جای پایان‌نامه تحویل دهد. این موضوع می‌تواند الگوی خوبی برای این باشد که تمرین عملی روزنامه‌نگاری ارتقا پیدا کند و دانش‌آموخته ما، دانش‌آموخته مهارت‌محور و مهارت‌گرا باشد.

وی ادامه داد: جای «روزنامه‌نگاری داده» و «بصری‌سازی» در دوره‌های روزنامه‌نگاری دانشگاه‌های افغانستان و ایران بسیار خالی است، در حالی که امروزه اتاق‌های خبر دنیا به شدت این نوع روزنامه‌نگاری را به صورت پیشرفته ارائه می‌کنند. همچنین بحث کلان داده‌های شبکه‌های اجتماعی (Big Data) کمتر در دانشکده‌های ارتباطات و روزنامه‌نگاری تدریس می‌شود.

در هر دو کشور دوره‌های کارآفرینی رسانه‌ای وجود ندارد که فارغ‌ التحصیلان بتوانند برای خودشان کسب و کارهای رسانه‌ای راه‌اندازی کنند و فقط به دنبال کار نگردند. بنابراین دوره‌های زیادی می‌تواند وارد نصاب درسی ما شود که جزء نیازهای عصر جدید دنیای روزنامه‌نگاری است.

با تغییر ماهیت روزنامه‌نگاری، تغییر محیط رسانه‌ها و رشد فناوری مسائلی به وجود آمده است که نسل جدید روزنامه‌نگار باید این مسائل را به درستی درک کنند. ما باید دانشکده‌های روزنامه‌نگاری را با صنعت رسانه به صورت عمیق پیوند بزنیم و مدیران صنایع رسانه‌ای به عنوان سخنران مهمان در دوره‌های آموزشی حضور پیدا کنند و تجربیات خود را انتقال دهند.

از همه مهم‌تر ما نیاز داریم که دوره کارآموزی رسانه‌ای را در مقطع کارشناسی در دانشکده‌های روزنامه‌نگاری ایجاد کنیم که خوشبختانه در دانشگاه هرات و دانشگاه مزار شریف و برخی از دانشگاه‌های خصوصی افغانستان، دانشجویان به مدت شش ماه دوره کارآموزی در محیط واقعی رسانه‌ای را تجربه می کنند.

کریمی در پایان خاطر نشان کرد: یادگیری مبتنی بر تمرین برای آموزش روزنامه‌نگاری در دانشگاه‌های امروز بسیار ضروری است و باید به طور فزاینده‌ای مورد توجه قرار گیرد تا دانش آموختگان ما توانایی‌های لازم برای اشتغال در محیط‌های رسانه‌ای پویا را به دست آورند.

 

ناسازگاری تصویر موجود از مهاجران افغانستان در ایران با واقعیت آنها

در ادامه نشست دکتر هادی خانیکی در سخنانی اظهار کرد: اندوه و رنجی که امروز در دل مردم و نخبگان افغانستان است، اندوهی است که در دل ما دانشگاهیان و حتی شهروندان ایرانی هم هست. این سخن فقط یک سخن احساسی و عاطفی نیست، بلکه سخنی است که از واقعیت‌های اجتماعی هم برمی‌آید.

طبق آخرین نظرسنجی ملی انجام شده در شهریور ماه درباره نگرش شهروندان ایرانی نسبت به تحولات افغانستان، ۷۷.۹ درصد مردم، اخبار افغانستان را دنبال می‌کنند و در این میان سهم دانشگاهیان با ۸۶.۴ درصد در دنبال کردن اخبار تحولات افغانستان بالاتر است. در این نظرسنجی ۴۹.۹ درصد یعنی نیمی از جمعیت ایران گفته‌اند که وضع مردم افغانستان بدتر خواهد شد و تنها ۱۳.۲ درصد احتمال دادند که وضع زندگی آنها بهتر خواهد شد. همچنین ۵۶.۴ درصد اعلام کرده‌اند که از روی کار آمدن طالبان احساس بدی دارند و در مقابل فقط ۳.۷ درصد افراد گفته‌اند که نسبت به این مسئله احساس خوبی دارند. این موارد فقط چند شاخص است که نشان می‌دهد چگونه گرفتار مسئله مشترک، رنج مشترک، ابهام مشترک و حتی تیرگی افق مشترک هستیم.

خانیکی با اشاره به تجربه‌‌های خود در مواجهه با مسئله افغانستان بیان کرد: من توفیق داشتم که از سال اول تحصیل در دوره کارشناسی ارشد از نزدیک با مسائل افغانستان آشنا شوم و در جمع اندک دانشجویان اولین دوره تحصیلات تکمیلی دانشگاه علامه طباطبایی، یک نفر از افغانستان با ما همکلاس بود. من چون خراسانی هستم و مشترکات خراسان فرهنگی با افغانستان بسیار زیاد است، همیشه دغدغه مسائل افغانستان را داشتم تا اینکه در سال ۱۳۷۶ وارد دولت اصلاحات شدم و چون مسئولیت من در دولت معاونت فرهنگی وزارت علوم بود به فکر افتادم که چگونه می‌توان از ظرفیت فرهنگی دانشجویان افغانستانی که در ایران هستند برای غنی‌تر کردن فضای فرهنگی دانشگاه‌های ایران استفاده کرد. به ویژه اولین مسئله‌ من این بود که تصویر موجود از مهاجران افغانستان در ایران با واقعیت آنها سازگاری نداشت.

یکی از مهمترین تجربه‌هایم در آن زمان این بود که وقتی چند قتل زنجیره‌‌ای در اطراف ورامین و تهران رخ داد، انگشت اتهام به سمت افغان‌ها رفت و نوعی برچسب به افغان‌ها برای جرمِ نکرده‌شان شکل گرفت. بنابراین به نظرم رسید که بهترین راه مقابله با این «انگ» معرفی وجهه فرهنگی، علمی و آموزشی افغان‌ها است. به همین دلیل از طرف معاونت فرهنگی وزارت علوم، خبرنگاری را به افغانستان اعزام کردیم که با احمد شاه مسعود گفتگوهایی انجام دهد تا مشخص شود که حتی رزمندگان افغانستان در چه سطحی از معرفت و فرهنگ قرار دارند.

این تجربه اول بود که ضرورت دارد تصویر مطلوبی از مهاجران در جامعه‌ای که در آن مهاجر هستند وجود داشته باشد. خوشبختانه تصویری که اکنون از مهاجران افغان در ایران وجود دارد نسبت به ۲۴ سال گذشته بسیار بهتر است.

 

نابود شدن فیزیک و متافیزیک دانشگاه در دوران حاکمیت طالبان

وی ادامه داد: پس از به پایان رسیدن دور اول حاکمیت طالبان در افغانستان، با گروهی از سیاست‌گذاران و فعالان فرهنگی ایران به افغانستان رفتیم و در بازدیدی که از دانشگاه کابل داشتیم دیدیم که این دانشگاه به خرابه‌‌ای تبدیل شده است. باید اشاره کنم که دانشگاه کابل به لحاظ آغاز تحصیلات نوین حتی دو سال زودتر از دانشگاه تهران، یعنی در سال ۱۳۱۱ افتتاح شده است اما چیزی از آن دانشگاه باقی نمانده بود؛ نه تنها فیزیک دانشگاه بلکه متافیزیک آن بیشتر لطمه دیده بود زیرا وزیر وقت تحصیلات عالی افغانستان که در این بازدید حضور داشت به این نکته اشاره کرد که ما اصلا نمی‌دانیم چقدر استاد و دانشجو داشتیم به دلیل اینکه طالبان وقتی دانشگاه را تسخیر کردند حتی پرونده‌های پرسنلی را هم از بین بردند.

ما زمانی که به ایران برگشتیم کمیته بازسازی علمی افغانستان را طراحی کردیم که مسئولیت آن با خود من بود. در آن زمان با کمک ایران اولین کنکور در افغانستان برگزار شد و جنبشی برای اهدای کتاب به کتابخانه‌های افغانستان به راه افتاد. این کمک یک اقدام واقعا موثر و توسعه مردمی بود که برای بازسازی علمی افغانستان صورت گرفت.
خانیکی با منفی خواندن تجربه بعدی خود گفت: بعد از استقرار دولت آقای کرزای در افغانستان، در بخشی از دستگاه‌های رسمی ایران تصمیم گرفته شد که برای بازگشت مهاجران به وطن خودشان فشار بیشتری اعمال شود و مدتی برای بازگشت آنها تعیین شد. از جمله عوامل بازدارنده‌ای که برای اقامت مهاجران در ایران در نظر گرفتند خودداری مدارس از ثبت نام کودکان افغانستانی بود. در مقابل جمع دیگری از دستگاه‌های علمی و فرهنگی کشور و حتی شخص رئیس جمهور با این کار مخالفت کردند. بنابراین حرکت‌هایی مدنی شکل گرفت و جنبش آموزش کودکان افغان به راه افتاد، زیرا این باور وجود داشت که اگر کودکان افغانستانی از تحصیل در مدارس رسمی باز بمانند، طبیعتاً مدارس غیررسمی از جمله مدارس غیررسمی‌ تحت آموزش‌های طالبان برای آنها شکل می‌گیرد و همین گونه هم شد. از طرف دیگر امتزاج فرهنگی بین ایران و افغانستان دچار مشکل می‌شد. به هر حال این تصمیم غلطی بود که خوشبختانه با اصلاح آن توسط دولت و پشتیانی رهبری مرتفع شد.

او ادامه داد: تجربه بعدی من تجربه‌ای است که به عنوان یک معلم از آموزش دانشجویان افغانستانی در مقاطع مختلف و به ویژه در دوره تحصیلات تکمیلی دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی دارم. بدون هیچ گزافه‌ای می‌گویم که دانشجویان افغانستانی در طول این سال‌ها پابه‌پای دانشجویان ایرانی با انگیزه و با علاقه جلو آمدند و جزء بهترین دانشجویان ما بودند و آموزه‌هایشان را به افغانستان منتقل کردند.

 

پرهیز از تکرار اشتباهات و ادراکات غلط و حتی احساسی درباره مهاجران افغانستان
استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی در بخش دیگری از سخنان خود به زمینه‌های کمتر توجه شده در تحقیقات دانشجویان تحصیلات تکمیلی افغانستان اشاره کرد و افزود: نکته‌ای که دکتر بهار به آن اشاره کردند نکته بسیار مهمی است و باید در مراکز پژوهشی مورد توجه قرار گیرد که دانشجویان افغانستانی معطوف به چه انگیزه‌هایی، مسائل علمی و پژوهشی را در ایران دنبال کردند و به سوی مهارت‌آموزشی بیشتر یا به سوی علم‌آموزی بیشتر رفتند. به نظر من علی‌رغم تمام دستاوردهای مثبت در آموزش دانشجویان افغانستانی، سه زمینه در تحقیقات و مطالعات این دانشجویان کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

زمینه اول سنت‌های فرهنگی مشترک است، به گفته دکتر شفیعی کدکنی، فرهنگ در سطح ساختارِ ساختارها عمل می‌کند و چیزی که می‌تواند مسئله کانونی را تقویت کرده و اشتراکات را بیشتر کند فرهنگ است. اما توجه به سنت‌های فرهنگی مشترک در کارهای مطالعاتی دانشجویان کمتر بوده و بیشتر به جنبه‌های مهارتی یا جنبه‌هایی که به نیازهای فردی پاسخ بدهد پرداخته شده است؛ دوم، در حالی که بسیار ضرورت دارد تا به زبان فارسی و گویش‌های متاثر از آن به عنوان یک زبان تمدنی و زبان فرهنگی توجه شود، مشخصا به سنت‌های زبانی مشترک نیز توجه کمتری صورت گرفته است؛ زمینه سوم ورود به عرصه‌های ارتباطی و رسانه‌ای جدید مانند رسانه‌های نوین و روزنامه‌نگاری نوین است.
رئیس انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات با اشاره به تحولات افغانستان و ایجاد موج مهاجرتی، پنج چالش را پیش روی ایران دانست و اظهار کرد: اولین چالش این است که باید اقدامی انجام دهیم تا اشتباهات و ادراکات غلط و حتی احساسی درباره مهاجران افغان، چه در نگرش، چه در رفتار و چه در ساختار تکرار نشود. باید برای جذب و حمایت نخبگان علمی، فرهنگی، هنری و اجتماعی افغانستان که به مهاجرت تمایل دارند برنامه‌های مشخصی داشته باشیم و تمام این برنامه‌ها را در چارچوب اشتراک‌های فرهنگی تعریف کنیم. دومین چالش این است که باید برای سرمایه‌های انسانی‌ای که در ایران آموزش می‌بینند به گونه‌ای نهادسازی کنیم که برای آنها شغل ایجاد شود و بتوانند زندگیشان را تامین کنند. به عبارت دیگر، بازسازی علمی و فرهنگی افغانستان حتی شامل کسانی که دور از وطنشان هستند نیز بشود.

خانیکی افزود: ما باید این مطالبه را از دستگاه‌های رسمی داشته باشیم که برای دانشجویانی که در افغانستان نمی‌توانند ادامه تحصیل دهند یا آموزش و پژوهش مناسبی داشته باشند فکری شود. تجربه مثبتی در این زمینه در سال‌های اخیر وجود دارد که بخشی از صندلی‌های دانشگاه‌های ایران به دانشجویان افغانستانی اختصاص داده شده است. ما می‌توانیم این امکان را هم به صورت حضوری و هم به صورت مجازی به ویژه برای ادامه تحصیل زنان فراهم کنیم.

چهارمین چالشی که با آن رو به رو هستیم این است که با حاکمیت طالبان احتمال دارد بعضی از رشته‌های دانشگاهی محدودیت پیدا کنند یا تعطیل شوند. بنابراین باید فرصتی برای جذب استادان دانشگاه‌های افغانستان فراهم کنیم زیرا آنها یا اخراج می‌شوند یا مهاجرت می‌کنند. در این زمینه می‌توان از ظرفیت‌های بخش‌های غیر دولتی مانند دانشگاه‌های مجازی استفاده کرد.

رئیس انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات در پایان تاکید کرد: نباید به آموزش فقط در سطوح دانشگاهی توجه کنیم. همانگونه که براساس تجربه‌های شخصی خودم عرض کردم ما در سطوح قبلی مهاجرت شهروندان افغانستان به ایران، در مسئله آموزش کودکان کم توجهی کردیم. در حالی که تحولات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و توسعه‌ای با سرمایه‌گذاری روی آموزش در سنین پایین ممکن است. بنابراین باید تلاش کنیم با کمک نهادهای مدنی، نهادهای فرهنگی، معلمان ایرانی و علاقه‌مندان به حوزه فرهنگ، برای آموزش کودکان افغانستانی پابه‌پای آموزش‌های دانشگاهی فکری کنیم.

مطالب مرتبط

آخرین مطالب

برچسب ها

آب آموزش آینده‌پژوهی اخراج اساتید دانشگاه ارتباطات بین‌المللی ارتباطات سلامت اسلایدر اعتراضات ۱۴۰۱ افغانستان انجمن جامعه‌شناسی ایران ایمان واقفی حلقه مطالعاتی نقد و بررسی متون شهری دکتر اصغر ایزدی جیران دکتر افسر افشاری نادری دکتر حسین امامی دکتر حسین پاینده دکتر شیرین احمدنیا دکتر عباس قنبری باغستان دکتر عباس کاظمی دکتر عبدالله بیچرانلو دکتر علی ربیعی دکتر فردین علیخواه دکتر محمد امین قانعی راد دکتر محمد مهدی مولایی دکتر مسعود کوثری دکتر مقصود فراستخواه دکتر منصور ساعی دکتر نعمت‌الله فاضلی دکتر هادی خانیکی رسانه روابط عمومی روز جهانی آینده روز جهانی ارتباطات روزنامه‌نگاری زنان سلامت روان سلسله نشست‌های روز جهانی ارتباطات و روابط عمومی سیاست‌گذاری سینما شبکه‌های اجتماعی شهر صلح طرح صیانت فرهنگ فضای مجازی فلسفه برای کودکان فناوری مجمع عمومی عادی مجموعه نشست‌های علم، فرهنگ و ارتباطات در خدمت مهاجران افغانستان محیط زیست مردم‌نگاری مرضیه ادهم مهاجران نقد کتاب نوجوان همایش همایش اعتراضات، رسانه و فرهنگ همایش سلامت روان و رسانه همایش کنکاش‌‌های مفهومی و نظری درباره جامعه ایران هنر هوش مصنوعی ورزش پایگاه خبری گلونی پدرام الوندی کارگاه آموزشی کرسی ارتباطات علم و فناوری یونسکو کرسی نظریه‌پردازی کرونا کودک گردشگری