1 در پی شیوع ویروس کرونا، ما با پدیدهای با ابعاد بیسابقه و پرسشبرانگیز مواجه شدیم. طبیعتاً در عرصه اندیشگی، فلسفی و فکری هم سؤالات جدی مطرح شد و افراد بسیاری به تأمل واداشته شدند؛ از جمله این پرسشها، این بود که وضعیت کنونی تا چه اندازه با مسئولیت اخلاقی، آن هم در عرصه علم و مناسبات انسانی و اجتماعی گره خورده است؟
واقعیت این است که تبعات داستان پاندمی کرونا، کم از بمباران نظامی هیروشیما نیست؛ در بمباران هیروشیما تعداد زیادی از مردم بنابر یک محاسبه اشتباه و تصمیم انسانی کشته شدند. بعد از این جریان، اندیشمندان بسیاری در خصوص مسؤلیت اخلاقی و انسانی چنین اقداماتی اندیشیدند.
پرداختن به همه پرسشها در باب ابعاد نظری و فلسفی پاندمی کرونا در توان یک فرد نیست و تنها مقصود از این جستار، طرح پرسشهایی نظری در خصوص مسئولیت اخلاقی در عرصه علم و مناسبات انسانی و اجتماعی است.
2 با وجود گذشت شش ماه از پاندمی کرونا، ما هنوز نمیدانیم که این پاندمی چگونه آغاز شده است؟ در این خصوص گمانهزنیهایی وجود دارد. پاسخ به این پرسش، در ابتدا به وجهی سیاسی پیش رفت و هر یک از کشورها، دیگری را متهم میکرد. در ادامه این پرسش مطرح شد که آیا کرونا پدیدهای طبیعی است یا نتیجه دستکاری انسان است؟ در این خصوص ،نیز اما و اگرهای بسیاری در محافل علمی و فکری شکل گرفت، حتی بر سر اینکه کدام سرزمین خاستگاه شیوع این ویروس بوده هم اجماع و اتفاق نظری وجود ندارد. واقعیت این است که پاسخ به هر یک از این پرسشها، مستلزم کار و پژوهش علمی است اما تا به امروز تلاش برای پاسخ علمی به هر یک از این پرسشها بینتیجه مانده است و بیشتر در قالبی سیاسی با مقوله پاندمی کرونا برخورد شده است.
بنابراین، هنوز مشخص نیست که آیا کرونا به شکلی طبیعی در فضای زیست انسان شیوع پیدا کرد یا در پی تصرف انسان در طبیعت به وجود آمد؟ اگر ریشه پیدایش کرونا، دستکاری انسانی باشد، در این صورت، مسأله بسیار بغرنج خواهد شد و اینجا پرسش از داستان «مسئولیت اخلاقی انسان» و نحوه مواجهه انسان با طبیعت به شکلی بنیادیتر مطرح میشود. اما فارغ از احتمال آزمایشگاهی بودن ویروس کرونا و دستکاری انسانی در این ماجرا، مسأله و پرسش اخلاقی دیگری که این روزها ساحت اندیشگی را به خود درگیر کرده، اولویت و ترجیح حیات انسان ها است.
3 واقعیت این است که هیچ یک از نظامهای بهداشت و سلامت پیشبینی این ابعاد از ابتلا را در جهان نداشتند و به نوعی غافلگیر شدند؛ از یک طرف امکان برای درمان مبتلایان محدود است و از طرف دیگر با انبوه مبتلایان در جهان مواجه هستیم. در این فضا چه باید کرد؟ یک کار این است که تا آنجا که مقدور است و اقتصاد و چارچوبها اجازه میدهد، به همه مبتلایان خدمات درمانی لازم ارائه شود.
اما پرسش اصلی این است که چگونه میتوان امکان های محدود درمان در جهان را بین جمعیت مبتلایان رو به افزایش تقسیم کرد؟ آیا همه انسانها به نحو یکسانی با پاندمی کرونا مواجه میشوند؟ اولویتهای درمانی براساس چه معیارها و گزینشهایی صورت میگیرد؟ در برخی از کشورها اولویت خدمات درمانی با جوانان است! اما آیا افراد مسن از حق حیات برخوردار نیستند؟ ترجیح حیات یک فرد بر حیات فرد دیگر را با کدام ملاک اخلاقی میتوان سنجید؟ آیا انسانها به نحو مساوی حق حیات دارند؟ چه کسی این معیارها را تعیین میکند؛ اقتصاد؟ فرهنگ؟ سیاست؟
در برخی جوامع این استدلال حاکم است که چون جوانان توان اقتصادی را در یک جامعه بالا میبرند، اولویت حیات با آنان است و مسنترها از آنجا که تنها دریافتکننده خدمات هستند، در اولویت بعدی قرار میگیرند! این «نگرش اقتصادی» به مسأله حیات، فیلسوفان اخلاق را در برابر پرسش جدی دیگری هم قرار میدهد و آن اینکه آیا ثمرات زندگی را تنها با معیارهای صنعتی و اقتصادی باید سنجید؟ واقعیت این است که به لحاظ نظری به جمعبندی در قبال این پرسش مهم نرسیدهایم که معیار ترجیح حیات یک فرد بر فرد دیگر چه باید باشد؟
به نظر میرسد پرسش از ترجیح حیاتی بر حیات دیگر در شرایط پاندمی، در حد مورد نیاز و بسندهای در افق دید ما قرار نگرفته است؟ هر چند که پیشتر، این مسأله در جریان سقط جنین (اولویت حیات مادر یا جنین) برای فیلسوفان اخلاق مطرح شده بود با این عنوان که «آیا حیات جدید نسبت به حیات قدیم ارجحیت دارد؟» «چه چیزی این اولویت را تعیین میکند؟» و…
4 ابعادی که پاندمی کرونا پیدا کرد، تعداد عجیب و رو به افزایش بیماران در جهان و اشباع امکانات و ناگزیر شدن ترجیح حیات یک فرد بر حیات فرد دیگر در برخی از کشورها، در کنار نبود آمادگیهای نظری در خصوص این مسائل، شناخت مسئولیت اخلاقی را در چنین موقعیتی به امری به غایت دشوارتر بدل کرده است.
طبیعتاً بهدنبال سردرگمی بشر درخصوص مسئولیت اخلاقیاش در شرایط پاندمی، جامعه انسانی آمادگی لازم برای تعیین «باید» و «نباید» حقوقی را هم نخواهد داشت. با کدام قانون و مبنا میتوان در شرایط پاندمی باید و نباید را تعریف کرد؟ علاوه بر اینکه ما طی ده روز گذشته با یک پدیده عجیب و غریب نیز مواجه بودیم و آن تظاهرات در آلمان و برلین علیه «اقدامات پیشگیرانه کرونا» بود. در جریان این تظاهرات حدود 30 هزار نفر به نشانه اعتراض بیرون آمدند. چنین اعتراضی آن هم در یک کشور جهان اول که از نظر وضعیت سازماندهی زندگی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در وضعیت مطلوبی قرار دارد، بسیار جای شگفتی داشت و اینجا است که باید از «باید و نبایدهای اخلاقی و حقوقی» راجع به افکار عمومی نیز پرسش کرد.
فاصله فیزیکی یعنی محدود شدن دایره تماس و رفت و آمد، از نظر بسیاری از این معترضان، تجاوز به حقوق شخصی و اجتماعی بود؛ مدتها بود که بشر از آنجا که پیوسته به بیرون از خود پرداخته، فرصت و مجالی برای پرداختن به خود و خلوت خود را نیافته بود و موقعیت کرونا، او را در وضعیتی قرار داد که عملاً میتوانست برای خلوت و پرداخت به خود به فرصتی دست پیدا کند، اما نباید از این واقعیت هم چشم پوشید که در موقعیت کرونا، افراد با یک «عزلت ناخواسته» هم رو به رو هستند و واکنشها به یک عزلت ناخواسته طبیعتاً با وضعیتی که فرد، خود عزلت و خلوت را به دلایل شخصی انتخاب میکند، متفاوت است و اعتراض مردم آلمان هم به این انتخابی نبودن و ناخواسته بودن فاصلهگذاری فیزیکی بود و آن را به نوعی تعرض به حقوق فردی و شخصیشان قلمداد میکردند.
5 بنابراین، به نظر میرسد پاندمی کرونا، عرصهای برای باز اندیشی و طرح پرسشهای تازه در باب مسئولیت اخلاقی علم و مناسبات انسانی و اجتماعی است و ما با پرسشهای بسیار مهم و جدی رو به رو هستیم و از آنجا که معلوم نیست که ماجرای شیوع ویروس کرونا تا چه زمانی ادامه خواهد داشت و آیا ما به دوران ماقبل کرونایی باز خواهیم گشت یا خیر؟ و زندگی بشر با چه حوادثی رو به رو خواهد شد؟ اندیشمندان جهان باید بیش از پیش پرسشهای اخلاقی را محل تأمل قرار دهند تا آمادگی نظری بیشتری برای مواجهه با وضعیت پاندمی پیدا کنیم.
*مکتوب حاضر متن ویرایش و تلخیص شده «ایران» از سخنرانی آنلاین دکتر محمدرضا بهشتی است که 23 مرداد ماه، در مؤسسه دین و اقتصاد با موضوع «پاندمی کرونا، مسئولیت اخلاقی در علم و مناسبات اجتماعی» ارائه شد.
نیم نگاه:
طی ده روز گذشته، جهان با یک پدیده عجیب و غریب مواجه شد؛ در آلمان و برلین علیه «اقدامات پیشگیرانه کرونا» حدود 30 هزار نفر تظاهرات کردند! چنین اعتراضی آن هم در یک کشور جهان اول که از نظر وضعیت سازماندهی زندگی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در وضعیت مطلوبی قرار دارد، بسیار جای شگفتی داشت. از نظر این معترضان «فاصلهگذاری فیزیکی» یعنی محدود شدن تماسها و رفت و آمدها، تجاوز به حقوق شخصی و اجتماعی است و اعتراض مردم آلمان هم به این انتخابی نبودن و ناخواسته بودن فاصلهگذاری فیزیکی بود و آن را به نوعی تعرض به حقوق فردی و شخصیشان قلمداد میکردند. اینجا است که «باید و نباید اخلاقی و حقوقی» در افکار عمومی اهمیت پیدا میکند و فیلسوفان اخلاق باید به آن بیندیشند.
پاندمی کرونا، عرصهای برای باز اندیشی و طرح پرسشهای تازه در باب مسئولیت اخلاقی علم و مناسبات انسانی و اجتماعی است و ما با پرسشهای بسیار مهم و جدی رو به رو هستیم و از آنجا که معلوم نیست که ماجرای شیوع ویروس کرونا تا چه زمانی ادامه خواهد داشت و آیا ما به دوران ماقبل کرونایی باز خواهیم گشت یا خیر؟ و زندگی بشر با چه حوادثی روبه رو خواهد شد؟ اندیشمندان جهان باید بیش از پیش پرسشهای اخلاقی را محل تأمل قرار دهند تا آمادگی نظری بیشتری برای مواجهه با وضعیت پاندمی پیدا کنیم.