نشست «آیندهپژوهی سیاستگذاریهای فرهنگی در ایران» روز 26 خرداد 1395 ساعت 15 در سالن انجمن جامعهشناسی ایران با حضور سخنران آقای دکتر مهدی مطهر نیا عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات و تهران شمال، رئیس گروه سیاستگذاری فرهنگی انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، اعضا اصلی این گروه و جمعی از مخاطبان برگزار گردید.
دکتر مطهر نیا؛ آیندهپژوهی را به صورت دیسیپلین فرا اجتماعی در حوزه امنیتی و اجتماعی دانسته و مهمترین نهاد آیندهپژوهی را اندیشکده رمپ در امریکا که سه سناریو معروف دنیا را نگاشته است، دانست.
آیندهپژوهی کلمه اثربخش برای عمومی کردن سیاستگذاری فرهنگی است، حتی خواص در دانشگاه ها بر این اعتقادند که ما در ادراک گذشته مانده ایم چه برسد به آینده که با عدم قطعیت ها روبرو هستیم. یکی از رسالت های جامعه ما، پذیرش ریسک های آینده است و تلاش می کند که به عنوان یک دیسیپلین فرارشته ای از همه رشته ها استفاده کند. پذیرش تغییر که بعنوان گشتاور از آن استفاده می کنیم همه چیز را در پرتو ثبات نمی بیند. نگرش هراکلیتوس و درگیری تز، آنتی تز و سنتز است. لحظه می گذرد و لحظه جدید فرا می رسد و ما آدم دیگری می شویم.
آیندهپژوهی علم سکولار هم نیست و مانند همه علوم در پی ایجاد فضای خردورزی و ادراک بیشتر برای حل مسائل جهان و پیشرفت فزون تر برای کمال آدمی است.
یکی از مسئولیت های اساسی مدیریت فرهنگی در سطح ملی، پیشبرد توسعه فرهنگی است. مدیریت های فرهنگی در مسیر دستیابی به اهداف توسعه فرهنگی ناگزیر به استفاده از روش ها، تکنیک ها و ابزارهایی هستند که سیاستگذاری فرهنگی در اولویت نخست و از مهمترین آنهاست.
مهمترین پرسش آغازین اینست که از منظر مطالعات فرهنگی می توان مدیریت فرهنگی را مطرح ساخت و آیا برنامه ریزی فرهنگی ممکن است یا خیر؟
مهمترین مشکل ما در آینده امنیت داخلی است اگر به فکر انقلاب اخلاقی نباشیم، چه کسی باید برنامه ریزی کند، دولت یا مردم؟ منظور از فرهنگ چیست؟ و چه نسبتی با دین و جامعه ملی پیدا می کند؟
فرهنگ امری ساختنی یا پرداختنی است؟ جبر فرهنگی به ما می گوید چگونه رفتار کنیم ولی دین فرهنگی وقتی به مردم تحمیل می گردد شکاف میان ایرانیت و اسلامیت بوجود می آید و این شکاف روز به روز بیشتر می شود.
برنامه موجب رژیمانتاسیون می گردد یعنی فرهنگ را رژیمی می سازد و برنامه ریزی و رژیمی شدن فرهنگ برای امور زیر مشکل ساز می شود و چالش های کلان بوجود می آید:
رسالت فردای آدمی در حیات اجتماعی، آزادی و ابتکار فردی ، خلاقیت، تکثر، رقابت، انعطاف، مشارکت مردم در حیات جمعی و ملی است. پس باید فرهنگ پروری کرد نه فرهنگ سازی. عصر دایناسورها نیست که دایناسور بزرگ باشد و بقیه کوچک امروز یا همه کوچکند یا همه بزرگ.
ما باید بهشت را توصیف کنیم تا مردم خود بخواهند به بهشت بروند. در امریکا دیگر بخشنامه برای خیرات صادر نمی کنند، آنجلینا جولی درست می کنند که کار خیر را به مردم بیاموزد. سیستم ما بزرگ می کند و بعد خودش می ترسد و کوچک می کند (مثل رستم).
طبیعت انسان ها مشخص است؛ نمی توان علیه طبیعت انسان برنامه ریزی فرهنگی کرد. سیاست دولت هاشمی دخالت موردی دولت در امور فرهنگی بود، سیاست دولت احمدی نژاد، دخالت مطلق دولت در امور فرهنگی و سیاست دولت روحانی پرهیز از دخالت در امور فرهنگی است.
علم کارش پیش بینی است مثل سرما خوردگی و چرک کردن سینوس که اگر معالجه نکنی به قلب خواهد زد. برنامه ریز فرهنگی باید اینگونه باشد که تیر اول اگر نخورد تیر بعدی پرتاب شود. فیلم، تئاتر، موسیقی و … در قالب هنر (مثل تیرها یکی یکی باید پرتاب شود)، مثلا آمدن خانم کلیتون را پیش بینی می کند. در فیلم (FLASH FORWARD)، مردم به خواب می روند و در خواب شش ماه آینده خود را می بینند.
حضرت علی می فرمایند:
ایمان کف است ، تقوی سقف است.
عقل کف است، خرد سقف است.
زهد کف است، تقین سقف است. و …
سیاستگذاری فرهنگی نه فقط برای امروز بلکه، با تکیه بر میراث فرهنگی برای فرداست و با شیوه ای بدیع با یکدیگر تلفیق می شود. زمان گذشته اشتباه است باید گفت گذشته زمان. اگر تلاش ما این باشد می توانیم برنامه ریزی کنیم. رسانه ها اصلی ترین ابزار فرهنگ پروری هستند فرهنگ برساخته حیات بشر و توده هاست و رسالت برنامه ریز فرهنگی اینست که فرهنگ پست را به فرهنگ متعالی تبدیل کند.
این جلسه پس از پرسش و پاسخ در ساعت 17 به پایان رسید.