رسانه در ایران اکنون به یک پدیده خانوادگی تبدیل شده است و چون همیشه سمت تهدیدآمیز پدیدههای مدرن مدنظر ما قرار میگیرد وقتی سخن از رسانه به میان میآید، بلافاصله متوجه شبکههای اجتماعی و ماهواره میشویم.
دکتر هادی خانیکی، رییس انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطات، در سخنرانی خود با عنوان «خانوادهای شدن رسانه و رسانهای شدن خانواده» که در همایش ملی تغييرات خانواده و چالشهای آن در ايران که هفتم اردیبهشت۹۵ در دانشگاه شیراز برگزار شد با اشاره به موج سوم پیمایش ارزشها و نگراشهای ایرانیان که سال گذشته صورت پذیرفته است گفت: در این پیمایش دو مسئله اصلی جامعه ایران، بحران آب و بیماریهای صعبالعلاج ارزیابی شده است. از این منظر باید توجه کنیم که خانواده رسانهای شده با خانواده واقعی چقدر متفاوت است و ما در تحلیلهای خود باید این موضوع را مدنظر قرار دهیم که خانواده چقدر تحت تأثیر رسانهها اولویتها و شکلش تغییر یافته است.
رئیس انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات افزود: به باور من این تحلیل اشتباه است که چون امروز خانواده در معرض رسانههای جدیدی نظیر ماهواره و شبکههای اجتماعی قرار گرفته است در معرض فروپاشی و بحران است. خانواده از این رهگذر دچار تغییراتی شده و به تعبیری متفاوت شده است، ولی این تغییرات لزوما به معنای بحران و فروپاشی نیست. به همین نسبت که این امر سبب بروز آسیبهایی نظیر طلاق شده است، در طرف مقابل توانسته است مناسبات مثبتی نظیر دموکراتیزهتر شدن نهاد خانواده و یا همبستگی و پیوستگی خانوادهها که پیشتر در قالب دورهمیها و دید و بازدیدها محقق میشد و امروزه دچار زوال شده است را دوباره در بستر فضای مجازی احیا کند.
نهاد خانواده یک نهاد منفعل نیست که رسانهها بتوانند هر بلایی که خواستند سر آن بیاورند. ابرروندها صرفا میتوانند در طول زمان تغییراتی در آن ایجاد کنند. تغییراتی که شامل سایر نهادها هم میشود، و تمام فرصتها و تهدیدهایی که در مورد سایر نهادها و جود دارد برای نهاد خانواده هم متصور است، اما در این تغییرات پرشتاب و پردامنه، نهاد مقاومی مثل خانواده بهزودی به تعادل میرسد.
دو ویژگی غالب این ابرروندها یکی گسترش یافتن و عمومیت پیدا کردن ارزشهای مادی یا نوعی عقلانیت ابزاری و دوم رشد ارزشهای فردگرایانه نظیر پول و قدرت است. نقش رسانهها در شکلگیری انگارههایی که متأثر از همین ابرروندها هستند هم قابل ارزیابی است. کاهش اعتماد عمومی در هر دوره از پیمایشهای انجام شده و به نصف رسیدن آن در سه دههی بین ۵۳ تا ۸۳ نیز مؤید همین مسئله است.