در دوازدهمین «نشست انسجام اجتماعی پیرامون عنصر مقاومتساز قدرت معنایی ایران در دورههای تاریخی»، حرفهای “حمیدرضا شعیری”، معناشناس، الهامبخش بود. او با یادآوری داستان قدیمی گفتوگوی طاووس و زاغ از عطار نیشابوری، از ضرورت تعامل و بدهبستان با جهان گفت؛ این که ما چیزهایی داریم که دیگران ندارند و دیگران هم چیزهایی دارند که ما نداریم، و بیگفتوگو همیشه چیزی کم خواهیم داشت.
او «قدرت معنایی» ایران را در سه کلیدواژه خلاصه کرد: «کیمیاگری» (شعور و معرفت خلاق که زیبایی میآفریند)، «ملاحت» (نرمی و جاذبهای که راه را به دل دیگران باز میکند) و «شعور معنوی» (عمق فرهنگی که خشونت را از سپهر جامعه میزداید). اینها در کنار هم، سپهر فرهنگی ایران را میسازند. شعیری هشدار داد که ما تا حدی از «نگرش کیفی» به قدرت معنایی خود فاصله گرفتهایم؛ همان نگرشی که در فرهنگ ایرانی، به جای چیرهشدن با زور، شگفتی و جاذبه میآفریند.
به باور شعیری، معنا و فرهنگ اجتماعی، معنا در سپهر فرهنگی است. خارج از آن ابزارهای ماشینی است و معنا نمیسازند. یا به دیگر سخن او، تکنوژی های سخت معناساز نیستند. او «نمد» را نماد این کیمیاگری دانست: چیزی که در هر شرایطی تعادل و آرامش میآورد.