ايران از پاى نمیافتد، میتپد و چون ققنوس از خاكستر خود برمیخيزد؛ مانند دلفين جست میزند و پیدا میشود و نهان میشود، و باز از نو پديدار. هر كجا که گمان كنيد كه نيست، درست همانجا هست، در هر لباس، هر سيما، چه در زربفت و چه در كرباس، چه گويا و چه خاموش.
هزاران هزار صدا در خرابههای تو بپيچيد كه: “ديوان آمد، ديوان آمد!” اين صدا درخرابههاى دیگر نيز پیچيده است و گوش روزگار با آن آشناست؛ ولى ديوان میآيند و میروند، غولان میآيند و میروند، دوالپايان پاورچين پاورچين میگذرند،
و آن روندۂ بزرگ كه ايران نام دارد، میماند.
محمدعلى اسلامى ندوشن
برگرفته از فصلنامی هستى، تابستان٧٧ خورشيدى، صص ۱۸۳-۱۸۴
منبع: صفحه اینستاگرام دکتر شفیعی کدکنی
انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات