یادداشت: علی ربیعی
به مناسب روز جهانی کودک؛ حقِ شادی، حقِ زیستن: بازخوانیِ عدالت از نگاهِ کودکی
کودکی، نخستین تجربهی انسان از آزادی است؛ سنی که در آن رؤیاهای شیرین هنوز پایدار بوده و آلوده به ترس و نابرابری نشدهاند. هر جامعهای که کودکانش را از شورِ بازی و امکانِ رشد محروم سازد، خود را از آیندهی انسانیاش تهی میکند. روز جهانی کودک، فرصتی برای بازاندیشی در این حقیقت ساده است: کودکان حق دارند کودکی کرده تا تجربهای شاد از این دوران، شالوده مابقی عمرشان شود.
حقِ شادی، همانقدر بنیادی است که حقِ زیستن. شادیِ کودک، صرفاً احساس نیست؛ بلکه شاخصی است از کرامت انسانی، از فرصت برابر برای رشد و لذت از جهان. هر لبخند، گزارشی بیواسطه از میزان حضور عدالت در زیست روزمرهی ماست. جامعه عادل، جامعهای است که زمینهساز شادی برای همگان است؛ نه به مثابه یک امتیاز بلکه به عنوان یک حق.
اما در پسِ این آرمان زیبا، چهرهی تلخ دیگری نیز پنهان است؛ چهرهی کودکان بازمانده از تحصیل، کودکانی با معلولیتهای جسمی یا ذهنی که همه سهمشان از زیست در جهان به اندازه یک تخت و ویلچر است، کودکانِ کار، و آنانی که در حاشیهی شهر زندگی میکنند. محرومیت از آموزش، از تفریح، از مراقبت، تنها حذفِ یک «خدمت اجتماعی» نیست؛ حذفِ بخشی از کرامت انسانی است. این روزها چه بسیار شاهدیم که افرادی حتی در درون خانواده با نگاههای غیرمسئولانه به کودک با ظاهری دلسوزانه، زندگی امروز و فردای آنها را به مخاطره میافکنند. هر بستری که در آن کودکی تنها بماند، جامعهای از همبستگی جدا شده است.
حق آموزش، حق حضور در فضای عمومی، حق بهداشت و حق شادی، پیوندی ناگسستنی با مفهوم خیر جمعی دارد. شادی کودک، نشانهای گویا از پایداری جامعه است؛ لبخندهای آنان گزارش لحظهای از عدالت است. امنیت روانی، سیاست اجتماعی و اقتصاد ملی، باید کودک‑محور باشند، نه کودک‑بیتفاوت. منظور من این است که سیاستگذاری از منظر کودکان و برای آنان انجام شود.
در سالهای اخیر، آثار تحریم، مشکلات معیشتی، نشانههای فقر، اضطرابهای خانوادگی و شکافهای اجتماعی، سایههایی بر جهان کودکی فرزندان ایران افکندهاند. این تهدیدها تنها وضعیت زیستی کودکان را هدف نمیگیرند، بلکه بنیانهای اخلاق عمومی و امنیت روانی را میفرسایند. من اینجا فقط از «کودک» سخن نمیگویم؛ از «آینده مشترک ما»حرف میزنم.
روز جهانی کودک، روزیست برای تأمل در چرخهای که از خانواده تا دولت، از مدرسه تا رسانه، در شکلدهی زیست کودک مؤثر است. تحلیل کودک در بیرون از خانواده نیز مستلزم دقت و تاملات زیادی است؛ از تاثیرپذیری کودکان نسبت به رفتارهای نابسامان جامعه تا سیاستگذاریهای مهندسی کودکی که بیشتر در جریان اصلی نظام آموزشی و رسانه انجام میشود. عدم فهم درست از علوم تربیتی، به روش «نظریه تزریقی» که از نظریات منسوخ علوم ارتباطات است (این نظريه معتقد است پيام را میتوان به جامعه تزريق كرد و هرچه ميزان محتوای پيام بيشتر باشد، رفتار مخاطب در آن با تكرار محتوا بيشتر تغيير میكند) در طی انجام فرایند گذار از کودکی به نوجوانی باعث ناهمسانیهای شناختی میشود. بازگشت به ارزشهای شفقت، همکاری و اعتماد، تنها راه حفظ سرمایهی انسانی نسل آینده است.
امروز، باید برای ساختن فردایی انسانی متحد شویم، جایی که شادی کودک نه امتیاز، بلکه بدیهیترین حق شهروندی است. هر خندهی کودکان فارغ از جنسیت، مذهب، توان مالی یا جسمی، پژواکی از امید جمعی ماست.
دریغم میآید در روز جهانی کودک از سیاستهای سودجویانه جهانی (به رغم همه شعارها) و رنجی که همه کودکان میبرند از کودکان آفریقایی گرفته تا کودکان آسیایی و یا آن دسته از کودکانی که در غزه به جای لالایی، با صدای مهیب بمبها میخوابند و در خرابههای حاصل از ویرانی بازیهای تلخ کودکی خود را دنبال میکنند چیزی نگویم.
بیایید دوباره بیاموزیم که کار درست، همان حفاظت از معصومیت کودکی است؛ جایی که خیر جمعی، از دستان کوچک کودکان، به قلب جامعه میرسد. کودکان، همان سازندگان فردای وطن هستند. ایکاش همه چنان رفتار کنیم که لذت زندگی و آرامش در لبخندشان جاری شود.
علی ربیعی، رئیس انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات



