در نشست تخصصی بررسی جشنواره فجر از منظر اجتماعی بررسی شد:
از ایدئولوژیک بودن فیلمهای جشنواره تا عدم وجود هویت مستقل در مستندسازی/ گرفتاری موسیقی سنتی در دایره بسته و خطر از بین رفتن سبک فولکلور/ جشنواره موسیقی فجر جریانساز نیست/ تئاتر از عناصر مقوم فرهنگی است
فیلم فجر از جشنوارههای بزرگ در عرصه سینما و هنر در ایران است که هر ساله در تهران برگزار میشود. این جشنواره از سال 1361آغاز به کار کرده است و در حال حاضر علاوه بر آثار سینمایی ایران، با ایجاد بخش سینمای جهان، به فعالیتهای بینالمللی نیز مشغول است. در بهمنماه سال 1402، چهلودومین دوره این جشنواره در دو بخش ملی و بینالمللی برگزار شد. بر همین اساس، انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات روز دوشنبه 7 اسفندماه 1402 نشست تخصصی بررسی جشنواره فجر از منظر اجتماعی را برگزار کرد.
در ابتدای این نشست، دکتر عبدالله بیچرانلو، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و دبیر نشست، ضمن خوشامدگویی و اعلام برنامه جلسه، مقدمهای را در خصوص چهلدومین جشنواره فجر عنوان کرد.
رویکرد چهلودومین جشنواره فیلم فجر ایدئولوژیک بود
در ادامه دکتر اعظم راودراد، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران ضمن خوشامدگویی و تشکر از برگزاری این جلسه، مباحث خود را در قالب چارچوب مفهومی که در حوزه جامعهشناسی هنر و سینما وجود دارد، مطرح کرد و گفت: هوارد بکر در نظریه دنیای هنر، مؤلفهها و مفاهیم متعددی را شرح میدهد که یکی از آنها، محدودیتها و امکانات است. معنای مؤلفه ذکر شده این است که ما در یک چارچوبی از محدودیتها و امکانات در قبال آثار هنری، سینمایی و سیاستگذاریهای فرهنگی قرار داریم. به عبارت دیگر نه حجم محدودیتها آنقدر زیاد است که نتوان آثار سینمایی تولید کرد، و نه امکانات در حدی است که بدون هیچ محدودیتی اثر را تولید و به دست مخاطب رساند. بنابراین تلاش میکنم تا در قالب این چارچوب به جشنواره فجر و امکانات و محدودیتهای آن بپردازم.
دکتر راودراد آثار چهلودومین دوره جشنواره فیلم فجر را به دو دسته «فیلمهای جنگی و انقلابی» و «فیلمهای کودک و نوجوان» تقسیم کرد و ادامه داد: در جشنواره امسال فیلمهای کودک و نوجوان پویانماییهای زیادی داشتند که این نشان از رشد سینما در این حوزه است. این آثار در بٌعد تکنیکها رشدی قابل توجهی داشتند اما در بخش فیلمنامه ضعیف بودند. بهجز آثاری که جایزه گرفتند، بقیه به سمت فیلمهای متوسط متمایل بودند و در مجموع آثار خوبی در این دوره به چشم میخورد.
وی افزود: چند نکته اساسی در خصوص محدودیتهای این جشنواره وجود دارد. «فقدان قهرمان زن» در میان آثار سینمایی جشنواره به چشم میخورد. «معجزه پروین» تنها فیلمی است که نقش اول داستان را یک زن بر عهده دارد. در این فیلم به دلیل واقف بودن اکثر مخاطبان از زندگی پروین، کنش و خلاقیت خاصی دیده نمیشود، زیرا در این فیلم دانستههای مخاطبان به یک فیلم داستانی تبدیل شده است. «فقدان فیلم اجتماعی و انتقادی» نیز در آثار چهلودومین دوره جشنواره فیلم فجر محسوس بود. این مسئله در مقایسه با فیلمهای جنگی و انقلابی خود بیانگر رویکرد ایدئولوژی غالب است. حضور چهرهها و کارگردانان مشهور و مطرح سینمایی در جشنواره کمرنگ بود و در نهایت تولیدکنندگان بیشتر دولتی بودند و نقش بخش خصوصی در جشنواره کمرنگتر از گذشته به نظر میرسید. در نتیجه این جشنواره نسبت به جشنوارههای گذشته دولتیتر و رویکرد غالب در آن ایدئولوژیک بود.
دکتر راودراد در پایان با توجه به چارچوب مفهومی مذکور گفت: فقدان قهرمان زن در فیلمها، فقدان فیلم اجتماعی- انتقادی، عدم حضور چهرههای سینمایی، کاهش نقش بخش خصوصی و دولتی بودن جشنواره از جمله محدودیتهایی هستند که میتوان به آن اشاره کرد. البته با توجه به فیلمهای برتری که امسال جایزه گرفتند، میتوان اینطور عنوان کرد که آثار برگزیده، سینمای ایران را یک قدم به جلو سوق دادند.
جشنواره فجر در بخش مستند هویت مستقلی ندارد
در ادامه نشست، دکتر حسن یادگاری، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی به بررسی و نقد فیلمهای مستند در جشنواره فجر پرداخت و گفت: بر پایه قوانین جدید، فیلمهایی میتوانند در جشنواره فجر حضور یابند که یک پخش اولیه در جشنواره حقیقت داشته باشند. در واقع جشنواره مستند فجر تابعی از جشنواره مستند حقیقت شده است. لذا اگر بخواهیم جشنواره فجر را تعریف و تحلیل کنیم، باید از جشنواره مستند حقیقت شروع کنیم. جشنواره فجر در بخش مستند هویت مستقلی برای خودش قائل نیست و به دلایل متعددی جشنواره فجر دستاورد قابل تأملی در بخش مستند ندارد.
دکتر یادگاری ادامه داد: بهترین مستندهایی که یکبار در جایی پخش شده، مطرح شدند و جایزه گرفتند، بار دیگر در جشنواره فجر حاضر میشوند. در سالهای گذشته، جایزه مستند منتخب در کنار جایزههای اختتامیه اعطا میشد اما امسال به دلایل متعدد جوایز در افتتاحیه داده شد و فرصت رقابت از بین رفت. بخشی از این موارد به فرهنگ تعارف در ایران برمیگردد. در سالهای قبل به فیلمی که در جشنواره فجر جایزه نمیگرفت، فرصت مجددی در جشن خانه سینما میدادند. به عبارت دیگر جشنواره فجر دستاوردی برای مستند ایران ندارد و تنها فرصت اکران بیشتر به فیلمهای محدود داده میشود.
وی بهترین فیلم سینمای ایران در سال 1402 را مستند «قوی دل» معرفی کرد و افزود: این مستند ژانر جدید و فرم متمایز، به مسئله حساس و بحرانی خونهای آلوده پرداخته است؛ موضوعی که در دهه 70 ایران فاجعه ملی بوده اما با لحن نمکین و طنز و خلاقانه به آن پرداخته شده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی دستاورد متمایز تولیدات رسانهای در هر حوزه رسانهای و هنری را خلق ژانر عنوان کرد و گفت: ژانر، محتوای واسط میان مخاطب و تولیدکننده است که زبان سادهای دارد و قابل تعامل است. به عنوان مثال سینمای ایران در اوایل انقلاب با ژانر کودک و نوجوان شناخته شد که به واسطه وجود برخی از محدودیتها، فرصتهایی شکل گرفت. متأسفانه در مستند ایران به دنبال سوژههای فرد شهرستانی با مشکلات جسمانی و فردی هستند و تلاش میکنند تا داستان را به موضوع ملی و بینالمللی ختم کنند که متأسفانه اتفاقات خوبی نیست.
دکتر یادگاری به فقدان وجود مستند اکتشافی و گزارشی در جشنواره امسال اشاره کرد و یادآور شد: سال 1401 یکی از ملتهبترین سالهای قرن اخیر در حوزه فرهنگی و اجتماعی بود اما یک فیلم در جشنواره حقیقت به این مسائل اشاره هم نکرده است. مشکل اصلی عدم وجود یک نگاه منسجم به این مسائل است. اساساً در مورد جایگاه سینما در ایران در اواخر دهه 90 همزمان با توسعه اینترنت و دسترسی جهانی به سینما، نیاز به یک نگاه اساسی وجود دارد تا مشخص شود چرخه سینما با توجه به شرایط و فلسفه جدیدی که قرار است به آن تزریق شود، در ایران باید چه شکلی باشد.
وی در پایان با اشاره به تغییر چرخههای مالی صنعت سینما گفت: ما باید تکلیف خود را با این مسئله روشن کنیم. اگر میبینیم که سینما دولتی شده، چون چارهای نداشته است. به همین دلیل سرمایهگذاران ترجیح میدهند تا سرمایه خود را در جایی هزینه کنند که سود داشته باشد. به عبارت دیگر بودجههای سینما به سمت رونق چرخه اقتصادی و درآمدزایی حرکت نمیکند. همین مسئله باعث میشود که افراد مطرح و سرشناس تمایل به ساخت فیلم نداشته باشند. بنابراین باید در سطح کلان جایگاه سینما تعریف شود.
فضای موسیقی ایران خلاقانه نیست
در ادامه نشست، دکتر مسعود کوثری، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران به بررسی و نقد جشنواره موسیقی فجر گفت: در عرصه موسیقی با وضع عجیبی روبهرو هستیم. به نظر میرسد ضمن اینکه خلاقیتهایی وجود دارد و آثار قابل شنیدن عرضه میشود اما در نهایت فضای حاکم بر موسیقی، فضای رو به رشدی نیست که دلایل متعددی وجود دارد. به عنوان مثال شکلدهی به ارکستر سمفونیکهای ایران، برگزاری کنسرتهای مداوم و تربیت نوازندگان حرفهای که بتوانند در این فضا اجرا کنند و در سطح بینالمللی حضور داشته باشند، از اشکالات عمدهای است که هنوز مشاهده میشود.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران ادامه داد: یکی از مشکلاتی که همچنان در این چهل سال وجود دارد و با قهر و آشتیهای مدام رهبران ارکسترهای ایران همراه بوده، موسیقی کلاسیک است که در ایران تکلیف روشنی ندارد. البته موسیقی کلاسیک فقط به معنای موسیقی غربی نیست، بلکه میتواند با موسیقی ارکستر سمفونی ایرانی همپوشانی داشته باشد و افراد بزرگی در سالهای اخیر رهبری آن را به عهده داشتند.
دکتر کوثری با اشاره به موسیقی سنتی ایران گفت: ما باید تکیلف خود را نیز با موسیقی سنتی مشخص کنیم. در موسیقی سنتی میان نوازندگان، نسلهای جوان و نسلهایی که حامی و پاسدار بخش سنتی بودند، اختلاف نظر در شیوه نوازندگی، ترکیب سازها و ابداعات به چشم میخورد. با وجود استعدادهای بسیار زیاد در این حوزه، متأسفانه به صورت خیلی محدود و معدود شاهد اتفاقات خوبی در سطح جهانی هستیم. موسیقی سنتی در یک دایره بسته گرفتار شده و نمیتواند خود را رها کند. در واقع اجازه هم نمیدهد که اَشکال و خلاقیتهای جدید در این زمینه بروز پیدا کند.
وی خاطرنشان کرد: در تمام دنیا موسیقی سنتی معمولاً در ترکیب با سازهای دیگر، موسیقی جهانی را شکل میدهد که میتواند فضای تازهای را خلق کند. این موسیقیها با ایجاد فضا، تفکر و حس خاص میتوانند شنوندههای مختلفی را در جهان جذب کنند. بنابراین باید فکری به حال وضعیت موسیقی سنتی کرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران مشکل دیگر را التقاط عجیب موسیقی فولکلور با سازهای جدید و از بین رفتن سبک فولکلور عنوان کرد و ادامه داد: در استانها با باز شدن پای نوازندگان استانی به مراسم شادمانی، عروسی و… معمولاً سازها، نغمهها و ملودیهای سنتی با سازهای جدیدی مانند اُرگ همراه شدهاند که متأسفانه این ترکیب سبب از بین رفتن خاصیت فولکلوری شده است. از سوی دیگر این نغمه های استانی و فولکلوریک به سیستم دستگاههای ردیفی ایران نزدیک شده و با مجموعههای چندسازی در حال نواخته شدن است که سبب شده تا موسیقی فولکلوریک به تدریج از محتوا خارج شود و یا تمام محتوای خود را در یک سیستم دستگاهی-ردیفی بگذارد و در آن هضم شود. این مسئله آن چیزی است که موسیقی فولکلوریک را تهدید میکند و حتی ممکن است در آینده چیزی از موسیقی فولکلوریک باقی نماند.
دکتر مسعود کوثری درخصوص کارکرد جشنواره موسیقی فجر تصریح کرد: کارکرد جشنواره موسیقی فجر این است که کارهای خلاقانهای که توسط گروههای کوچک ساخته میشود، در آنجا به نمایش درآمده و دیده شود. این کارکرد جشنواره و بازنمایی اتفاقاتی است که در ایران میافتد. بهترینِ این جشنوارهها معمولاً گروههای خارجی هستند که در چندنوازی ادعا دارند اما در داخل ایران در این خصوص تمهیدی اندیشیده نشده و فضای موسیقی ایران خلاقانه نیست. قطعهنویسی نیز در ایران مشکل جدی دارد. اگرچه گروههای خلاقی در ایران هستند که قطعات زیبایی میسرایند و مینوازند اما تمهیدی برای آن وجود ندارد. در واقع این تمهید به فضای حاکم بر موسیقی و تشتتی که وجود دارد برمیگردد. به همین منظور افراد حس میکنند فضای موسیقی آن چیزی است که توسط کنسرتهای پاپ و شبه پاپ در کشور اداره میشود و بنابراین باقی عرصههای موسیقی (تجربه و قطعهسازی) با رشد قابل قبولی مواجه نیست و معمولاً جشنواره با کارهای خارجی تزئین میشود.
وی ادامه داد: به همین دلیل برای ظهور کارهای خوب اگر نگوییم که جشنواره فقط نقش بازنمایانه ندارد و نقش سیاستگذارانه دارد، باید به فکر ترویج و تشویق جوانها به عرصههای جدید باشیم و اجازه دهیم که در این زمینه کار کنند و شرایط را برای رشدشان فراهم کنیم. همچنین باید ترکیب جدیدی از سرفصلها، عناوین یا موضوعات موسیقی (مانند قطعات تیتراژ فیلمها، موسیقی متن انیمیشن و گیم) تعیین و در جشنواره گنجانده شود.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در پایان در خصوص سلبریتیستیزی در فضای هنری ایران یادآور شد: به نظر میرسد سیاستی بسیار خطرناک در این خصوص وجود دارد ولی به طور کلی حمله و هجمه به هنرمندان به عنوان سلبریتی بیانصافی است و به عرصه هنر ایران آسیب میرساند. این مورد در جشنواره امسال (در ترکیب فیلمها، افراد، داوریها و…) دیده میشود و موضوعی است که میتواند سینمای ایران را با مسائل جبرانناپذیر روبهرو کند. از سوی دیگر این مسئله در مورد موسیقی بسیار جدیتر است. سلبریتیستیزی در عرصه موسیقی به قهر اهالی موسیقی در ایران منجر خواهد شد که قابل جبران نیست. در واقع سلبریتیستیزی منجر به رشد عرصه زیرزمینی و دوقطبی شدن تولیدات عرصه هنر خواهد شد.
تئاتر از عناصر مقوم فرهنگی است
دکتر محمدباقر قهرمانی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران به بررسی و نقد جشنواره تئاتر فجر و گفتمان غالب در این نمایشها پرداخت و گفت: معمولاً در ذهن مخاطب این تفکر وجود دارد که گفتمان غالب یا خیلی واضح مطرح شده و یا به عمد حذف شده است. در واقع باید بدانیم که چه ارتباطی میان جامعهشناسی و تئاتر از منظر مخاطب وجود دارد. مهمترین نظریه در نمایش عنوان میکند که تئاتر و دین در کنار هم رشد کردند. بنابراین نمایش از کنار مراسم و آیینها به وجود آمده و نشانگر وضعیت انسانی و آرمانهای آن است.
دکتر قهرمانی ادامه داد: نمایشهای دراماتیک عمدتاً به بررسی رفتارهای انسانی در یک بافت مشخص اجتماعی میپردازد. پیتر بروک، کارگردان و نظریهپرداز معاصر تئاتر معتقد است که تئاتر خوب تفاوتی با زندگی ندارد و فقط یک استثناء وجود دارد؛ به این معنا که تئاتر خوب شانس تعمق به زندگی و دید روشن را فراهم میکند. در واقع تئاتر یک آیینه بسیار روشن رو در روی زندگی است، چون یک چیزی را بزرگ و مشخص کرده و با قرار دادن در جلوی چشمان مخاطب، از موارد روزمره و عادی زندگی دور میشود.
وی تصریح کرد: شکسپیر عنوان میکند که «بپرهیزید از آنچه از حد خویشتنداری و آزرم طبیعی درگذرید، زیرا هرگونه افراط از این پس در منظور و مراد نمایش به دور است. هدف نمایش از آغاز چنین بوده و هنوز هم هست که اگر بتوان گفت، آیینهای در برابر طبیعت نگه دارد و چهره فضیلت و تصویر رذالت را بدانها بنُماید و به زمانه و هیئت اجتماع نشان دهد که بر چه رنگ و چه رسمی است». این مسئله که تئاتر آیینهای در مقابل اجتماع است، بسیار مهم بوده و به آن توجه شده است. آیینهای که در مقابل اجتماع است، میتواند شکلهای مختلفی داشته باشد. این بدین معنا نیست آنچه که ما نگاه میکنیم، بازنمایی جامعه باشد، بلکه پشت آن اتفاقات دیگری رخ داده است. در تئاتر هم به همین نحو است. بنابراین ما باید با این دغدغه به نمایشها نگاه کنیم. واژه تئاتر به معنای «جای دیدن حقیقت» است و بنابراین باید ببینیم که چه چیزی ما را به حقیقتِ نهفته در جامعه سوق میدهد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با بررسی 34 اثر نمایشی در جشنواره تئاتر فجر گفت: در بیش از 80 درصد نمایشهای امسال موضوعات غیبت پدرها؛ مادران و زنان ضعیف، زودباور، محتاج، وابسته و نالهکن؛ نبود خانواده مقتدر و کامل؛ شخصیتهای روانپریش و متوهم؛ عدم وجود ارتباط واقعی بین شخصیتها؛ خشونت؛ دوری از اصول زیباییشناسی؛ مشکلات مادی و معیشت در زندگیها؛ دروغگویی برای بقا و توجیه نظریات خود؛ بد بودن جنگ (نمایش نتایج مخرب جنگ، بیعدالتی قدرتهای بزرگ در جنگها، کشته شدن انسانهای بیگناه، از بین رفتن خانوادهها) و ادبیات مهاجرت وجود داشت. همچنین اشارات متعددی به خود تئاتر و خودارجاعی به بازیگر وجود داشت. همچنین شکسپیر، هملت، شاهلیر، مکبث از جمله نمایشنامههایی بودند که اقتباس شدند.
دکتر محمدباقر قهرمانی در پایان خاطرنشان کرد: در جشنواره تئاتر فجر نویسندگی، کارگردانی، بازیها و عناصر نمایش رشد خوبی داشتند. همچنین شاهد حضور کودکان و جوانان با استعداد در نمایشها بودیم. تئاتر از عناصر مقوم فرهنگی است و امیدوارم که بتواند نقش خود را در جامعه به خوبی ایفا نماید.
تهیه و تنظیم: مینا راستی، دانشجوی دکتری ارتباطات دانشگاه تهران