در نشست اعتراضات و گیم مطرح شد
آثار گیم را نمیتوان جدا از فضای گفتمانی دید
نشست گروه مطالعات بازیهای دیجیتالی با عنوان «گیم واعتراضات»از سوی انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات برگزار شد.
در این نشست محیابرکت، دبیر گروه مطالعات بازیهای دیجیتالی به عنوان میزبان،دکتر امیر محمد موسوی، روان شناس و متخصص هوش مصنوعی و دکتر حامد نصیری، پژوهشگر بازی و مدیر سابق مرکز تحقیقاتی دایرک حضور داشتند.
در ابتدای نشست محیابرکت درباره ضرورت برگزاری این نشست گفت :« نسبت گیم و اعتراضات و فضای انگزایی و انگزدایی را نمیتوان انکار کرد. امروز که در سالگرد اعتراضات و التهابات سال 1401 قرار داریم تصمیم گرفتیم متناسب با موضوع گروه به نسبت گیم و اعتراضات بپردازیم و به این مسـاله ورود کنیم که آنچه در یکسال گذشته در خصوص گیمرها و عاملیتشان در فضای واقعی از سوی رسانهها برحسته شد تا چه حد میتواند با معیارهای علمی همسو باشد.اگر بخواهیم خیلی سریع و بر اساس مشاهداتمان بررسی کنیم میبینیم در یکسال گذشته گمانههای حول گیمرها و اعتراضات با سه نگاه کلان روایت شدهاند.»
برکت افزود: « نگاه نخست ناشی از بازنماییهای رسانهای و سخنان سیاستمداران است که در آن عمدتا سعی شده معترضین با کلیدواژه «گیمر» توصیف شوند. گویی گیمر ارزش اجتماعی پایینی دارد و قرار است اطلاق برچسب گیمر بودن به معترضین ، کفه مطالبات را تقلیل دهد و کنشگری را در حد فعل سرگرمی و بازی بداند. یا تلاش شد تا گفته شوند آنچه معترضین در کف خیایان انجام می دهند ناشی از تجربه پرخاشگری در فضای گیم بوده که اکنون به فضای واقعی سرایت کرده.البته که پیش تر هم این نگاه از سوی سیاستمداران خارجی مثل ترامپ و مکرون در پاسخ به معترضین شنیده شده. نگاه دوم غالبا از سوی تحلیلگران اجتماعی و طبقه دانشگاهی مطرح شده است. کلید واژههای « نسل گیمرها»،« نسل ایکس باکسها» ،« جنبش گیمرها » و…در این سو به کار گرفته شد تا نشان دهد ما با نسل جدیدی مواجه هستیم که بازی کردن ویژگی اصلی و برجستهاش محسوب و و نگاه سوم را میتوان در دل افکار عمومی دید. جایی که افراد جامعه در همنوایی یا هراس با گیمرها برآمدند. گاه در فضای توییتر ابراز داشتند که مثلا چرا فلان کس بازداشت شده او که فقط گیمر بوده یا در جاهایی در هراس از گیمر این خرده فرهنگ را جدیتر و رازآلودتر میدیدند و بار معنایی متفاوتی را برای خرده فرهنگ گیمر تعریف میکردند.»
آیا تجربه بازی منجر به سرایت رفتار بازیکن در فضای واقعی میشود؟
حامد نصیری؛ پژوهشگر بازی در پاسخ به این سوال گفت:« ما با یک پرسش اساسی در این زمینه مواجهیم.اساسا بازی کردن اثری در زندگی انسانها دارد یا نه؟ به نظرم تفکیکی انجام دهیم بین افرادی که با بررسی درباره اثر بازی صحبت میکنند با افرادی که با پی آر کار دارد . کسی که در فضای سیاست هست در هر جایی، مساله اجتماعی را به گردن گیم میاندازد. هیچ شواهدی ارائه نمیدهد. البینه علی المدعی اگر کسی می خواهد ادعا کند که ریشه اعتراض یا نافرمانی مدنی یا در مواردی ریشه خشونت در گیم است آنها باید شواهد داشته باشند و بر اساس کار تحقیقاتی این گزاره را مطرح کنند. ما حتما اثرات بیرونی گیم را داریم، اما چند درصد است؟ اخیرا مقالهای می خواندم که این پرسشها را مطرح کرده بود که چرا بیشتر گروه جمهوریخواه که موافق حمل اسلحه است در فضای بازی هراسی صحبت میکند؟ اخیرا مقالهای میخواندم که این پرسشها را مطرح کرده بود که چرا بیشتر گروه جمهوری خواه که موافق حمل اسلحه است در فضای بازی هراسی صحبت میکند؟ یا چرا در ژاپن که بازیهای خشونت آمیز تولید میشود و بازی میکنند در ژاپن این گزاره مطرح نمیشود که اعتراضات یا حرکتهای خشونت آمیز محصول گیم است.»
او افزوود :«در بیرون این فضای سیاستمداران، تا امروز در حوزه تخصصی من، ما هیچ جمعبندی قطعی درباره اثر گیم در زندگی روزانه مان نداریم. با این که حوزه بازیهای جدی مبحث مورد علاقه و مطالعه من است این پیش فرض که بازیهای شناختی تمرکز و ریسک پذیری ما را ارزیابی میکند یا کنترل بحران و توجه حافظه ما را تقویت میکند از سوی بعضی مطالعات به چالش کشیده شده و لزوما اثر واقعی را در محیط بیرونی ندارد.رابطه بازی و بازیکن و اثری که در دنیای بازی دارد قطعی است، گاهی میگوییم خشونتی در بازی هست که ما آن را گرته برداری میکنیم و در دنیای بیرون اعمال میکنیم، این موضوع جمع بندی نشده، اما به هرحال شواهد زیادی هست که بازیها بر زندگی بیرونی تاثیر دارد، اگر این را قبول کنیم این جا سوال این است که این تاثیر چقدر است و آیا میتوان یک استنباط خطی کرد که هر بازی خشنی منجر به خشونت در محیط بیرون میشود؟»
در ادامه امیرمحمد موسوی در پاسخ به این سوال که بازی با مغز ما چه میکند، گفت: «در ابتدا در پاسخ به این سوال که آیا تجربه بازی بر فضای واقعی تاثیر دارد یا نه؟بگویم بله، قطعا تاثیر دارد. بیماری، کم یا زیاد خوابی، سرما و گرما، محرومیت از غذا و ارتباط با محیط بیرونی روی مغز تاثیر دارد. وقتی یک کتاب میخوانیم روی عمل ورزی سیاسی ما تاثیر دارد. تاثیر همیشه هست، جهان همیشه در حال برهم کنش بر همدیگر است. منتهی تمام بحث و معرفت بشری بر سر میزان و چگونگی این تاثیر است و این که چه تاثیری دارد. بیکن به درستی میگوید که جای این که بپرسیم این جهان از کجا آمده، بیایید بپرسید این جهان چگونه کار میکند. بله، بازی تاثیر دارد. اما سوال دوم این است که این اثر بین دنیای بیرون و درونی چگونگی است؟ گیم بر روی مغز اثر مثبت و منفی دارد. سازمان غذا و داروی آمریکا تایید کرد که بعضی گیمها اثر مثبت روی حافظه، قدرت تصمیم گیری و سیالیت کلامی دارد. آیا دنیای بازی به دنیای بیرون راه پیدا میکند، بله میکند، اما بحث سر میزان آن است؟ در بعضیهااین قدر تاثیر گذاری ندارد که در عملکرد تاثیر بگذارد، اما در بعضیها بر اثر تکرار، اثر مثبت دارد. بازی از یک طرف تاثیر منفی هم دارد، بعضی پژوهشگران مطالعات بازیها پیشنهاد دادند که اختلالات بازیها را به عنوان اختلال مطرح کنیم و بپذیریم.»
موسوی افزود:«اما سوال باید از جای درست مطرح شود، چه تاثیری؟ سوالی که اینجا مطرح است این است آیا پرخاشگری که در بازی وجود دارد همانی است که در اعتراضات دیدیم؟ اول ببینیم چرا گیم برای ما مهم شد؟ بازی تبدیل به یک خرده فرهنگ شده، اما چرا در اعتراضات این مساله مطرح شد؟هیچ چیزی در تاریخ چند هزار ساله که به دست ما رسیده وجود ندارد که سیاسی نباشد، اما سیاست به چه معنا؟ در معنای عرفی سیاست چیزی است که آغشته با منافع و در پیوند با ساختارهای قدرت اجتماعی است. سیاستمداران که درباره تاثیر بازیها گفته اند، یکی دولت است، یکی روشنفکران، یکی تاثیرگذاران اجتماعی در میدانهای مختلف. مهمترین گزاره این بوده که علت اعتراضات گیم است. زحمت اثبات به عهده کسی است که مطرح کرده است. بیایید بگویید بازی و کدام بازی، چه کسانی بازی کردند، چگونه منجر به خشونت شده؟ در سطح دوم چرا این حرف مطرح شده. این حرف آغشته به منافعی هست که مطرح شده. منطق تحلیل اعتراضات و جنبشهای اجتماعی تحلیل مشخصی هست، زمینه تاریخی، زمینه محلی و جهانی، مدیریتی، شناخت نسلها، تعاملات بین نسلی، اقتصادی، تحولات تمدنی، زمینه اجتماعی در شکل گیری اعتراضات تاثیر دار.این صحبتها در اعتراضات مطرح شد تا در تحلیل اعتراضات جای دیدن عوامل گفته شده را تقلیل می دهد و فرو می کاهد به عوامل روانی ،که می گوییم با یک خصلت روانی است که فرد یا نسلی تحلیل کند.»
اثر بازی را باید چند وجهی دید
نصیری در ادامه گفت :« من میخواهم بحث را با این سوال جلو ببرم که آیا بازیها علت رفتارهای ما هستند و به این سوال برسم که چرا اصلا این سوال مطرح شده؟و چرا این رابطه مطرح شده.با پذیرفتن این که بازی ها بر زندگی ما تاثیر دارد می توانیم این را بپذیریم که یک بازی اثر مشخص دارد؟ ما سالهاست محتوای بازی ها را تحلیل می کنیم و حدس می زنیم این بازی با این ویژگی ها این محتوا را خواهد داشت و منتقل می کند. بخشی از رساله دکتری من تحقیق درباره بازی GTA ، سرقت بزرگ اتومبیل، بود. یک بازی خودش یک اکوسیستم است که هدفش خلق ارزشی است که ماحصل تجربه افراد درون بازی است. پیش فرضی که میشد از این بازی داشت این بود که در دسته بازیهای خشن قرار میگیرد و آزادیهای زیادی به گیمر میدهد. در پاسخ به این سوال که چرا این بازی را میکنی من به جوابهای عجیبی رسیدم تنوع زیادی از دلایل افراد برای انجام این بازی بود. اساسا این بازی بر اساس خشونت و جرم است. بخش زیادی از افراد که این بازی را میکنند به خاطر هیجان و آزادی عمل است. اما این جوابها سوی دیگری هم داشت. در یکی از جوابها این بود که من در این بازی نقش دکتر را بازی میکنم و از خشونت بازی گریزانم. یکی دیگر میگفت من در GTA چراغ قرمز را هم رد نمیکنم. دو نفر از مصاحبه کنندگان که از اتباع افغانستانی در ایران بودند نوشتند که حس همدردی از تبعیض نژادی در روایت بازی است چون شخصیت آن سیاه پوست است که مورد تبعیض است. خالی کردن خشم یکی از دلایل افراد بود. گاهی افراد برای فروکاستن خشم به بازی روی میآورند، شبیه کاری که وقتی عصبانی هستیم با کیسه بوکس میکنیم.پس نمیتوان به این راحتی درباره آثار بازی نظر داد و باید در این موضوع ریشه های فرهنگی، کودکی، محیط زندگی، ارزشهایی که افراد با آن درگیر هستند و… را بررسی کرد. این تحقیق دستاوردی که برای من داشت این بود که با محافظهکاری بالاتری درباره اثر بازیها صحبت کنم. از دو سو موضوع را ببینیم اثر و ضریب تاثیر بازی چگونه است و از طرف دیگر می توان گفت یک بازی ثابت اثرهای یکسان دارد؟ خیر.»
در ادامه موسوی درباره بحث تخلیه یا بروز هیجان بازیکن در ارتباط با بازی گفت:«در مطالعات جدید اگزیستانسیالیسم خشم کارکرد دارد.کارکرد خشم چیست؟ جایی که من احساس میکنم حقم ضایع شده عصبانی میشوم. نیاکان ما اگر خشمگین نمیشدند نجات پیدا نمیکردند، آنها که نجات پیدا کردند این کارکرد را با خودشان آوردند. اجتماع ماهیت متزاحمی دارد که جاهایی من با خشم حق خودم را میگیرم. حالا اگر ساختارهای اجتماعی می تواند این خشم را مکانیزه کند چه در خردترین سطح که خانواده است چه در کلان، اگر ما اعتراضات را تمرین کنیم، کانالیزه کنیم رشد پیدا میشود. جای این که به سرخوردگی یا خشونت برسد. ما یک خشم داریم، یک پرخاشگری و یک خشونت که آخری پرخاشگری و خشم نارواست. تحقیق درباره بازیها نشان میدهد که میتواند باعث تخلیه یا تقویت خشم شود. از سوی دیگر مساله نافرمانی یا سرپیچی است، نافرمانی از چه دارد صورت میگیرد، از یک نظم عادلانه یا نظمی که عادلانه نبوده. عدالت کجای این نافرمانی هست؟ وقتی ما به درون جامعه میرویم، و نکته بعدی درباره این است که پاسخ دادن به مفروضه هایی که در اعتراضات اجتماعی درباره بازیها گفته میشود، پاسخ دادن در جایی است که محل بحث نیست. محل بحث درباره گیم این نیست که بازی کردن علت اعتراض نیست. در تمامی جنبشهای اجتماعی طبیعتا کسانی که در خیابان هستند جوانان هستند. هیجانها جدا از سیستم شناختی ما نیستند، دامنه گفتمان پیش از به کنش رسیدن شکل میگیرد، آستانه آگاهی تغییر کرده بود و در یک لحظه تاریخی آن هیجان به رفتار و کنش تبدیل می شود. جنبش اجتماعی را باید با زمینههای شکل گیری آن تحلیل کرد. البته اولویت آن نگاه سیاسی به این است که این بحثها منحرف شود و راه دیگری برود و با یک مغالطه سطح بحث را جایی میبرند که جای آن نیست، باید تعیین محل نزاع کرد.»