✍️ دکتر علی ربیعی (عضو هیات مدیره انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات)
امروز به بهانه روز جهانی سالمند، فرصتی است تا به مسئلهای نگران کننده در زیست اجتماعی امروز و فردایمان بپردازیم. _هرچند متاسفانه در مورد بدیهیترین مسائل روز، خردورزی چندانی مشاهده نمیشود؛ از مساله دانشگاه گرفته تا حجاب و عفاف و فقر…_
پیری یا سالمندی، به عنوان آخرین دوره زندگی انسان محسوب میشود که معمولا در بسیاری موارد با مسائلی همچون تنهایی، از کار افتادگی، ناتوانی جسمی، معلولیت، بیماری و با توجه به شرایط امروز کشورمان احتمالاً بیسرپرستی و فقر همراه میشود. علاوه بر آن، کاهش میزان درآمد در مقابل افزایش مخارج زندگی، هزینه بیشتر سلامت و همچنین بروز مشکلات روحی (با توجه به فقدان زیرساختهای مشارکت اجتماعی) از جمله مشکلات مطالعه شده است.
شواهد نشان میدهد در سال ۱۴۳۰، حدود ۳۰ درصد جمعیت ایران، سالمند خواهند بود؛ و این بدین معناست که نسلهایی که جوانی و میانسالی بدون کیفیت را سپری کردند در سالمندی نیز با بحران زیست جمعیتی مواجه میشوند.
همچنین با توجه به پایین بودن نرخ ازدواج و افزایش طلاق، پدیده جمعیت قابل توجهی از زنان و مردان سالمند تنها در آینده را شاهد خواهیم بود. با نبود سیاستگذاری صحیح و آیندهنگر، بحران زندگی سالمندی کاملا محتمل است. گرانشدن هزینههای سلامت با افزایش خروج از «جیب بیمار» و عدم نظام حمایت ویژه سالمندی، سبب شده جمعیتشناسان و متخصصان سلامت، نوعی سالمندی به مانند معلولیت را پیشبینی کنند.
افزایش عوامل موثر بر آلزایمر همچون کاهش کیفیت آب و هوا، فقر، نگرانیهای روانی… سبب احتمال افزایش مبتلایان به آلزایمر در گروه سالمندان خواهد شد.
بر اساس آخرین آمارهای منتشره، بیش از ۷ میلیون از شاغلان کشور (که عمدتا در بخش غیر رسمی اقتصاد یا خود اشتغالی مشغول به فعالیت بودند) فاقد پوشش بیمه بازنشستگی هستند. این امر به معنای افزایش پدیده فقرای سالمند کشور در آینده نزدیک است. وقتی این پدیدهها را در کنار افزایش زنان تنها فاقد اشتغال بررسی کنیم، بالا رفتن آمار نگران کننده زنان تنهای فقیر سالمند نیز قابل پیشبینی است.
بر اساس اطلاعات موجود در حال حاضر، حدود ۳۵ درصد از سالمندان کشور (۶۵ سال و بیشتر) تحت پوشش هیچ نظام حمایتی اعم از نظام بیمه اجتماعی و مساعدت اجتماعی قرار ندارند.
نگاه کنیم به برخی از آمارها:
۱- روند سالمندی در ایران نشان میدهد از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۹۵ در یک سیر صعودی به بیش از ۷ میلیون نفر رسیده است. این آمار نسبت به سال ۱۳۹۰ دارای ۲۰/۴ درصد افزایش بوده است.
۲- مقدار شاخص پیری جمعیت در شش دهه، از حدود ۱۵ نفر در هر ۱۰۰ نفر به بیش از ۳۸ نفر یعنی ۲/۶ برابر افزایش یافته است.
۳- آمارها نشان میدهد تعداد خانوارهای دارای سرپرست سالمند ۲۲/۳ درصد افزایش یافته در حالی که تعداد کل خانوارها در سال ۹۵ نسبت به سال ۹۰، حاکی از افزایش ۱۴/۳ درصدی است.
۴- به علت کمبود درآمد، در برخی از استانها نرخ مشارکت اقتصادی سالمندان مثل سیستان و بلوچستان ۲۹/۸ درصد، هرمزگان ۲۶/۵ درصد، ایلام ۲۵/۶ درصد و کمترین میزان مشارکت مربوط به استان سمنان و تهران با حدود ۱۲ درصد است.
۵- در ارتباط با میزان سواد، آمارهای منتشره حاکی از آن است که در سال ۱۳۹۵، در حدود ۴۵/۱ درصد از جمعیت سالمند نسبت به جمعیت ۶ ساله و بیشتر بیسواد هستند. مطالعات نشان میدهد در آینده تعداد بیشتری از سالمندان دارای تحصیلات عالی خواهند بود که بطور طبیعی نیازهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی متفاوتتری خواهند داشت.
۶- برای درک مساله فقر و سالمندی توجه به این نکته قابل تامل است که در سال ۹۵، از کل سالمندان کشور ۲۲ درصد مورد حمایت کمیته امداد امام خمینی (ره) و ۸/۲ درصد نیز تحت پوشش سازمان بهزیستی بودهاند. این تعداد در استان سیستان و بلوچستان ۸۲ درصد، هرمزگان ۷۶ درصد و کمترین آنها در استان تهران ۲/۹ درصد تحت پوشش کمیته امداد امام (ره) قرار داشتهاند. در مورد بهزیستی، استانهای خوزستان ۱۶/۷ درصد و ایلام ۱۳/۷ درصد بیشترین تعداد سالمند تحت پوشش را دارا بودهاند.
این آمارها در وهله نخست، نشانگر نابرابری درآمدی و فقر در استانهای حاشیهای به مرکز بوده و همچنین به روشنی رابطه فقر و سالمندی را نیز نشان میدهند.
با توجه به آنچه بیان شد، امروز به سیاستگذاریهای ویژهای نیاز است:
نگاه به سالمندی به عنوان فرصت نه مسئله، زیرا تنها با چنین رویکردی میتوان زمینه نوعی از برنامهریزیهای بهینه، برای ساختن جایگاهی مطابق شأن سالمندان آینده با بهبود وضعیت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی فراهم کرد.
شایان ذکر است سیاستگذاری و برنامهریزی هدفمند و جامع در حوزه سالمندی مستلزم شناخت مسائل و چالشهای پیش رو در آینده است.
برنامهریزی و بسترسازی برای گسترش نوعی از تامین اجتماعی به نحوی که سالمندی با زیست همراه با فقر همراه نشود که در قالب بیمه سلامت رایگان و افزایش پوششهای بیمهای سالمندی (مستمری تضمینی اجتماعی) و حتی به کارگیری سالمندان در برنامههای اجتماعی و اقتصادی قابل انجام است.