نخستین همایش «پیوندهای ایران و افغانستان: نقش رسانهها در پیوندهای اجتماعی» با حضور جمعی از استادان، دانشجویان، خبرنگاران و نویسندگانی از دو کشور ایران و افغانستان 17 مرداد ماه امسال برگزار شد. برگزاری این برنامه مصادف با روز خبرنگار و همزمان با سالروز پیمان دوستی ایران و افغانستان بود که یکصد سال پیش امضاء شده است.
همایش «پیوندهای ایران و افغانستان: نقش رسانهها در پیوندهای اجتماعی» به همت پژوهشکده فرهنگ و ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی و با همکاری دانشکده ژورنالیسم هرات، انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، خبرگزاری ایرنا، رادیو نوروز و موسسه مدیوتیک افغانستان برگزار شد. این همایش، چهارمین برنامه گفتگوی میان اندیشمندان است که سالانه توسط نخبگان و پژوهشگران برجسته ایران و افغانستان و با محوریت مسائل مهم این دو کشور صورت میگیرد. همایش امسال به صورت بر خط و در آدرس اینترنتی که از پیش اطلاعرسانی شده بود، از ساعت 9 صبح روز یکشنبه شروع شد و تا 19 بعدازظهر ادامه داشت؛ مراسم پس از تلاوت آیاتی از قران کریم و پخش سرود ملی جمهوری اسلامی ایران و کشور افغانستان به طور رسمی شروع شد.
در ابتدای همایش، مجری به بیان برخی از فعالیتهای فرهنگی، آموزشی و عملی و اجرایی پژوهشکده ارتباطات دانشگاه علامه در ارتباط با کشور همسایه و برادر، افغانستان پرداخت از جمله: برگزاری نشستهایی در مناسبتهای مشترک از جمله یلدا و نوروز و دعوت از شاعران و نویسندگان برجسته این دو کشور؛ برگزاری کارگاههای علمی، همایشها و نشستهای علمی و دعوت از اندیشمندان و پژوهشگران دو کشور؛ فعالیتهای اجرایی در ارتباط با مهاجران کشور افغانستان.
در نشست افتتاحیه، اولین سخنرانی توسط دکتر هادی خانیکی، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی و رئیس همایش انجام شد. خانیکی ضمن خوشآمدگویی به شرکت کنندهها از ایران و افغانستان، به عنوان یک معلم دانشگاهی و مسئول در برخی نهادهای موثر در ارتباطات ایران و افغانستان، از برگزاری چنین همایشی ابراز خوشحالی و امیدواری کرد.
رئیس انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، از همکاریهایی که در برگزاری این همایش انجام شده در کشور افغانستان، دانشکده ژورنالیسم هرات، دکتر حدید و موسسه مدیوتیک افغانستان و رادیو نوروز، تشکر کرد. از کشور ایران از همکاریهای پژوهشکده فرهنگ و ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی، خبرگزاری ایرنا، انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطات، دفتر امور بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی و همچنین معاونت پژوهشی دانشگاه و از زحمات همه برای حضور، اجرا و پیشبرد این همایش قدردانی کردند.
خانیکی با اشاره به همزمانی سالروز پیوند ایران و افغانستان، شهادت محمود صارمی، روزنامهنگار ایرانی و مسئول دفتر خبرگزاری ایران به همراه همکاران و هموطنان خود در کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در مزار شریف به دست طالبان را گرامی داشت. خانیکی در سخنرانی خود گفت: «بعد از 23 سال، هنوز هم مسئلهی طالبان، خشونت، تروریسم و تنگنظری به عنوانی سدی در برابر پیوندها و علائق نخبگان و مردم ایران و افغانستان را بهم نزدیک میکند وجود دارد». وی همچنین از بهبود وضعیت موجود در افغانستان و ارتباط این دو کشور ابراز امیدواری کرد. در ذکر نکات پایانی هم، خانیکی توجه حضار را به مسئله ارتباطات به طور عام و رسانهها به طور خاص برای دستاندرکاران ارتباطات و اهمیت آن در شرایط بحرانی جهان جلب کرد. وی از قول مانوئل کاستلز، صاحبنظر معروف ارتباطات، گسیختگی مردم از نهادهای قانونگذار و تشکلهای سیاسی و دور شدن از اکثریت مردم از اعتماد مطلق و نسبی به نهادهای سیاسی و قانونگذاری را مطرح کرد. به گفته او، در واقع ما با مسئله بیشتر شدن ورود و توجه زیاد به رسانهها و شبکههای اجتماعی رو به رو هستیم؛ به همین خاطر ما از جدی گرفتن مسائل ارتباطاتی در سطح جهانی و ملی و منطقهای، ناگزیر هستیم.
خانیکی با یادآوری تجربه مسئولیت کمیته بازسازی افغانستان، زمانی که دولت افغانستان از نفوذ طالبان رها شده بود، به اهمیت جدی گرفتن قابلیتهای افغانستان و فرهنگ آن و جوانان دانشجو و هنرمند افغانستان اشاره کرد. او همچنین نسبت به برگزاری چنین نشستهایی و کمک به توجه به عمق مسئله افغانستان و دوستی و پیوند تاریخی ایران و افغانستان ابراز امیدواری کرد.
سخنران دوم، دکتر جلال دهقانی فیروزآبادی، معاون پژوهشی دانشگاه علامه طباطبایی، ضمن تشکر از مسئولانی که در برگزاری این مراسم نقش داشتند، به اهمیت روابط ایران و افغانستان تأکید کرد. دهقانی پیوندهای دینی، زبانی، فرهنگی، تاریخی، اقتصادی، سیاسی، جغرافیایی، اجتماعی و بسیاری موارد دیگر را به عنوان عواملی معرفی کرد که دو کشور و ملت ایران و افغانستان را بهم متصل میکند. طبق گفته ایشان، محوریت این مراسم بیشتر بر مسند پیوندهای اجتماعی این دو کشور است.
در ادامه و بعد از ذکر اهمیت تداوم و تحکم بخشیدن به پیوندهای اجتماعی، به نقش رسانهها در این باره پرداخت. برسازی، بازنمایی، بازیابی، بازسازی، باز اندیشی و بازتولید از کارکردهای رسانه در این امر است که یکی از مهمترین نقشها را در این حوزه دارد.
سخنران سوم این مراسم، دکتر فرامرز تمنا، رئیس موسسه تحصیلات عالی افغانستان، پیوندهای میان ایران و افغانستان را در سه سطح معرفی کرد؛ ابتدا پیوند تاریخی ایران و افغانستان و همبستگی نژاد آریایی، دوم پیوند همسایگی و سوم پیوندهای ناشی از تحولات سیاسی. مسئلهای که ایشان مطرح کرد پیرو این سوال بود که رسانهها تا به حال به کدام یک از سه سطح نپرداخته اند؟
مهاجرت، توریسم، تجارت، تحصیل، ازدواج و فرهنگ و هنر خلاصهای از بسترهایی از پیوند این دو کشور است که میبایست موضوعات رسانهای باشند. تمنا به این موضوع پرداخت که بسیاری از فعالیتهای رسانه در این حوزهها، بازتابی نداشتهاند و دلیل آن هم سیاسیزدگی رسانهها است.
آخرین سخنران نشست افتتاحیه، دکتر آرمین امیر، رئیس پژوهشکده فرهنگ و ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی، بود که از سوی دکتر لیدا کاووسی، دبیر علمی همایش، به سخنرانی پرداخت. کاووسی، ضمن گرامیداشت روز خبرنگار، نسبت به شهادت خبرنگار افغانستانی در چند روز اخیر ابراز تاسف کرد و در نوشتهی خود ملت ایران و افغانستان را عموزاده خطاب کرد و به اهمیت پیوندهای این دو کشور و نقش رسانهها در این حوزه پرداخت. آرمین امیر پس از اتمام متن سخنرانی کاووسی، خود نیز به خوانش نوشتهای پرداخت و مراتب ارزشمندی این همایش را در میانهی بحرانهای منطقهای، گرامی داشت.
نشست اول: بازنمایی رسانهای روابط دو همسایه
پس از آخرین سخنرانی، نشستهای تخصصی شروع شد. اولین نشست، با عنوان «بازنمایی رسانهای روابط دو همسایه» با مدیریت و اجرای دکتر رز فضلی برگزار شد.
اولین ارائه دهندهی این نشست، دکتر نجیبالرحمن حدید، رئیس دانشکده ژورنالیسم دانشگاه هرات، پژوهش خود را با موضوع «تلویزیون و همگرایی فرهنگی» ارائه کرد. تمرکز این پژوهش بر مطالعه اثرگذاری کارتونهای تلویزیونی بر تسلط گویش تهرانی بر زبان بازی کودکان هراتی بود.
به دلیل رشد کمی و نه کیفی رسانهها در افغانستان، بیشتر محتوای رسانهای این کشور، از جمله فیلم و سریالها و به خصوص کارتونها، از تولیدات ایرانی تأمین میشود. کودکان به عنوان موافقان و حتی تقلیدکنندگان تلویزیون و کسانی که زمان زیاد و کنترل نشدهای را پای تلویزیون میگذرانند در این پژوهش مطرح شدند؛ کسانی که بیشترین همذات پنداری را با محتوای تلوزیونی برقرار میکنند.
همگرایی فرهنگی تحت تاثیر شباهتهای زبانی لهجهی هراتی و تهرانی از مباحثی بود که در این پژوهش به کار گرفته شد. در نتیجهی این پژوهش نیز به تاثیر پخش برنامه کودکهای تهرانی در هرات بر لهجهی بازی و لالایی کودکان هرات پرداخته شد.
دکتر فیصل کریمی، استاد دانشگاه هرات، دومین ارائه را داشت و در سخنرانی خود «مطالعه موردی واکنش کاربران توییتر به حمله تروریستی در دانشگاه کابل و هشتگ جان پدر کجاستی»، را مطرح کرد. کریمی به مسئله حمایت اجتماعی و کارکرد آن در این موضوع به خصوص و در شبکه اجتماعی توییتر فارسی پرداخت.
دکتر ماندانا تیشهیار، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، در ارائهی خود به موضوع نقش رسانهها در شکلگیری اجتماع منطقهای پرداخت. تیشهیار، منطقهای که دو کشور ایران و افغانستان در آن قرار دارد را از جهت اهمیت فرهنگ در این منطقه، از سایر مناطق جدا کرد. تیشهیار به لزوم پرداختن به فعالیتهایی منطقهای با توجه به نزدیکی و اشتراکات زیاد دو کشور ایران و افغانستان و همچنین اهمیت و نقش رسانهها در این حوزه تاکید کرد.
دکتر حمید حکیم، استاد مطالعات منطقهای پژوهشکده فرهنگ و ارتباطات، ارائهی خود را با عنوان «نقش رسانهها و شبکههای اجتماعی در بازتولید هویت سیاسی خارج چهارچوب دولت-ملت» مطرح کرد. او فناوریهای اطلاعاتی را در قالب رسانه، به عنوان چالشی در مسئله دولت-ملت معرفی کرد.
در ارائهی بعدی، دکتر برکت الله مسعودی، پژوهشی تحت عنوان «بازنمایی افغانستان در دیپلماسی رسانهای جمهوری اسلامی ایران: تحلیل محتوای وبسایت وزارت خارجه ایران» را ارائه داد. مسعودی مسئله اصلی این تحقیق را رویکرد دیپلماسی حکومت ایران نسبت به دولت افغانستان دانست.
«اهمیت، نقش و جایگاه دیپلماسی رسانهای در روابط ایران و افغانستان»، موضوع ارائهی دکتر احمد بخشی، استاد دانشگاه بیرجند و پژوهشگر حوزه افغانستان، در نوبت بعدی این نشست بود. ایرانهراسی و افغانهراسی و نمودهای آن از بخشهای کلیدی این ارائه بود.
سهیلا عرفانی، استاد دانشکده ژورنالیسم دانشگاه هرات، با موضوع «بازتاب رسانهای بنیادگرایی و تروریسم»، مبحث خود را مطرح کرد. بنیادگرایی، که به طور خاص و در این مقاله از میان طرفداران مسلمان مد نظر بود، در ارتباط با رسانه و ابزارهای آن مورد بحث قرار گرفت.
اعظم دهصوفیانی، دانشجوی دکترای ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی، سخنرانی پایانی نشست اول را در اختیار داشت؛ «بازتاب کشور افغانستان در رسانههای ایران: تحلیلمحتوای خبرگزاری “فارس” و “ایرنا”» موضوع این ارائه بود. نتایج این پژوهش بیانگر تاکید بر ارزشهای خبری «شهرت» و «کشمکش» در بازتاب کشور افغانستان در رسانههای ایران و جای خالی روزنامهنگاری توسعه در میان فعالان رسانهای است.
نشست دوم: پیوندهای شبکهای مخاطبان دو سوی مرز
بخش دوم همایش، با عنوان «پیوندهای شبکهای مخاطبان دو سوی مرز» در ساعت 14:15 ادامه یافت. این نشست با ارائهی دکتر نورالدین رضوی زاده، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، آغاز شد. «نقش شبکههای اجتماعی در توسعه سیاسی افغانستان»، که در قالب پایاننامهای توسط نعمت الله واحدی انجام شده بود، با تاکید بر ارتباطات توسعه در این سخنرانی ارائه شد. آزادی بیان، افزایش مشارکت اجتماعی و سیاسی به خصوص در میان زنان و افزایش فرصتهای اجتماعی برابر برای زنان از تاثیرات شبکههای اجتماعی در کشور افغانستان بود که در این تحقیق بررسی شد.
دکتر مجید فولادیان، با موضوع «فاصله اجتماعی و ارتباطات میان فردی میان ایرانیها و افغانستانیها» سخنرانی کرد. در نمونههای مورد مطالعه در این تحقیق، مسئله پذیرش از جانب دو ملت مورد پرسش قرار گرفته بود. یکی از نتایج این بررسی نشان میدهد که دو قطبی بودن نگرش افغانستانیها نسبت به پذیرش یا اخراج ایرانیها بیشتر است.
سخنران بعدی نشست، بصیر احمد دانشیار، استاد دانشکده روزنامهنگاری و ارتباطات جمعی دانشگاه پوهنتون هرات، نتایج تحقیق «مطالعه اثرگذاری سریالهای تلویزیونی ایرانی در تغییر سبک زندگی مخاطبان افغان» را در ارائه خود مورد بحث قرار داد. زبان، پوشش، تغذیه و رفتار چهار فاکتور در سبک زندگی بود که در این مطالعه مورد توجه دکتر دانشیار، به عنوان محقق این پژوهش قرار گرفت.
«مطالعه تاثیر کنشهای اینستاگرامی سلبریتیهای ایرانی بر سبک زندگی زنان افغانستان: مطالعه موردی شهر هرات»، چهارمین ارائه در نشست دوم همایش بود که توسط دکتر عذرا عزیز، ارائه شد. بر مبنای این پژوهش، اینستاگرام یک شبکه اجتماعی محبوب میان ایرانیان و افغانستانیها است. ارتباط معناداری میان استفاده از شبکه اجتماعی اینستاگرام و گرایش سبک زندگی خاص سلبریتیهای اینستاگرام وجود دارد.
در ارائهی بعدی پژوهشهای علمی این همایش، دکتر زرین زردار، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، «زمینههای اجتماعی و فرهنگی پذیرش و کاربرد پیامهای خودمراقبتی کووید-19 در میان شهروندان بزرگسال ایرانی و افغانستانی» را ارائه داد. چگونگی تاثیرگذاری بر مخاطبان فارسی از ایران و افغانستان، سوال ابتدایی این تحقیق بود و شناخت خرده فرهنگ از اقداماتی بود که در پاسخ به این سوال، گروه بندیهایی را میان ایرانیها و افغانستانیها به وجود آورد.
عبدالوهاب صدیقی، ارائه دهندهی پژوهش «تحلیل متن کامنتهای کاربران ایرانی و افغانستانی یوتیوب: مقایسه همدلی میان مخاطبان ترانه و خبر» در ارائهی بعدی بود. کامنتهای ویدیوخبرها و ویدیوترانهها که در میان این دو گروه کاربران یوتیوب مورد بررسی قرار گرفت برای بررسی دوستانه بودن یا غیر دوستانه تعامل کاربران یوتیوب است.
علی بصیری نیا، سخنران بعدی این نشست به موضوع «شناسایی و رتبهبندی عوامل سیاسی و اجتماعی موثر بر مشارکت سیاسی زنان با تحلیل معادلات ساختاری در کشور افغانستان استان کابل» پرداخت.
سمیرا روحانی رانکوهی آخرین ارائهی نشست دوم همایش را بر عهده داشت. مسئلهی این تحقیق پژوهشی، «نقش رسانههای اجتماعی در بازنمایی و حل مشکلات پناهجویان افغان در افغانستان و ایران» بود. روزنامههای چاپی و مطبوعات، تلویزیون، رادیو و سینما از رسانههای مورد بررسی در این پژوهش بود و پس از ذکر مشکلات پناهجویان، به نقش رسانهها در این مسائل پرداخته شد.
نشست سوم: تجربه زیسته اصحاب رسانههای ایران و افغانستان در دوران بحران
سومین نشست تخصصی نخستین همایش پیوندهای ایران و افغانستان: نقش رسانهها در پیوندهای اجتماعی با موضوع «تجربه زیسته اصحاب رسانههای ایران و افغانستان در دوران بحران» عصر روز یکشنبه، 15 مردادماه یا حضور جمعی از اهالی رسانه ایران و افغانستان برگزار شد.
غلام جیلانی زواک، رئیس شبکه تلویزیونی کابل نیوز، نخستین سخنران این نشست، گفت: افغانستان و ایران، دو کشور و دو ملتی است که هزاران سال در یک محدوده جغرافیایی زندگی کردند. دو ملتی که تنها دوست نیستند، بلکه چیزی بیشتر از دوست، یعنی همسایهاند. همسایههایی که اشتراکات فراوانی دارند. در این برهه اساسی تاریخ که نظام جهانی در حال تغییر است و نظم دیگری در جهان شکل میگیرد، این امر سبب شده است که افغانستان و ایران منافع مشترک پیدا کنند و با مسائل مشترک مواجه شوند. زمانی که نظم نوین جهانی درحال تغییر باشد، جهان بیثباتی، خشونت و جنگ بسیاری را تجربه میکند.
هر کسی در این دنیا حرفی برای گفتن و رایی دارد. ایالات متحده آمریکا در پی بیثبات ساختن منطقه است. در حالیکه پیشرفت اقتصادی و سیاسی کشورهایی مثل ایران و افغانستان مستلزم ثبات منطقه است. آمریکا از ابزارهایی مانند تروریزم و افراطیگری برای تحقق هدف خود بهره گرفته است. در چهل سال اخیر، چنین شده است که افغانستان باید بسازد و این موضوع باید به کشورهای دیگر نیز سرایت کند. از طرفی دیگر منافع افغانستان با منافع دیگر کشورهای منطقه گره میخورد و همکاریهای مختلفی باید شکل بگیرد. لازم است به اهداف مشترک و منافع مشترک تمرکز کنیم. در افغانستان و ایران امروز باید همکاری شکل گیرد تا زمینه ثبات و رشد شکل گیرد.
سید سعید حسینی، مسئول پیشین دفتر خبرگزاری ایرنا در افغانستان، سخنران این نشست با اشاره به عملکرد رسانهها در مواجهه با رویدادهای خبری گفت: اغلب در آموزشهای کلاسیک خبرنگاری میگویند خبرنگار بیطرف است. اما با وجود این همه میدانیم این امر نه ممکن است و نه محقق شده است. اگرچه خبر برخاسته از رویدادهای مشخص است، اما نقل این ماهیت ثابت به روایت خبرنگار است. علاوه بر نگارش خبرنگار، سیاست رسانه نیز موثر است. اگر آن را در نظر بگیریم به تاثیر آن بر خبرگزاری میرسیم. تشابه مواجهه رسانه غربی با رویدادهای ما ناشی از رفتار تثبیت شده رسانهای است.
همواره از خود میپرسم راهبرد برای همراهی و همسویی رسانههای دو کشور همسایه با این میزان از اشتراکات فرهنگی وجود ندارد؟ چرا کشورهای جهان اولی اغلب درباره اخبار کشورهای درحال توسعه هماهنگی دارند؟ این هماهنگی نانوشته از چه آبشخوری تغذیه میکند. این رسانهها به نوعی تربیت شدند که در مواجهه با یک رویداد خاص رفتاری مشابه و رویکردی نزدیک به هم نشان دهند. در واقع این کشورها به فهمی از منافع بلندمدت مشترک رسیدهاند. همان فهم در عرصه رسانه سبب میشود در مواجهه با یک رخداد خبری ادبیات مشترک یا همپوشان به کار گرفته شود. بدین ترتیب، در عرصه رسانهها در مواجهه با رویداد خبری نگارش و رویکرد مشابهی صورت میگیرد. این موضوع سبب میشود اگر در افغانستان یا ایران رویدادی رخ دهد که به رسانه نفعی نمیرساند، رسانه از آن چشم میپوشد. بدین ترتیب ما توازن را در صداقت و گفتار از دست میدهیم. این معضل ناشی از ناآموختگی خبرنگار است. باید بپذیریم که ایران و افغانستان در موضوعات مختلف معمولا چند وجه تشابه با هم دارند. اگر به این موضوع نظر داشته باشیم، در رویدادهای تفرقهافکن و خبرهای ریز و درشت رسانهها به دنبال ملتسازی و ارتباط بیشتر هستند؛ چرا که این اخبار برای منطقه جغرافیایی خاورمیانه مهم است. وقتی آتشی در خانه همسایه میافتد، ما نیز وظیفه داریم برای حل مشکل آن کمک کنیم.
سعید حقیقی، مدیر مسئول رادیو نوروز، دیگر سخنران این نشست درباره رسانههای آزاد افغانستان در 20 سال گذشته گفت: در افغانستان تجربه روزنامهنگاری آزاد را فقط در دو دوره داشتهایم. دوره اول دهه چهل، معروف به دهه دموکراسی است. در این دوره از نظر فناوری زمینه مساعدی وجود نداشت اما به رسانههای آزاد دست یافته بودیم. رسانهها فقط در بین معدودی از تحصیلکردگان و نخبگان جامعه افغان باقی ماند. در سال 1352 با آمدن اولین کودتا و حاکمیتهای استبدادی تجربه رسانه آزاد از بین رفت.
مجددا در بیست سال گذشته ما به تجربه رسانههای آزاد دست یافتیم و تا همین لحظه آن را داریم. برای اولین بار در دوره افغانستان، ما به رسانه و تفکر آزاد دست پیدا کردیم. ما برای اولین بار جرات سوال کردن و پرسش را پیدا کردهایم.
در آغاز این تحول سیاسی در افغانستان بسیاری از افراد فکر نمیکردند که آزادی بیان در افغانستان رشد کند و ما شاهد این آزادی باشیم. با عناوین مختلفی میکوشیدند تا آزادی بیان در افغانستان نضج نگیرد اما ما تلاش بسیاری کردهایم. مشکلات بسیاری داشتیم ولی امروزه در افغانستان صفحه درخشانی را در آزادی بیان ثبت کردیم. این تجربه در آینده نیز برای ما کارآمد خواهد بود.
محمدکاظم کاظمی، شاعر و نویسنده و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در ادامه نشست درباره نقش شعر و ادبیات گفت:
به نظر میرسد با توجه به رویدادهای کشورمان، شعر اولین رسانهای بود که منعکسکننده اتفاقات کشور ما بود. دلایل آن این است که در جوامع سنتی ما از دیرباز شعر نقشی رسانهای داشته است. دلیل دیگر این است که کشور ما در وضعیت بحران، جنگ و مهاجرت است و شعر بهتر میتواند به کار آید. برای مثال سینما کاری جمعی است و گروهی باید مشغول به آن باشند. برای جامعه جنگزده، مهاجرت کرده و بدون امکانات امکان این کار نبود.
شعر را در همه حالات میتوان سرود و نوشت و محدودیتی ندارد. موضوع دیگر کاربرد شعر این است که اکثر مهاجرتکردههای افغان، به کشورهای همزبان پناه بردند و بسیاری از افراد مهاجرتکرده میتوانستند فعالیتهای خود را دنبال کنند و از امکانات خوبی برخوردار بودند و امکان انتشار اشعار به زبان فارسی را داشتهاند. کار دیگر ادبیات «گفتمانسازی» است. سه گفتمان آن شامل گفتمان مقاومت، گفتمان مهاجرت و گفتمان مهم سوم که در بیست سال اخیر رخ داده، گفتمان همزبانی و جهانوطنی است که در ارتباط با همزبانان فارسی در سراسر کشورها است.
چندین دهه فعالیت عمده ما در حوزه شعر بود اما به تدریج در دهه 80 به بعد هنرهای دیگر نیز رونق گرفتهاند. ما امروز چه باید بکنیم؟ یکی از کارهای ما تقویت بنیه ادبی به کمک فعالیتهای آموزشی و انتشار است. کار دیگر درمان گرایش به سمت فردیت بیش از حد است. یعنی دغدغههای فردی شاعران جای دغدغههای اجتماعی را گرفته است و این شعر دیگر برای شرایط بحران مفید نیست. شعر ما باید دوباره وارد صحنه اجتماع شود.
رضا امیرخانی، نویسنده، نیز در ادامه با اشاره به جهانبینی افراد در برخورد با موضوعات ادامه داد: من به عنوان نویسنده، فرستنده یک پیام هستم و پیام من درباره افغانستان بسیار وجوه مختلفی دارد. ما قبل از هر چیزی باید پارادایم خود را مشخص کنیم و بعد به موضوع بپردازیم. این کار یعنی هدف داشتن. چیزی که امروزه فراموش شده است. من در پارادایم اصلی صحبت میکنم و پارادایم اصلی من این است که افغانستان کشور همسایه نیست بلکه پارهای است که از من جدا کردند و مرزهای سیاسی تعیینکننده نیست. من موضوعات و وجوه مختلف را در این پارادایم قرار میدهم و بر اساس آن صحبت میکنم.
موضوع دیگر نیز این است که در بین گیرندهها نیز باید تفکیک حیثیات کنیم. یعنی در مواجهه با هر گیرندهای نوع خاصی از رفتار را داشته باشیم. شایسته نیست که رفتار من با گیرنده مهاجر افغان با ایرانی یکسان باشد. با هر مخاطبی برای رسیدن به نگاه همدلانه نوع خاصی برخورد را داشته باشیم تا نگاه متفاوتی را به دست بیاوریم. بخشی از وظیفه ما در رسانههای ایران و افغانستان همین است.
سید ضیاالدین صدر، رئیس مرکز نشراتی موسسه مدیوتک افغانستان، نیز با تاکید بر حوادث تاریحی افعانستان گفت: افغانهای مهاجر در ایران، روستاییان و از طبقات پایین بودند و به کارگری اشتغال داشتند. این مساله باعث میشد ایرانیان چندان مشتاق به برقراری ارتبط با افغانها نباشند.
در افغانستان نیز گروههای ستیزهجو دورهای را به وجود آوردند که مردم در بدویترین حالت، اسیر نان و جان شوند و از پیشرفت و رشد باز بمانند. سرکوب و دشمنی حاکمیت با جامعه سبب میشد که مردم افغانستان وارد فضای شبه سنتی شوند و ارتباطات اجتماعی به کمترین حد خود رسید. تا اینکه ماجرای 11 سپتامبر رخ داد که نوعی شتاب شکل گرفت. شتابی که رسانهها مثل قارچ و بدون هیچ ساختاری به وجود آمدند.
افراد در این دوره درگیر منافع شخصی شدند و زیرساختها و اهداف بلندمدت کمرنگ شد. فعالیتهای اجتماعی از اولویت افتاد. این شتاب، جامعهی بدون پشتوانه علمی و بحرانزده ما را به هر سویی برد و فرصت تعقل را از ما گرفت. مردم و نخبگان اجتماعی، نفس آزادی بیان را به فراموشی سپردند. با وجود این بیهدفیها، رسانههای افغانستان تلاشهایی کردند که نمیتوان نادیده گرفت. آنها به موضوعاتی نظیر عدالت اجتماعی یا به مسائلی مثل هولوکاست و هیرمند و تقسیم عادلانه قدرت که تابو بود، پرداختند. رسانههای نسلآگاه و منتقد تربیت کردند. این رسانههای خودجوش بیشتر از دانشگاههای افغانستان تلاش کردند. عدم همکاری دولت سبب شد که اقدامات نهادهای مدنی و رسانهها ناکام بمانند. دلیل آن حاکمیت طالبان است. دولت فقط شنونده است. ما رسانهگران باید بتوانیم به این موضوع اعتراف کنیم تا دید بهتری برای آینده داشته باشیم. شتاب ناشی از حضور امریکا شکل گرفته و ناخودآگاه است، نه محصولی از تلاش افغانستان. این شتاب دیدگاهی را به وجود آورده که پول که باشد همه چیز میشود. وقتی هدف سیستمها و افراد فقط به دنبال دستاورد مادی باشد، دیگر رشد حقیقی رخ نخواهد داد.
محمدعلی حیدرهایی، سردبیر ارشد ایرنا، با موضوع ضرورت میدانی حضور رسانهها در بحران بحث را ادامه داد: عرصه رسانهها در ایران تا حدودی در بیخبری و ضعف در دسترسی اطلاعات به سر میبرد. برای مثال تولید محتوای ما در حوزه عربستان از روی دست رسانههای خارجی یا آرشیوی است. در حالیکه ما میدانیم کمترین ابزار راستیآزمایی وجود دارد. بزرگنماییها و سوگیری در بعضی گزارشهای خارجی وجود دارد و فرصت پالایش آن وجود ندارد. همین حالا در افغانستان طالبان اخباری را منتشر میکند، در مقابل دولت افغانستان نیز با عملکرد بحث برانگیزش چیز دیگری میگوید و رسانه فقط دریافتکننده بیانیهها است؛ درحالیکه در شبکههای مجازی انبوهی از تصاویر و اطلاعات وجود دارد. باید از روزنامهنگاری پشت میزی دوری کنیم. برای تولید محتوا حتما لزوم حضور میدانی وجود دارد.
رسول صادقی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران و رئیس موسسه تحقیقات جمعیت کشور، آخرین سخنران این نشست به بررسی موضوع فناوریهای دیجیتال و مهاجرت پرداخت: فناوریهای دیجیتال چه نقشی در شبکههای فراملی و جریانات مهاجرتی افغانستان داشته است؟ ما در عصری زندگی میکنیم که رسانههای اجتماعی نفوذ عمیقی بر زندگی ما دارند. یکی از این موضوعات مساله مهاجرت است. ما اشکال مختلفی از مهاجرت داریم، برای مثال زنان نقش بزرگی در مهاجرت دارند و تمایل زنان در زمینه مهاجرت در کشور افغانستان بیش از مردان شده است.
رسانهها و اینترنت در این زمینه نقش بسیار مهمی دارند. یکی از بزرگترین جریانهای مهاجرتی در جهان، کشور افغانستان بوده است. در سال 2017 پناهندگان جهان از پنج کشور بودهاند که بعد از سوریه افغانستان در رتبه دوم قرار گرفته است. یک سوم جمعیت افغانستان تجربه مهاحرت را داشتهاند و حتی بحث بیجاشدگان نیز وجود دارد. از هر چهار نفر در افغانستان سه نفر تجربه مهاجرت داخلی یا بینالمللی را داشته است. طبق نظرسنجیها ناامنی، بیکاری و مسائل اقتصادی دلیل آن است. برای کسب اخبار، بیشتر تمایل به مصرف اینترنت بوده است و همانطور که تحقیقات نشان میدهد متوجه میشویم کسانی که بیشتر از اینترنت استفاده میکنند، بیشتر به دنبال مهاجرت هستند. اینترنت مهاجرتها را تحت تاثیر خود قرار داده است. فناوریهای دیجیتال نیز نقش مهمی بر مهاجرت داشته است. برای مثال تلفنهای همراه سبب ارتباط پناهجویان و مهاجران با خانوادههایشان میشود.
اجتماعات مجازی که مهاجرین دارند، در شبکههای مجازی شکل گرفته و مهاجران کنشگران فعال شدهاند. فناوریهای ارتباطی سبب میشود در جریان سفر و ترانزیت نوع جدید از مهاجرت به وجود بیاید و افراد میتوانند همچنان پیوندهای اجتماعی خود را هم با جامعه مبدا و هم جامعه مقصد و هم دیگر مهاجران در سراسر دنیا داشته باشند.
در انتهای نشست و در گفتوگوی آزاد، حاضران در همایش نظرات و دیدگاههای خود را مطرح کردند. مدیر نشست نهایی همایش، دکتر آرمین امیر، در سخنان انتهایی خود از دست اندرکاران این همایش و همراهان و استادان و خبرنگاران در جمع، تشکر کردند. سپس محمدکاظم کاظمی، شاعر افغان تبار حاضر در جلسه، پس از مطرح کردن ویژگی جهان وطنی زبان فارسی، به خوانش غزلی به عنوان حسن ختام مراسم پرداخت:
آيا شود بهار كه لبخندمان زند!؟
از ما گذشت، جانب فرزندمان زند…
آيا شود كه بَرْشزن پیر دورهگرد،
مانند كاسههای كهن بندمان زند؟
ما شاخههای سركش سيبيم، عين هم
يک باغبان بيايد و پيوندمان زند
مشت جهان و اهل جهان بازِ باز شد
ديگر كسی نمانده كه ترفندمان زند
نانی به آشكار به انبان ما نهد
زهری نهان به كاسه ی گُلقندمان زند
ما نشكنيم اگرچه دگرباره گردباد
بردارد و به كوه دماوندمان زند
رويين تنيم، اگرچه تهمتن به مكر زال
تير دو سر به ساحل هلمندمان زند
سر میدهيم زمزمههای يگانه را
حتی اگر زمانه دهان بندمان زند … !