نشست «کشاکش عقل و افسون» با موضوع «بنیادهای اساطیری آیینهای نوروز؛ کارکردها و ضرورتهای آنها در روزگار ما» به میزبانی انجمن علمی بخش جامعهشناسی دانشگاه شیراز و با همکاری انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات ، دفتر استانی شیراز، روز شنبه 28 فروردین 1400 با حضور دکتر مرجان فولادوند (به عنوان سخنران)، دکتر منصور طبیعی (رئیس بخش جامعهشناسی دانشگاه شیراز)، دکتر سراج الدین محمودیانی (استاد مشاور انجمن علمی بخش جامعهشناسی دانشگاه شیراز)،دکتر عباس کاظمی (نائب رئیس انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات) و دکتر محمد تقی عباسی شوازی (دبیر دفتر استانی شیراز انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات) و اعضای انجمنهای فوق و دانشجویان و سایر علاقهمندان در دفتر مجازی انجمن علمی بخش جامعهشناسی دانشگاه شیراز در بستر نرمافزار ادوبی کانکت برگزار شد.
در ابتدا دکتر محمودیانی ضمن خوشآمدگویی به حاضران و بهویژه سخنران مدعوو به تشریح لزوم انجام نشستی علمی در مورد آئینهای باستانی نوروز با رویکردی بین رشتهای در حوزههای مردمشناسی، جامعهشناسی و ادبیات پرداخت. سپس دبیر انجمن علمی میزبان با معرفی مختصر سخنران خلاصهای از رزومۀ علمی خانم دکتر فولادوند و حوزۀ کاری ایشان و آثار به طبع رسیدۀ این پژوهشگر را به حاضران معرفی کرد. وی دکتر فولادوند را صاحب ذوق ادبی و نگاه پژوهشی توؤمان خواند که صاحب آثار ادبی و پژوهشی در حوزۀ مطالعات اسطورهشناختی ایرانی است.
سپس خانم دکتر مرجان فولادوند سخنرانی خود را با نگاهی به بنیادهای اساطیری برخی آئینهای مرتبط با نوروز ایرانی آغاز کرد. وی در ابتدا به معنی و مفهوم ماهی در سفرۀ هفتسین اشاره کرد که در اساطیر ایران باستان سرچشمههای مهمی دارد و به هیچ وجه یک پدیدۀ وارداتی از کشورهایی مانند چین نیست. او با استناد به اسناد اساطیری همچون سکههای باستانی و ظروف سفالین به جامانده از ادوار باستان و داستانهای اساطیری مفهوم دو ماهی نگاهبان درخت زندگی را که در زیر دریا (کنایه از آسمان) قرار دارد تشریح کرد و گفت: دو ماهی در زیست اسطورهای همهجا نشان زندگی دارد و هرجا به یک ماهی اشاره شده حرفی از مرگ و نقصان در میان است و بدینسان ما بر سفرۀ هفتسین دو ماهی میگذاریم.
این پژوهشگر با اشاره به اهمیت دغدغههای زیستمحیطی به جایگزینی عناصری مصنوعی که نشانگر مفهوم دو ماهی باشند صحه گذارد اما حذف مفهوم ماهی قرمز از سفرۀ هفتسین را عملی نادرست دانست که به لاغر کردن جنبههای مناسکی این آیین باستانی و به تدریج تهی کردن آن از معنا منجر خواهد شد. او سپس به آئین حاجیفیروز اشاره کرد که اخیراً مورد مناقشه قرار گرفته و اتهام نژادپرستانه بودن به آن را از سر ناآشنایی با سرچشمههای اصیل اسطورهای این آئین دانست و به تأملات استاد مهرداد بهار دراین باره اشاره کرد که سیاهی چهرۀ این شخصیت را بیارتباط با اسطورۀ سیاوش نمیداند که معنی سیاوش را سیاه چهره میدانست و به باور او سیاهی صورت سیاوش نشان از گذر از آتش و بازگشت از جهان مردگان دارد. خانم دکتر فولادوند با استناد به پژوهشها و یافتههای جدیدی که فرضیۀ مهرداد بهار را تقویت میکنند اشاره کرد و تلاشها برای رد آن را دارای پایگان سست دانست و ضمن تقبیح پدیدۀ بردهداری و رنگ و بویی که قاجاریان به این آئین و اشعار مرتبط به آن دادند به درستی و اصالت ریشههای اساطیری آن تأکید کرد.
او در نهایت اضافه کرد: آیینهای کهن در گذر سالها تغییر میکنند و رنگ زمانه میگیرند. گاه برای سالیان خاموش وناپدید میشوند و دوباره در هیبتی دیگر با نشانهها و تغییراتی سربرمیآورند. قبول منشأ اساطیری این آیین هم با پذیرش تأثیرات تاریخی تضادی ندارد. لازم نیست یکی را به نفع دیگری انکار کنیم فقط باید بتوانیم بهدرستی آن را بشناسیم و بپذیریم و هرجا لازم است مطابق و هماهنگ با روح و ساختارشان، اصلاح کنیم.
در پایان جلسۀ پرسش و پاسخ بین حاضران و سخنران برنامه برگزار شد و دکتر فولادوند به پرسشهای حاضران پاسخ داد.