دومین نشست از مجموعه نشستهای مجازی ایده پردازی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی با عنوان «از آموزش عالی کلاسیک به آموزش عالی الکترونیکی»، صبح سهشنبه با سخنرانی دکتر وحید شالچی، معاون فرهنگی و اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی و دکتر عباس وریج کاظمی، عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، دکتر رضا ماحوزی، معاون پژوهشی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در ابتدای نشست با اشاره به مشارکت معاونت فرهنگی اجتماعی وزارت عتف به ویژه دفتر سیاستگذاری و برنامهریزی این معاونت در برگزاری این نشستها ابراز امیدواری کرد که نشستهای ایدهپردازی بتواند مجموعه ضوابط، مقررات، هنجارها، ابزارها و نرم افزارهای مورد نیاز برای استفاده از عرصه دیجیتال- بهعنوان دومین عرصه بزرگ احتمالی دانشگاهداری در آینده- را فراهم کند؛ عرصهای که نه فقط آموزش و پژوهش که رفتارها و مجموعه هویت دانشگاهی و مناسبات درون و برون دانشگاه را نیز دستخوش دگرگونیهای اساسی خواهد کرد.
در ادامه این نشست که با محوریت «قالب های بدیل فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی» و با حضور جمعی از مدیران و کارشناسان فرهنگی و اجتماعی وزارت عتف و دانشگاههای کشور در فضای مجازی برگزار شد، دکتر شالچی، معاون فرهنگی و اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی در سخنانی به تبیین شرایط و اشکال مختلف فعالیتهای فرهنگی اجتماعی در دانشگاههای کشور در دوران پیش از پاندمی کووید ۱۹ پرداخت و گفت: در الگوی متداول با دو فضای فرهنگی پنهان و آشکار در سطح دانشگاهها مواجه بودیم. منظور از فضای فرهنگی پنهان و غیررسمی، فرهنگ و سبکی از زندگی است که با ورود به دانشگاه و زندگی در خوابگاه نسل به نسل از دانشجویان سالهای بالاتر و استادان به دانشجویان جدید منتقل شده و در آنها نهادی میشود.
البته عوامل مختلفی مثل نابرابریهای اجتماعی و تفاوتهای فرهنگی در شکل گیری این بعد پنهان فرهنگی در دانشگاهها موثرند. مثلا دانشجویانی که از خانواده هایی با فرهنگی نزدیک به فرهنگ دانشگاهی آمده اند طبیعتا شانس بیشتری در هماهنگی با فرهنگ محیط دانشگاهی خواهند داشت. وجهه آشکار فرهنگی و اجتماعی دانشگاه ها هم فعالیتهایی است که در قالب نهادهای دانشجویی رسمی مثل کانون های فرهنگی، انجمن های علمی، نشریات و تشکل های سیاسی دانشجویی و .. صورت می گیرد.
وی با بیان این که تلقی برخی از فعالیتهای فرهنگی به اشتباه به فعالیتهای فوق برنامه تقلیل داده شده اظهار داشت: فعالیت های فرهنگی در بستر انجمن های علمی این فرصت را به دانشجویان داده که در کنار آموزشهای رسمی دانشگاه با نظریههای جدید و حوزههای بین رشته ای آشنا شوند یا اساتیدی را از خارج دانشگاه برای ارائه مباحث علمی دعوت کنند و در واقع در قالب فعالیت های فرهنگی در گسترش فعالیتهای علمی و کمک آموزشی دانشگاه ایفای نقش کنند.
به گفته وی، کارکرد دیگر فعالیت های فرهنگی توجه به مسئولیتهای اجتماعی دانشگاه مثلا کمک رسانی به مردم در مواقع بحرانی مثل زلزله و سیل یا فعالیتهایی مثل آموزش کودکان مناطق محروم در شرایط عادی است.
مدیرکل اسبق دفتر سیاستگذاری و برنامهریزی معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت عتف با اشاره به این که بخشی از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی دانشگاهها در اشکال مختلف معطوف به توسعه فرهنگ دانشگاهی به معنای عقلانیت انتقادی، مدارا و تحمل افکار مخالف، توانایی گفت و گو و احساس مسئولیت نسبت به حقیقت و انتقال آن به نسلهای بعدی دانشجویی و بخشی دیگر معطوف به ارتقای شاخص های فرهنگ عمومی مثل تقویت هویت ملی و دینی است اظهار داشت: پاندمی کووید ۱۹ و غیرحضوری شدن دانشگاهها ناگهان ما را وارد فضایی کاملا متفاوت کرده است. در یک مدل ساده، چه کسانی که فعالیت فرهنگی اجتماعی می کردند (بدنه دانشجویی و حتی اعضای هیات علمی) و چه کسانی که این فعالیت در ارتباط با آنها انجام میشد، ناگهان از محیطهای دانشگاهی رفتهاند. این اتفاق کم نظیر طبعا مشکلات متعددی را در روند فعالیتهای فرهنگی دانشگاهها ایجاد میکند مثلا شکل گیری انجمن های علمی در یک رشته خاص که مستلزم ارتباطات چهره به چهره است. این موضوع برای دانشجویان ورودی سالهای بعد بسیار مشکل است.
وی تصریح کرد: آموزش الکترونیک به شکلی پارادوکسیکال از یک طرف امکان دسترسی دانشجویان همه دانشگاه ها به منابع آموزشی دانشگاه های بزرگ داخلی و خارجی را فراهم می کند و از طرف دیگر به دلیل نیاز به ابزارهایی مثل لب تاپ یا مشکل زبان، نابرابری ها و چالش هایی را در عرصه آموزش عالی ایجاد می کند. از طرف دیگر باید توجه داشت که در آموزش های الکترونیک معمول که در شرایط عادی انجام می شود، مشکل پایین آمدن میزان ارتباطات چهره به چهره به هر حال با آلترناتیوهایی جبران می شود که در شرایط کرونا این امر هم میسر نیست.
شالچی در عین حال تاکید کرد که فضای جدید مزایایی هم دارد؛ مثلا با دسترسی فراگیر به آموزش عالی، امکان گسترش مهارتهایی مثل تفکر انتقادی که از کارکردهای فضای دانشگاهی است فراهم شده و از طرف دیگر آموزش زبان های بین المللی و مهارتهای زبانی تقویت میشود. ارتباطات اینترنتی، برگزاری وبینارها و … همچنین به گسترش بیشتر شبکه های علمی مثلا ارتباط نزدیک تر دانشگاه های ایران با عموم فارسی زبانان و دانشگاه های کشورهای فارسی زبان هم کمک می کند.
به عقیده این جامعه شناس، شرایط خاص ناشی از پاندمی کووید ۱۹ فرصت کم نظیری برای پیوند هر چه نزدیکتر دانشگاه با جامعه و ایفای نقش موثرتر دانشگاه در عمومی سازی علم است که از اهداف مهم فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی دانشگاه ها به شمار میرود.
شالچی در جمع بندی سخنان خود تاکید کرد از دست دادن امکان حضور فیزیکی در دانشگاه و جایگزینی آموزش الکترونیک از بین سه وظیفه آموزشی، پژوهشی و فرهنگی دانشگاه بر سومی که انتقال فرهنگ و تربیت شهروند مسئول است اثر منفی بیشتری دارد.
دکتر عباس وریج کاظمی، عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، سخنران بعدی این نشست هم با بیان این که منظور از آموزش عالی الکترونیکی و چالش های آن در این بحث، شکل خاصی از این آموزش است که در اثر بحران کرونا شکل گرفته و طبعا با شرایط و مسائل دانشگاه های مجازی متداول در دنیا تفاوت اساسی دارد، اظهار داشت: از آنجا که ساختار دانشگاه های ما براساس حضور فیزیکی بوده و زیرساختهای آموزش مجازی را نداشتهاند در شرایط جدید ضربه سنگینی خوردهاند. اساسا در بحران کرونا، عرصه فرهنگ بیش از هر عرصهای حتی اقتصاد لطمه خورده است؛ البته کسی هم چندان به این مساله توجه ندارد چون فرهنگ- به معنایی که ما انسان شناسان و جامعه شناسان می.شناسیم– برخلاف مفهوم ایدئولوژیکی که سیاستمداران ما از فرهنگ دارند چندان مهم نیست! چون زیرساخت های لازم برای ورود به این عرصه جدید فراهم نبوده و عادتهای رفتاری جامعه دانشگاهی ما حول فضای مجازی شکل نگرفته این ضربه فرهنگی و سردر گمی ما در مواجهه با شرایط جدید تا مدتها برگشت ناپذیر خواهد بود.
وی گفت: منظور از فرهنگ در دانشگاه، یکی حیات فرهنگی و مجموعه فعالیتهایی است که در داخل دانشگاه صورت می گیرد و به شکل سنتی در دانشگاه ها مهم است. یکی از راه های انتقال فرهنگ، هنر و ادبیات است که طبق تحقیقات مختلفی که انجام شده، مجال رشد چندانی در دانشگاههای کشور نداشته و بعید نیست در شرایط حاضر زمینه هایی برای رشد آنها فراهم شود.
مساله دیگر، رابطه است که در شرایط فعلی به کلی از دانشگاههای ما رخت بر بسته است. شاید الان این امکان را داشته باشیم که از طریق فضای مجازی مثلا با یک استاد دانشگاه در هرات یا کابل ارتباط داشته باشیم ولی قطعا این تجربه با این که بتوانید به این شهرها سفر کنید، با مردم کوچه و بازار ارتباط داشته باشید از بازارهای آن شهرها خرید کنید و خوراکی های آنها را امتحان کنید قابل مقایسه نیست در واقع در این فضا، کانکشن (اتصال) هست ولی ارتباط نیست. در حالی که هدف اصلی از تعاملات بینالمللی مثل کنفرانسهای علمی هم بیش از مبادله اطلاعات علمی، تعامل فرهنگی و اجتماعی و انتقال میراث فرهنگی سنتی و جهانی است.
کاظمی خاطرنشان کرد: بین نهادها و مدیریتهای فرهنگی دانشگاههای ما و بدنه دانشجویی شکاف زیادی وجود دارد که گاه به حد تعارض می رسد. مدیریتهای ما فرهنگ را در باریکترین شکل و در چارچوبهای ایدئولوژیک میفهمند و به زبان جامعه شناسانهتر، فرهنگ را با امر نخبگی درک میکنند در حالی که فرهنگ در زندگی روزمره دانشجویی، ترکیبی از فرهنگ معمولی و «فان» (سرگرمی) و فرهنگ نخبگی است. برخلاف دانشگاههای ما که هیچ امر معمولی را ذیل فعالیتهای نهادهای فرهنگی رسمی نمیبینید در دانشگاههای خارجی از «فان» که ضعیف ترین سطح فرهنگ است به عنوان عنصری نیرومند در پیشبرد اهداف فرهنگی مثل ارتقای سواد فرهنگی و گسترش تساهل و تسامح و نزدیکی دانشجویانی که از فرهنگهای مختلف آمدهاند استفاده میشود. غفلت مدیران فرهنگی ما از فرهنگ معمول و سرگرمی و تاثیرگذاری عمیق آن، باعث شده، قدرت اثرگذاری فرهنگی نهادهای دانشگاهی ما بر بدنه دانشگاهی روز به روز کمتر شود و در فضای جدیدی که ایجاد شده این قدرت به مراتب بسیار ضعیف تر از محیط فیزیکی دانشگاه خواهد بود.
وی علت این مساله را ناآشنایی و پایین بودن توان و مهارت فعالیت مدیران و کارشناسان فرهنگی دانشگاه ها در فضای مجازی و فرم های فرهنگی جدید دانست که در خوشبینانه ترین حالت میتوانند سر در بیاورند که نسل جوان در این فضا چه کار می کند و گرنه امکان رقابت و غلبه فرهنگی بر دانشجویان را که در همین فضا متولد شده و رشد کردهاند ندارند.
کاظمی هشدار داد در این وضعیت که شرایط خوبی از لحاظ روابط فرهنگی نداریم باید امکاناتی را فراهم کنیم که بتوانیم در عرصه مجازی حضور داشته باشیم و گرنه با وضعیتی مواجه خواهیم شد که شاید تا سال ها نتوانیم شکافهای به وجود آمده را ترمیم کنیم.
عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی تصریح کرد که علاوه بر شکاف عمده ای که بین نهادهای فرهنگی و بدنه دانشجویی وجود دارد از لحاظ سطح سواد فرهنگی بین استادان و دانشجویان هم شکاف زیادی وجود دارد به طوری که طبق پژوهشهای مختلفی که انجام شده، مجموعه حیات فرهنگی استادها بسیار ضعیف تر از دانشجویان است و لذا استادان نمیتوانند اثرگذاری فرهنگی چندانی روی دانشجوها داشته باشند.
کاظمی با اشاره به برخی پدیدههای جدید مثل برگزاری «اردوهای مجازی» در شرایط پس از پاندمی کرونا گفت: با بردن فرم های فرهنگی کلاسیک مثل اردوهای دانشجویی بر روی اینترنت نمی توان با حیات فرهنگی درون اینترنت – که محصول اینترنت است- رقابت کرد. فارغ از هر گونه داوری درباره خوب بودن یا بد بودن این مساله، باید این واقعیت را قبول کنیم که این دانشجوها هستند که فضای فرهنگی را جلو می برند چون آنها درون اینترنتاند نه روی اینترنت!
وی، فرهنگ شهرت و ظهور سلبریتیها و اینفلوئنسرها را از ویژگیهای فرهنگی فضای مجازی عنوان کرد و گفت: در فضای فرهنگی جدید، جایگاه یک استاد نخبه دانشگاه در مقایسه با دانشجویانش بسیار ضعیفتر است و صرف نظر از چند مورد استثنا که استادانی با ترکیب فضای سیاسی و عرصه های دیگر موفق شدهاند در این فضا وارد شوند؛ حتی میکروسلبریتیها و اینفلوئنسرها هم عمدتا از دانشجویان و جوانها هستند و می توانند با اتکا به این فرهنگ نه فقط در فضای مجازی که در فضای جامعه نیز اثرگذار باشند.
دکتر وریج کاظمی تصریح کرد: در فضای فرهنگی جدید که در بستر فضای مجازی شکل گرفته علاوه بر حاکمیت «فرهنگ شهرت» و محور قرار گرفتن فرد به جای جامعه شاهد شکل گیری جماعت های کوچک به جای اجتماعات بزرگ و ظهور جنبش های فرهنگی بسیار سیال، متلون، منعطف و در حال تغییر مبتنی بر رهبران کوچک است که طبعا با شیوههای مرسوم مدیریتی نهادهای فرهنگی دانشگاهها قابل کنترل نیست.
وی با اشاره به گسترش چشمگیر پادکستها و رادیوهای اینترنتی گفت: یادم هست که چند سال پیش گروه ارتباطات دانشگاه تهران تلاش زیادی کرد که یک رادیو راه اندازی کند ولی با مخالفت صدا و سیما مواجه شد ولی امروز شاهد فعالیت هزاران رادیوی اینترنتی در فضای مجازی هستیم که یک هزارم آنها هم در قالبهای مورد تایید صدا و سیما یا دانشگاه ها نمیگنجند.
کاظمی در پایان خاطرنشان کرد: تکثر فرهنگی موجود در فضای مجازی و از بین رفتن انسدادی که در نظام تصمیم گیرنده به نفع فعالیتهای فرهنگی سنتی وجود دارد میتواند جنبههای منفی هم داشته باشد ولی روشن است که با فیلتر کردن و ایجاد محدودیت در فضای مجازی نمی توان با آن مقابله کرد و تنها راه این است که با این جریان همراه شویم و حتی الامکان مسیر این رودخانه را به سمتی ببریم که با فرهنگ ها و میراث فرهنگی ما در تعارض نباشد. وظیفه ما جامعه شناسان این است که تحولات را توضیح دهیم و برنامه ریزی و این که چه می توان کرد بر عهده نهادهای مسئول است.