نشست «صلح و عرفان» گروه ارتباطات صلح انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات روز 5 اسفند 1397 در ساعت 13 تا 15 با حضور پروفسور حسین باهر برگزار گردید. دکتر باهر مکتبی با عنوان عرفان در صلح جهانی در یونسکو به ثبت رسانده و آنرا کاربردی کرده‌اند.

ابتدای جلسه دکتر افشارنادری مدیر گروه ارتباطات صلح توضیحاتی در زمینه روشنفکران و نقش آنان در گسترش صلح جهانی بیان کردند، ایشان بر این اعتقاد بودند که جهانی که در حال شکل گیری است اساسا ماهیتی فرهنگی داشته و حاملان فرهنگ و خالقان معنا (روشنفکران) می توانند بالاترین سهم و نقش را در تحولات آتی ایفا کنند، این قشر به سبب اینکه از داشتن ابزارهای ثروت و قدرت محرومند، حضور تک تک آنان سهم تعیین کننده ای در سیستم فراگیر ندارد ولی از پیوستن آنها و استفاده از نظرات و خدمات آنان می توان در نهادهای فرهنگی، علمی و دانشگاهی بطور بهینه استفاده کرد تا نقش قاطع این قشر در ظهور و بروز رویدادهای ناگهانی ظاهرشونده ای مشخص گردد. این امر متکی به مبانی فکری، مسئولیت و تعهد آنان است. مهم ترین وظیفه در این امر، اقدام سنجیده برای فراهم آوردن ابزارهای نظری لازم جهت خلق هویت های برنامه دار بهینه در زمینه صلح است تا با ایجاد هویت های جدید کنشگران، موقعیت آنان را در جامعه باز تعریف گردد. ایجاد هویت جدید در گرو توزیع معرفتی جدید صلح است.

در ادامه ایشان گفتند؛ ما اگر بتوانیم در اینجا  بتدریج گفتمانی در جامعه بوجود آوریم که رفتارهای تنفرآمیز، خشونت بار، عدم اعتماد، تفکر توجیه نابرابری و … که منجر به منازعه می شوند را کاهش دهیم موفق عمل کرده ایم. کنش های اجتماعی ما باید سازگار با صلح باشد و این، طرح مساله امروز است.

پروفسور باهر سخنان خود را با تاکید بر صلح و عرفان و گفتمان ناشی از آن اینگونه آغاز کردند. عرفان در نظر مولانا برای صلح و راه چاره برای جنگهاست. ایشان اقسام صلح در نظر مولانا را 4 نوع عنوان کردند:

1. آشتی با خود

 اولین مساله انسان خود درگیری است. افرادی که جنگ طلبی می کنند چهره آنان و حتی زبان بدنشان (انگشت سبابه به سمت کسی تکان دادند) گویای جنگ طلبی آنهاست اینگونه افراد در درون با خودشان هم سختگیر هستند در نتیجه این افراد چگونه می توانند وقتی با خود در گیرند رفتار صلح آمیز با دیگری داشته باشند (ترامپ و انگشت خود رابه سمت دوربین گرفتند). مراحل این مورد خونخوارگی، شیرخوارگی (فتام یا فاطمه؛ کسی که بچه را از شیر گرفته و به غذاهای دیگر وابسته می کند)، خوراک خوارگی و روزه داری است.

سختگیری و تعصب خامی است            تا زمینی خون آشامی است

  چیز دیگر ماند اما گفتنش                     با تو روح القدس گوید بی منش (نیم منش)

2. آشتی با خانواده

آب باران باغ صد رنگ آورد                ناودان همسایه در جنگ آورد

فکر و اندیشه است مثل ناودان            وحی مکشوف است ابر و آسمان

در اینجا 4 برون داد است: تفکر، تعقل، علم و ادب. از علم تکنولوژی بیرون می آید از ادب هم تئولوژی. تکنولوژی و تئولوژی هر دو منبع جنگ هستند. آنچه به ما وحی می شود، تدبر است؛ تفکر، تعقل، تدبر و تذکر.

منظور از وحی مکشوف آنچه بر باطن انسان مسلط می شود.

3. آشتی با خلق

بعد از خود و همسایه کل مردم مخلوق خدا هستند.

ای بسا هند و ترک همزبان                       ای بسا دو ترک چون بیگانگان

پس زبان محرمی خود دیگر است                همدلی از همزبانی بهتر است

زبان روحانی زبان علم و اشاره است و زبان نفسانی منویات، زبان عرفانی هم که عشق است: عشق را به سخن احتیاجی نیست. زبان سبز هم از من به شما و از شما به دیگران و تغییر یافتن است.

IMG_20190421_113951 IMG_20190421_113958

4. آشتی با خدا

کل عالم صورت عقل کل است              کوست بابای هر آنکه اهل قلم است

من که صلحم دائما با این پدر            این جهان چون جنت هستم در نظر

مولانا عالم هستی را اینطور مطرح می کند:

عالم طبیعت، عالم فطرت (روح ما مال آن عالم است)، عالم طینت (نفس عالم ترکیبات جسمانی + روحانی)، عالم حیرت (عالم ماورایی ماست) و عالم دل.

عالم طبیعت کشفیات است که برای اولین بار در خاور میانه مطرح گشت (زبان ریاضی). اگر هستی از دو ضریب مثبت و منفی تشکیل شود هر چه در طبیعت است می تواند مثبت و منفی باشد.

عالم فطرت؛

 از جمادی مردم و نامی شدم                                  وز نما مردم به حیوان سر زدم

 مردم از حیوانی و آدم شدم                                   پس چه ترسم کی ز مردن گم شدم

حمله دیگر بمیرم از بشر                                      تا برآرم با ملائک بال و پر

بار دیگر از ملک پر آن شود                                   آنچه اندر وهم آید آن شوم

در پایان دکتر باهر هدف خود را مبنی بر اینکه “چرا صلح” را بیان کردند. اکثر اختلافات انسان ها با یکدیگر به علت بی توجهی به خودشان و دیگران است. ما درک نمی کنیم که هستیم، شما که هستید و برای چه به این دنیا آمده ایم. در مسکو رجال را پهلوی کاخ کرملین دفن می کنند. لنین و استالین باید در یک ردیف بخوابند پس دیگر جنگ برای چی؟

پروفسور باهر در پایان پیشنهاد کردند که شناخت کامل از خود و ودیگران و از هستی را مبنای رفتار خود قرار داده و دریابیم هدف ما از خلقت چه بوده است و بر روی آن تمرکز کنیم. عرفان کاربردی هدفش از بین بردن فاصله میان انسان هاست.

جلسه با مطرح شدن پرسش‌ها و پاسخ به آنها در ساعت 15 به پایان رسید.

مطالب مرتبط

آخرین مطالب

برچسب ها

آب آموزش آینده‌پژوهی اخراج اساتید دانشگاه ارتباطات بین‌المللی ارتباطات سلامت اعتراضات ۱۴۰۱ اعظم صوفیانی افغانستان انتخابات انتخابات انجمن انجمن جامعه‌شناسی ایران بازی‌های دیجیتال حلقه مطالعاتی نقد و بررسی متون شهری دکتر اصغر ایزدی جیران دکتر افسر افشاری نادری دکتر بهار زند رضوی دکتر بهارک محمودی دکتر حسین پاینده دکتر شیرین احمدنیا دکتر عباس قنبری باغستان دکتر عباس کاظمی دکتر علی ربیعی دکتر فردین علیخواه دکتر محمد امین قانعی راد دکتر محمد مهدی مولایی دکتر مسعود کوثری دکتر مقصود فراستخواه دکتر منصور ساعی دکتر نعمت‌الله فاضلی دکتر هادی خانیکی رسانه روابط عمومی روز جهانی آینده روز جهانی ارتباطات روزنامه‌نگاری زنان سالمندی سلامت روان سلسله نشست‌های روز جهانی ارتباطات و روابط عمومی سیاست‌گذاری سینما شبکه‌های اجتماعی شهر صلح طرح صیانت فرهنگ فضای مجازی فلسفه برای کودکان فناوری مجمع عمومی عادی مجموعه نشست‌های علم، فرهنگ و ارتباطات در خدمت مهاجران افغانستان محیط زیست مردم‌نگاری مرضیه ادهم مهاجران نقد کتاب نوجوان همایش همایش سلامت روان و رسانه همایش کنکاش‌‌های مفهومی و نظری درباره جامعه ایران هنر هوش مصنوعی پایگاه خبری گلونی پدرام الوندی کارگاه آموزشی کرسی نظریه‌پردازی کرونا کودک گردشگری