گزارش نشست «امکان و امتناع ساماندهی کودکان کار و خیابان در شهر تهران» ، شنبه 18 اسفند 97
اولین نشست از سلسله نشست های آسیب های اجتماعی شهر تهران، با عنوان «امکان و امتناع ساماندهی کودکان کار و خیابان در شهر تهران» توسط انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات و سازمان رفاه و خدمات اجتماعی شهرداری تهران، روز شنبه 18 اسفند 97 در محل سالن جلسات انجمن ایرانی اخلاق در علوم و فناوری برگزار شد.
در این نشست ابتدا هادی خانیکی، رئیس انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، ضمن ابراز خوشامدگویی به سخنرانان و مشارکت کنندگان و خشنودی بابت همکاری های مشترک نهادهای مختلف، به طرح مسئله کودکان کار و خیابان در شهر تهران پرداخت. به زعم او کودکان کار و خیابان علامت مشهودی از وجود آسیب های اجتماعی در جامعه و قربانیان مضاعف هستند و فقر، نابرابری و بهره کشی را به صورت عریان نشان می دهند. مرز دقیقی برای کودک کار و کودک خیابان تعیین نشده است و علاوه بر ناسازگاری ها در این زمینه با تناقض هایی میان اقدامات زیربنایی و اساسی و کارهای روزمره و ضربتی مواجه هستیم. گاهی برخی دستگاه های متولی برای تعیین حدود وظایف بوروکراتیک خود در مورد کودکان کار و خیابان مسئله را به مهاجر بودن کودکان مرتبط می کنند و بدین ترتیب چون تصور می کنند آنان ایرانی نیستند، مسئولیت خود را کمتر می بینند در حالی که این مسئله بار مسئولیت دستگاههای سیاستگذار و مجری را کم نمی کند. همچنین نهادهای متولی دولتی و غیردولتی به قدری در زمینه کودکان کار و خیابان مداخله کرده اند که گاهی به امتناع رسیده است. در این زمینه به نظر می رسد که ما به جای فقدان سیاستگذاری با تراکم سیاستگذاری مواجه هستیم. تراکمی که یادآور مفهوم «سندروم آشنایی» است که به موجب آن پرداختن بیش از اندازه به یک مسئله منجر به کاهش توجه و حساسیت می شود. به این ترتیب باید در نظر داشت که پدیده کودکان کار و خیابان چند وجهی است و ابعاد اجتماعی، اقتصادی، آموزشی، بهداشتی و حقوقی بسیارِ آنی و آتی دارد که باید مورد توجه قرار گیرد و نباید این مسئله را سطحی در نظر گرفت. همچنین لازم است که به نقش رسانه ها در رسانه ای شدن کودکان کار و خیابان اشاره کرد و اینکه رسانه ای شدن کودکان خیابانی از چه منظری است. معرفی این پدیده در رسانه ها و چگونگی پرداختن به آن مهم است زیرا اکنون به دلیل شرایط جامعه ایرانی و پیچیدگی و درهم تنیدگی موضوعات و مشکلات به صداها و نگاه های منفی بیشتر توجه می شود، بنابراین انعکاس صدای واقعی مسئله اهمیت دارد. مسئله کودکان کار و خیابان شکل فاجعه آمیزی دارد، اما به معنای غیرقابل حل بودن مسئله نیست بلکه می توان در برابر آن راه حلی معطوف به امید براساس گفت و گو میان نهادهای متولی و جامعه مدنی داشت زیرا انجمن ها و نهادهای مدنی به تنهایی نمی توانند به نسخه شفابخشی در این زمینه برسند.
در سخنرانی دوم نجم الدین محمدی، مدیرعامل سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران، پس از ارائه تصاویری کوتاه از برنامه جشن کودکان کار و خیابان در برج میلاد و جشن روز درختکاری برای حدود سه هزار کودک کار و خیابان، نظرات و دیدگاه های خود در مورد مسئله کودکان کار و خیابان بیان کرد. او از بازخورد این دو جشن می گوید که برای سیستم های امنیتی و پلیس، عجیب است که می توان به این تعداد کودک کار و خیابان دسترسی و با آنها تعامل داشت. همچنین هرچند ممکن است در هر گروه اجتماعی یا هر صنفی نابسامانی ها و ناهنجاری هایی وجود داشته باشد ولی ما هیچ مستندی از گزارش پلیس و آمار پرونده ها در دستگاه قضائی نداریم که نشان دهد کودکان کار و خیابان زیر نظر مافیا کار می کنند. تصور داشتن مافیا در میان این کودکان نگاه عجیبی است که موجب ایجاد فاصله و بدبینی نسبت به آنان می شود. براساس نتایج یک مطالعه میدانی که بر روی ١٢ هزار کودک کار و خیابان در سال ٨٧ انجام شد، ٧٠ درصد از کودکان به میل خود برای کار به خیابان آمده و ٣٠ درصد از آنان توسط والدین یا سرپرست مجبور به کار کردن هستند. شش ماه است که می خواهند ما را مجبور به جمع آوری کودکان کار و خیابان کنند تا فضای شهر از آنان پاک و کمی آرام شود ولی واقعیت این است که مشکل با جمع آوری موقتی حل نمی شود. در گذشته اقدامات موثری برای این کودکان انجام نشده چون نگاه خوبی وجود نداشته است اما اکنون شهرداری تهران به واسطه راه اندازی مراکز پرتو با سه هزار کودک کار و خیابان در ارتباط است. بیشتر این مراکز آموزشی هستند و سعی بر این است تا این کودکان به مدرسه یا مراکز حرفه آموزی معرفی شوند. باید در نظر داشته باشیم که قرار نیست از حضور کودکان کار و خیابان در سطح شهر جلوگیری شود بلکه هدف این است که از وجه پنهانی و مخفی این پدیده و آسیب های ناشی از آن جلوگیری شود و پس از آن با این کودکان ارتباط بگیریم و به مرور ساعت حضورشان در خیابان را کم کنیم. ما به دنبال این هستیم که فضایی ایجاد شود که ارائه خدمات به کودکان کار و خیابان در مناطق مختلف شهرداری تهران در جهت خدمات هرچه بیشتر و بهتر رقابتی شود. برای کمتر آسیب دیدن کودکان کار و خیابان بهترین روش همکاری تشکل های مدنی با همکاری سازمان های متولی از جمله سازمان بهزیستی، استانداری و شهرداری است.
سعید مدنی قهفرخی، پژوهشگر مسائل اجتماعی، با توجه به تجربه های میدانی پژوهش در زمینه کودکان کار و خیابان به ارائه نقطه نظرات خود پرداخت. از نظر او باید از هرگونه بازداشت کودکان کار و خیابان جلوگیری شود زیرا این اقدام غیرقانونی، غیرانسانی و ضد اجتماعی است، ضمن اینکه تاکنون طرح جمع آوری کودکان کار و خیابان 33 بار اجرا شده و شکست خورده است و تکرار برنامه های شکست خورده توجیهی ندارد. دستگاه های متولی مربوط به کودکان کار و خیابان قرار نیست از وجود آنان در سطح جامعه جلوگیری کنند، بلکه نیاز به تغییرات ساختاری و اساسی وجود دارد و این نهادها فقط می توانند به کودکان خدمات انسانی ارائه دهند. بحران های اجتماعی مانند فقر، نابرابری، کودکان کار و خیابان و اعتیاد تدریجی، سرکش و دیرمهار هستند و ٢٠ سال است که همه از پیچیدگی، بروز و شیوع آسیب ها می گویند اما با ساز و کارهای فعلی نمی توان آنها را حل کرد. او در توضیح اینکه چرا کودکان کار و خیابان یک بحران است نه مشکل اجتماعی، اشاره می کند که این مسئله از این رو بحران است که با سازوکارهای موجود قادر به حل و کنترل و کاهش آن نیستیم، چون عوامل موثر در آن به ساختارهای موجود مربوط می شود. در این شرایط یا باید اصلاح ساختار با سازوکارهای جدید انجام شود یا در صورت ادامه وضع فعلی باید عواقب و پیامدهای آن را بپذیریم. سازمان های متولی در شرایط کنونی متعارض عمل می کنند و هر یک سیاست های خود را دنبال می کنند در حالی که قرار بود همه دستگاه ها در شورای اجتماعی برای کنترل این آسیب هماهنگ اقدام کنند. شواهد و قرائن موجود حاکی از انفجار آسیب ها و مشکلات اجتماعی است و پیچیدگی و درهم تنیدگی موضوعات مختلف آسیب های اجتماعی هم بیشتر شده است به طوری که اگر پیش از این یک فرد معتاد و فرد دیگر سارق بود اما اکنون فرد معتاد ممکن است سارق یا مبتلا به ایدز باشد و زنجیره های مشکلات اجتماعی به بحران اجتماعی دامن می زند. کودکان کار و خیابان را باید محصول بحران توزیع و وجود نابرابری در ساختار نظام کنونی دانست؛ مسئله کودکان کار و خیابان یک شبه ایجاد نشده است بلکه نشانه ای از نابرابری در ساختارها است، بنابراین بحران کودکان کار و خیابان توسط نهادهای متولی یا جامعه مدنی قابل حل نیست بلکه ناشی از بحران توزیع در سیاست های کلان است. وجود کودکان کار و خیابان واقعیت اجتماعی است و با وضعیت اقتصادی و اجتماعی و با توجه به ساختار موجود، روز به روز باید انتظار داشت که تعداد کودکان در خیابان برای کسب درآمد بیشتر و کنترل آن سخت تر شود. پس در اینجا پاسخ ما امتناع است و اینکه هیچ کاری نمی توان کرد، حتی اگر اصلاح ساختاری هم همین الان بخواهد اتفاق بیفتد باز هم حل این مسئله زمان زیادی نیاز دارد، چه برسد به اینکه قرار نیست اصلاح ساختاری رخ دهد. همچنین باید مسئله فقر مزمن را نیز در نظر داشت؛ کودکان کار و خیابان از فرصت تحصیل محروم هستند و این وضعیت موجب میشود تا فقر نسل به نسل در میان آنان تداوم یابد. به رغم اینکه این ساختار، مسائل اجتماعی را پمپاژ می کند چه کار می شود کرد؟ یا فقط تنها کار این است که ساختار را وادار به اصلاح کرد؟ ممکن است بتوان اقداماتی برای این کودکان انجام داد اما این فعالیت ها به معنای حل مشکلات آنان نیست بلکه منظور این است که به افرادی که در این گروه ها قرار دارند خدماتی ارائه و تا حدی به آنها کمک شود. درست مانند این است که نمی توان اعتیاد را ریشه کن کرد بلکه تنها می توان به افراد معتاد یا در معرض آسیب، خدماتی ارائه کرد و برای این مهم در زمینه کودکان کار و خیابان باید به نکات زیر توجه داشت:
۱-تفاوت های زیادی بین کودکان کار و کودکان خیابان وجود دارد و در مورد کودکانی که در خیابان هستند جنسیت نیز مهم است و دختران بیشتر در معرض تهدید هستند و از نظر قومی بسیار با هم متفاوت هستند و باید به تفاوت های مناطق مختلف توجه داشت، این محیط های متفاوت تجربه های متفاوتی را برای کودکان کار و خیابان ایجاد می کند.
۲-توجه و تاکید به کودکانی که نیاز های ویژه ای دارند؛ آنهایی که سوء مصرف دارند، آنهایی که در معرض رفتارهای پرخطر جنسی هستند، کودکانی که ارتباط خانوادگی دارند و آنهایی که ندارند.
۳-تامین نیازهای کودکان کار و خیابان نمی تواند جدا از محیط زندگی و کار این کودکان باشد؛ تمام حمایت ها از جمله آموزش و بهداشت و سلامت ها باید در همان محیط کودکان به آنها ارائه بشود.
۴-نهادهای مدنی و سازمان های غیردولتی نباید خودشان را درگیر سیاست های غلط بکنند و از این طریق باعث سلب اعتماد بشوند و همکاری شان باید منوط به همخوانی سیاست با موازین مدنی بکنند.
۵-وجود یک سیستم ارجاع منظم ضرورت دارد و نه اینکه تنها در حد یک برخورد مقطعی برای شب عید و… که این خود عواقب بدتری را می تواند به وجود آورد.
۶-هماهنگی در سازمان های دولتی، چیزی که در حال حاضر بیشتر تعارض و تضاد است.
پیام روشنفکر، دبیر گروه جامعه شناسی کودکی انجمن جامعه شناسی ایران، با اشاره به سالها پژوهش در این زمینه می گوید درست است که شناخت روزبه روز عمق و جزئیات بیشتری پیدا می کند ولی به عنوان پژوهشگر می خواهیم که برای بهبود و تغییر هم کاری انجام دهیم. در صورت بندی فهم مسئله کودکان کار و خیابان، باید گفت که این مسئله حاصل شکست توسعه، حاکمیت، بازار و حتی جامعه است. وقتی ما شکست می خوریم کسانی برای خود راه حلی پیدا می کنند و وقتی ما نتوانیم راهکاری برای بقای این افراد پیدا کنیم آنها برای خودشان راهکار پیدا می کنند. این راه حل ها برای بقای آنهاست ولی شاید به گونه ای نباشد که حقوق و شأن انسانی آنها را در نظر بگیرد. با این حال در این نگاه به مسئله دو طرف وجود دارد: 1- شکست و 2- حدی از توانمندی برای پیدا کردن راهکار. قبل از صحبت درباره امکان ها و امتناع ها باید مشخص کنیم که رویکرد ما به مسئله کودکان کار و خیابان چیست: آیا یک رویکرد حق محور و مبتنی بر شأن انسانی است یا یک نگاه مدیریت کردن یک مسئله مثل مدیریت شهر، مدیریت آسیب، مدیریت جرم. فرض مستتر در مفاهیمی مانند ساماندهی، جمع آوری، کنترل و نظایر آن نگاه مدیریتی است نه حق محوری. در خصوص امتناع ها باید گفت که پدیده هایی مانند کودکان کار و خیابان بسیار پویا و در حال بازسازی هستند و به سرعت خود را با جامعه منطبق می کنند و ما (پژوهشگر، نهاد مدنی، مدیر دولتی) همیشه یک قدم عقب هستیم. در خصوص امکان ها نیز باید گفت که لازم است خانواده های کودکان کار و خیابان و خود آنها را به خوبی بشناسیم و بدانیم چه امکان هایی را می توانند فراهم کنند. همچنین نهادهای مدنی و دستگاه های دولتی نیز تجربه ها و امکان های زیادی در این زمینه دارند که باید شناخته شود و این امر مستلزم به خوبی مستند کردن و به بحث گذاشتن تجربه ها است.
در آخرین سخنرانی این نشست سبحان یحیایی، عضو اصلی هیئت مدیره انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطات، با برجسته کردن نقش ارتباطات و رسانه ها در این زمینه، به مسئله عادی شدن وضعیت کودکان کار و خیابان اشاره کرد و اینکه وظیفه رسانه این است که این امر عادی را به امر غیرعادی تبدیل کند و تکان و لرزه ای به جان جامعه بیندازد، زخم را برملا کند. این بخشی از رسالت گزارشگری واقعیت و حقیقت است. تجربه های مواجهه با کودکان کار و خیابان دو حالت دارد یا چشم پوشی یا قهری و بازداشتی. بازار خودجوشی که توسط کودکان کار و خیابان ایجاد شده بخشی از فضای شهری را اشغال کرده است و از اینجاست که شهرداری وارد مداخله می شود و به لحاظ قانونی دو مواجهه دارد: یکی ارجاع به تبصره یک از بند 2 ماده 55 قانون شهرداری ها در زمینه ممانعت از سد معبر و دیگری که از جنس اجتماعی است بند 5 که به جلوگیری از گدایی و واداشتن گدایان به آموزش عمومی و حمایت از بی بضاعتان اشاره دارد. بنابراین مستندات جدی برای ورود شهرداری ها در زمینه مسئله کودکان کار و خیابان دیده نشده است، مصوبات پسینی وجود دارد که نقش شهرداری ها و شورای اسلامی شهر را بیان کرده است. اما در لایحه بودجه امسال شهرداری می بینیم که حداقل 3 میلیارد و 200 هزار تومان برای ساماندهی کودکان کار و خیابان پیش بینی شده است. در مورد اینکه چه می توان کرد باید گفت که بر اساس وضعیت موجود، استراتژی های پیشگیرانه چاره ای ندارد و باید استراتژی تأمین نیازهای کودکان از جمله خدمات بهداشت، سلامت، آموزش و نظایر آن را به کار گرفت.
تهیه و تنظیم: اعظم ده صوفیانی