هادی خانیکی عضو هیات علمی دانشگاه علامهطباطبایی در نشست «رسانه و شهر مجازی، تامل جامعه شناختی بر زندگی موازی شهری» گفت: شهر شبکهای شهری است که چه در فضای واقعی و چه در فضای مجازی باید به شهروند میدان دهد و امکان گفتوگو را فراهم کند. یعنی فراهم کردن زمینه ذهنی و زمینه عینی برای گفتوگو هر دو مدنظر باشد و سیاستگذاریهای اجتماعی را مقهور کالبدهای شهری نداند.
گاهی روابط عمومیها و رسانهها ضد رسانه عمل میکنند
هادی خانیکی، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در ابتدای نشست، برگزاری چنین جلساتی را اقدامات مثبتی برای افزایش همکاری دانشگاهها و دستگاههای اجرایی دانست و گفت: این نشست، برای اولین بار در این دانشکده به عنوان دانشکده ارتباطات مستقل تشکیل شده است. این قبیل اقدامات توسط دستگاههای تحقیقاتی و اجرایی اقدامات خوبی است که میتواند به دانشگاهها و دانشکدهها کمک کند تا این گونه نشست های مشترک را افزایش دهند. از نقیصههای موجود هم میتوان به سیستم اطلاع رسانی اشاره کرد که معمولا الزامات دانشجویی و رسانهای با اطلاع رسانی رسمی تعارض پیدا میکند و بنابراین کار دشوار می شود.
او ادامه داد: من همیشه جمله معروفی گفتهام و آن این که مشکل ارتباطات، ارتباطات است. یعنی گاهی روابط عمومیها و رسانهها ضد رسانه عمل می کنند و مثلا ممکن است برخی از افراد علاقهمند به این نشست به دلیل ضعف در اطلاع رسانی از برپایی آن آگاه نشده باشند. اما باید بگویم در مجموع شروع خیلی خوبی است. زیرا هر چه قدر ما بتوانیم این گونه محافل گفتوگویی را شکل دهیم، هم به صورت مسئله و هم به راه حل نزدیکتر میشویم. بنابراین به همین اعتبار نفس این نشستها مهمتر از گزارش نهایی و راهحلهای خروجی از نشست است، زیرا دستگاههای اجرایی همواره انتظار دارند راه حلی ارائه شود.
خانیکی به دانشجویان پیشنهاد داد: هر مقدار میتوانید حتی به جای کلاسهای درس، سمینار گردی، وب گردی، دانشکده گردی و محله گردی کنید. صرفا وقت خود را به کلاسها اختصاص ندهید. حتی به نظرم اگر از کلاس درس خود فرار کنید و در نشستهایی شرکت کنید که فکر میکنید حرف تازهای برای گفتن دارد، بسیار ارزندهتر است. زیرا در و دیوار دانشگاه به تنهایی انسان را وادار به علم آموزی نمیکند و تنها راهرویی به شمار می آیند که از طریق آنها میتوان معبرهای علمی را پیدا کرد.
او ادامه داد: من بر اساس تجربه میگویم من در چنین نشستها، سمینارها و محافلی بیشتر آموزش دیدم تا در کلاس درس. هر چهقدر این محافل متفاوتتر، متناقضتر و متضادتر باشند، اندیشه و فکر بیشتری را انتقال خواهند داد.
آیا شهروندی به مسئله شهر تهران تبدیل شده است یا خیر؟
خانیکی با تشکر از یحیایی برای برپایی این نشست به عنوان مقدمهای برای نشستهای بعدی، به موضوع اشاره کرد و پرسید: آیا شهروندی به مسئله شهر تهران تبدیل شده است یا خیر؟ آیا سیاستگذاران و برنامهریزان و مدیران تهران به مقوله شهروندی میپردازند و این امر را در کانون مسائل خود قرار داده اند یا خیر؟
او با اشاره به پیشینهی بحث خود گفت: در سخنرانیهایم با عنوان «شبکههای ارتباطی در شهر مدرن»، «ارتباطات شهری و فضاهای گمشده اجتماعی» و «شهر ایرانی به مثابه زمینه ارتباطات انسانی» به نوعی به این موضوع پرداختهام. مسئله اصلی در تهران و شهرهای جدید حوزه عمومی است؛ ولی ما بیشتر به عرصه عمومی می پردازیم.
خانیکی با اشاره به نظریات کاستلز و بویژه جامعه شبکهای گفت: شهروند مجازی و واقعی کجاست و چه کشاکشی بین این دو وجود دارد؟ کاستلز اساسا خیلی بر فرآیند ارتباط در شکلگیری فرهنگ به طور عام و در شکل گیری شهر به طور خاص تاکید دارد. او معتقد است همه اشکال ارتباط بر مبنای تولید و مصرف نشانهها استوار هستند و فرهنگ را هم روی ارتباط در نظر میگیرد. به این ترتیب کاستلز قائل به جدایی بین واقعیت و نمایش نمادین نیست.
مساله، القای واقعیت مجازی نیست بلکه ایجاد مجاز واقعی است
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در جمعبندی بحث کاستلز ادامه داد: از نظر کاستلز در شرایطی که ما به سر میبریم مساله، القای واقعیت مجازی نیست بلکه ایجاد مجاز واقعی است. در نگاه جامعه شناسانه به خصوص جامعه شناسی تاریخی، شهر را بیشتر از آن که یک ساختار کالبدی بدانند، جایی میدانند که مردم در آن زندگی میکنند و بازنمایی رابطه حکومت و مردم و نحوه سامان دادن زندگی جمعی در آن جریان دارد. بخصوص در فرهنگ و جامعه ایرانی این نکته خیلی مهم است که شهر بیشتر از این که مجموعهای از بناها و ساختمانها باشد، به صورت یک مضمون فرهنگی دیده میشود.
او گفت: سعدی میگوید “چه مصر و چه شام و چه بر و چه بحر / همه روستایند و شیراز شهر” اما چه چیزی در شعر سعدی شیراز را با مصر و بر و بحر متفاوت میکند؟ جز این که میتوان گفت شیراز حافظ و رکن آباد دارد، در آن دعوا بهندرت مشاهده میشود و مردمی آرام و به دور از جنجال دارد. همه اینها جزو ویژگیهای شهر شیراز است.
خانیکی ادامه داد: با این نگاه، شهر تنها یک متن خواندنی و سوژه نیست؛ بلکه یک زبان گویا و پرتحرک است. بارت میگوید شهر با ساکنان خود سخن میگوید. ما با شهرمان سخن میگوییم. شهر جایی است که ما به سادگی در حال زندگی و پرسه زدن در آن هستیم. کاستلز هم معنقد است فضا فقط به منزله مکان نیست. تحت تاثیر پیدایش فناوریهای نوین ارتباطی، فضای جریانها به وجود آمده به جای مکان نشسته است. آنچه فضا را در تصور نوین میسازد، گردش اطلاعات است.
او با تشریح این بحث گفت: در این برداشت فضا بیشتر از آنچه با مکانهای قابل رویت و کالبدی مرتبط باشد با گردش نامرئی اطلاعات در شریانهای اطلاعاتی مرتبط است. ما بدون این که ببینیم در شبکه و تارهای نامریی گردش ارتباطات زندگی میکنیم. به نظر من جوهره مسئلهای که ما میخواهیم آن را بشناسیم و دربارهی آن بحث کنیم، شاید همین باشد که شبکهای شدن در شهر را چگونه میبینیم؟ آیا قبول داریم تهران مورد مطالعه، تهران شبکهای است یا خیر؟ و منظور از این شبکهها چیست؟
شهر شبکهای با شهر تاریخی و حتی شهر مدرن متفاوت است
خانیکی ادامه داد: وقتی از شبکهها بحث میکنیم، منظور فقط شبکههای کالبدی مثل شبکهی راهها و شبکه حمل و نقل نیست بلکه شبکههایی مدنظر است که ذهنیت هم میسازند و اهمیت دارند. هدف من این است که به شهر شبکهای در کنار شهر اطلاعاتی و شهر مجازی برسیم. وقتی شهر را فقط شهر مجازی یا فقط شهر اطلاعاتی میبینیم شاید با این مساله مواجه شویم که دیگر نتوانیم حرفهای زمینی بزنیم. در حالی که همه چیز عوض شده است.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: وقتی از شهر شبکهای حرف می زنیم، منظور از شهر، مفهومی است که در کنار آن شبکهی راهها، شبکهی ترافیک، شبکهی حمل و نقل، شبکهی ارتباطات و پیوند میان گرهها وجود دارد. این شهر با شهر تاریخی و حتی شهر مدرن متفاوت است. سازماندهی فضا بر اساس پیوندها و اتصالاتی صورت میگیرد که بین فرستندگان و گیرندگان اطلاعات وجود دارد. کنش ارتباطی با همان تعبیر هابرماسی در آن اهمیت دارد و این کنش ارتباطی برنامهریزیهای مشارکتی را میطلبد. یعنی چه طور میتوان بر اساس شبکهای دیدن به دنبال کنش ارتباطی و برنامهریزی مشارکتی رفت.
شهر مجازی بالقوه یک جامعه شبکهای است
خانیکی ادامه داد: به این معنا شهر مجازی بالقوه یک جامعه شبکهای است که در آن گرهها، شبکهها و پیوندهایی وجود دارد ولی آیا عقلانیت ارتباطی هم دارد؟ آیا در آن امکان گفتوگو وجود دارد؟ آیا امکان ارتباط متقارن وجود دارد؟ من در اینجا میخواهم بگویم خیر.
مدیر گروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی در تشریح بحث خود گفت: اگر ما از آشفتگی و گسستگی و در واقع نوعی به هم ریختگی شهر صحبت میکنیم، آن به هم ریختگی را در ارتباطات و حوزه عمومی و امکان گفتگو میتوان دید. کجای این شهر گفتوگو صورت میگیرد؟ میتوان این سوال را از دوستان دست اندر کار در شهرداری پرسید که وقتی شما خانه محله، سرای محله و فرهنگسرا درست میکنید، آیا در درون آنها گفتوگویی شکل میگیرد؟
خانیکی در ادامه پاسخ داد: به نظر من گفتوگو شکل نمیگیرد و به همین دلیل است که قسمت هزینههای کالبدی برجسته میشود. یعنی فرهنگسرا و سرای محلهای با هزینههای بالا ساخته میشود و بعد از مدتی در سیستم بودجه و برنامهریزی گفته میشود اینها باید خرج خود را با کارگاهها و آموزشگاهها دربیاورند و خود هزینههایشان را تامین کنند. اما به راستی کدام آموزش و کارگاه است که مشتری و خریدار دارد؟ و در نتیچه چرخه معیوب در اینجا شکل میگیرد که با آنچه در ذهن من به عنوان مشارکت ارتباطی و کنش ارتباطی شکل گرفته، فاصله دارد.
او مثال زد: برای جلب مشتری در این کارگاهها به یکسری مهارتها باید دامن زد و مشاهده میکنیم که کارگاههایی با عناوینی مثل موفقیت 1دقیقهای، یافتن شغل ظرف سی ثانیه، چه طور در نیم ساعت اختلافات خانوادگی را رفع کنیم و … شکل میگیرد. شهر شبکهای مدنظر من، شهری است که چه در فضای واقعی و چه در فضای مجازی باید به شهروند میدان دهد و امکان گفتوگو را فراهم کند. یعنی فراهم کردن زمینه ذهنی و زمینه عینی برای گفتوگو هر دو مدنظر باشد و سیاستگذاریهای اجتماعی را مقهور کالبدهای شهری نداند.
شهروند «فعال» یا «منفعل»؟
خانیکی گفت: مسئله بعدی این است؛ حالا این شهروند کیست؟ آیا این شهروند همان شهروند کلاسیکی است که در ذهن بوده و در داشتن حقوق در مقابل تکالیفش خلاصه میشود؟ این تعریف از شهروند کفایت نمی کند. شهروند در واقع ابعاد مدنی، سیاسی و اجتماعی دارد. حتی از لحاظ تاریخی هم مفمومی دارد که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: این شهروند از نظر من «شهروند فعال» است. اگر ما توانستیم شهروند فعال را در مقابل شهروند منفعل تعریف کنیم، یک گام به جلو پیش رفتهایم. شهروند منفعل شهروندی است که باید سوء مدیریت و سوء سیاست دستگاهها و مدیران را جبران کند و مطیع بیچون و چرای مدیران شهر باشد. میتوان گفت چنین فردی نوعی رعیت مدرن به حساب میآید.
او ادامه داد: گاهی منظور ما از شهروند، رعیت مدرن است. در اینجا ما اسم این افراد را شهروند منفعل میگذاریم. منظور از شهروند فعال شهروندی است که با دسترسی به اطلاعات، مرتبط با جامعه اطلاعاتی و با امکان دسترسی به جریان آزاد اطلاعات نوعی کنشگر هم به شمار میآید.
خانیکی مشکل امروز در دستگاههای شهری را همین جامعه منفعل و نظارهگر دانست و گفت: یعنی کسی در آن کنشی انجام نمیدهد در حالی که شهروند فعال به کنشگری دست میزند.
نگاه جدید به حقوق و تکالیف شهروندی
او با برشمردن حدود ده ویژگی برای شهروند فعال، به تشریح ویژگی اول پرداخت و گفت: شهروند فعال شهروندی است که به عنوان مفهوم جدیدی فراتر از مفاهیم سنتی به حقوق و تکالیفش نگاه کند. حقوقی از جمله: حق مالکیت، حق مشارکت، حق رای، حق برخورداری از بهداشت، درمان، آموزش و حق فرهنگی یعنی داشتن فراغت، خودشکوفایی و خلاقیت. با توجه به اینها باید گفت آیا دستگاههای رسمی میتوانند اطلاعات را محبوس کنند؟ یعنی اگر شهروند نداند چهطور به اطلاعاتی دسترسی پیدا کند که مثلا در جاده تصادف نکند این جزو حقوق او به شمار میآید یا نه. سازمانی حق دارد این اطلاعات را محدود، محصور و احتکار کند یا نه. به نظر من شهروند فعال کسی است که به این مفاهیم جدید دسترسی دارد.
حق یکسان برای به گوش رسیدن صدای همه شهروندان
خانیکی ویژگی دوم شهروند فعال را در امکان رساندن صدای خود به جامعه تبیین کرد و ادامه داد: یعنی شهروند بتواند گوشهای شنوایی در جامعه برای شنیده شدن پیدا کند. صدای حاشیه نشینان و محذوفان نیز شنیده شود. در جامعه شهری تهران، من به عنوان محقق خیلی جاها محذوف هستم یعنی حق ندارم در مواقعی نظرم را اعلام کنم یا حق ندارم یک سری چیزها را بشنوم. بنابراین من نیز جزو شهروندان منفعل هستم یعنی در جایی که تایید کننده یک سیاست باشم امکان حضور دارم ولی به محض این که نقد و بررسی کنم، دیگر جایگاهی نخواهم داشت. بنابراین حق یکسان برای به گوش رسیدن صدای همه شهروندان از حقوق آنها به حساب میآید.
او همچنین در توضیح ویژگی سوم شهروند فعال گفت: شهروند باید بتواند حائل بین فضای اجتماعی باشد که بین حوزه عمومی و خصوصی شکل میگیرد. دوگانه شدن وقتی به وجود میآید که ما مرتب در حال کوچ کردن و هجرت از فضای خصوصی به عمومی و بالعکس هستیم. بین این دو هیچ حائلی به عنوان فضای اجتماعی وجود ندارد.
خانیکی ادامه داد: از طرف دیگر باید بتوانیم دیگری را در گفتگو و زمینه ظهور نهادهای مدنی وارد کنیم. متاسفانه هنوز هم دید موجود در جامعه از بالا و آمرانه است حتی در اطلاعات دادن. چون در نقش قائل شده برای نهادهای مدنی و شبکههای اجنماعی گویا چنین نقشی وجود ندارد. ما با نهادهای رسمی مواجهیم که باید اطلاعات بدهند و هدایت کنند.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: شهروندان باید بتوانند به مسائل جدید هم وارد شوند مثل بحثهای زیست محیطی، طبیعت و … . در ده مساله مورد پژوهش امسال، بعد از مسالهی هستهای مسائلی همچون آب، محیط زیست، آلودگی، سلامت و … قید شده بود. اینها مسائل جدیدی است که باید پیگیری و به آنها پرداخته شود.
خانیکی به ویژگی ششم و هفتم شهروند فعال هم اشاره کرد و گفت: توجه به خطرات و ریسکها ویژگی ششم است، یعنی شهروندان زمانی که نسبت به سلامت خود احساس خطر کنند، باید اقدام کنند. و در ویژگی هفتم، شهروندی باید به عنوان سازه اجتماعی و تابعی از بستر اجتماعی و زمینه فرهنگی هر جامعهای شناخته شود. به همین دلیل است که مسائل شهر تهران با مسائل پاریس، نیویورک و … خیلی متفاوت است. من به شخصه ندیدم که مسائل ایرانی به طور خاص خیلی بررسی و پردازش شود یعنی مطالعات تهرانی، مطالعات اصفهانی، مطالعات مشهدی و … به طور خاص تا به حال صورت نگرفته است. برای مثال در شهر مشهد مسئله تجاری سازی معنوی باید به طور جدی مطالعه و بررسی شود.
او در تشریح ویژگیهای دیگر شهروند فعال ادامه داد: شهروند خوب را به فردی تنزل ندهیم که به موقع مالیات میدهد یا مقررات شهری را رعایت میکند. بلکه شهروند خوب را به عنوان یک کنشگر فعال و منتقد در نظر بگیریم. خانیکی گفت: به کنشگری فکر کنیم نه نظاره گری. من فکر میکنم هنوز هم باید به این موضوع بپردازیم که ما با شهروندان بیتفاوت در برابر بسیاری از مسائل شهر مواجه هستیم. شهروندی که نسبت به مسائل حاشیهای مثل چندپارگی هویتی واکنش نشان نمیدهد، اگر شهروند را به عنوان کنشگر عاقل، داوطلب و آگاه به حقوق فردی و جمعی تعریف کنیم این شهروند باید فرصت مشارکت داشته باشد. مساله پیش روی ما این است که در حال حاضر فرصت مشارکت با رشد شبکهها و ورود گریزناپذیر به فضای مجازی و اسلکتیویزم (slacktivism) یا سست کوشی آمیخته شده است.
او ادامه داد: اسلکتیویزم ترکیبی از دو نوع کنشگر یا غیر کنشگری است که یک طرف آن اسلکرها (slack) یا افراد تنبل و طرف دیگر افراد فعال (Active) وجود دارند. به نظر من، با این تعبیر «کلارک» سست کوشان خود پدیدهای هستند که حداقل در فضای مجازی دیده میشوند. کسانی که با اقدامات کوچک انتظار نتایج بزرگ دارند. ما باید بتوانیم شهروندانمان را در حوزه جلب مشارکت مد نظر قرار دهیم. این از نظر من بیشتر مفهوم فرهنگی، اجتماعی و مفهوم ذهنی است.
خانیکی در پایان گفت: من سخنم را با تصویری از ابوالفضل بیهقی از شهر ختم میکنم. «من که بوالفضلم پیش از تعبیه لشگر در شهر رفته بودم. سخت نیکو شهری دیدم همه دکان ها در گشاده و مردم شادکام” در این تصویر ارائه شده شما شهری را می بینید آن قدر امنیت در آن وجود دارد که در ها به روی هم باز است و مردم احساس نشاط و شادی میکنند. این شهر اگر وجود داشته باشد میتوان گفت شهروند واقعی هم داریم. در حال حاضر ما فاصله زیادی از شهروند فعال داریم و بیشتر به شهروند منفعل نزدیک هستیم.
نشست «رسانه و شهر مجازی، تامل جامعه شناختی بر زندگی موازی شهری» با حضور هادی خانیکی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، عباس کاظمی، مدرس دانشگاه تهران و سبحان یحیایی، مدیر امور اجتماعی و فرهنگی مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران دوشنبه 25 آبان در دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.