اصغری، فیروزه (1393)، علوم انسانی از دیدگاه صاحبنظران؛ مجموعه مصاحبهها و گفتوگوها، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی
آشنایی با نظرات و دیدگاههای صاحبان اندیشه در زمینه و رشتهای که فعالیت میکنند از جمله روشهای مناسب برای فهم و درک بهتر نسبت به مسائل، موضوعات و مشکلات مطرح در آن حوزه است. این آشنایی همچنین میتواند افقهای پیشرو برای آن رشته یا حوزه مطالعاتی را ترسیم نماید. علوم انسانی نیز از این قاعده مستثنی نمیباشد. علوم انسانی از منظر صاحبنظران علوم انسانی که سالیان زیادی از وقت و عمر خود را در آن حوزه گستره و برای آن صرف نمودهاند حائز اهمیت است. توجه ویژهای که در این سالهای اخیر به علوم انسانی و صاحبنظران آن شده است اهمیت این آشنایی را دوچندان میکند.
کتاب «علوم انسانی از دیدگاه صاحبنظران؛ مجموعه مصاحبهها و گفتوگوها»، برگرفته از مجموعه مصاحبهها و گفتوگوهایی است که در دو ماهنامه فارابی ـ که توسط پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی به چاپ میرسد ـ از اواخر سال 86 تا 90 به چاپ رسیده و با تلاش خانم اصغری، عضو هیئت علمی این پژوهشکده، در 621 صفحه و پنج بخش باز نشر یافته است. در این باز نشر تلاش شده است که با انجام دستهبندی و حذف و اضافاتی مطالب در قالب و شکلی بهتر ارائه شود. به گفته تدوینگر این مجموعه به دلیل حجم بالای مطالب، بخشی از مصاحبهها ذیل عنوان «علوم انسانی و کرسیهای آزاد اندیشی» و «توسعه علوم انسانی از نگاه اندیشمندان خارجی» در جلد دوم خواهد آمد. این مصاحبهها نه بر اساس تاریخ بلکه براساس حوزه مباحث به پنج محور دستهبندی شده است. کتاب شامل 66 مصاحبه و یک میزگرد است. سهم بخش اول 24 مصاحبه میباشد. این بخش ارتقای جایگاه علوم انسانی (موانع و راهکارها) نامگذاری شده است. بخش دوم با عنوان بومیسازی علوم انسانی در ایران با 20 مصاحبه و یک میزگرد، بخش سوم با عنوان آموزش و پژوهش در علوم انسانی با 11 مصاحبه، بخش چهارم مالکیت فکری و اخلاق علمی در علوم انسانی 7 مصاحبه و بخش پنجم علوم انسانی و ترجمه در ایران با 4 مصاحبه سامان یافته است.
آشنایی با آراء و نظرات نزدیک به 66 نفر از صاحبنظران حوزه علوم انسانی، که در این کتاب آمده، بسیار مغتنم است. از مقدمه بر میآید که مخاطبین اصلی کتاب؛ سیاستگذاران، مدیران دانشگاهها و سایر مراکز دانشگاهی و سر آخر هم علاقهمندان و پژوهشگران جوان علوم انسانی هستند که هر یک به فراخور حال و موقعیت از این اندیشهها بهره خواهند برد. شمارگان کتاب در ایران، به عنوان نمونه همین کتاب، نشانههای خوبی را از وضعیت مطالعه و بهرهمندی از اندیشه اندیشمندان و صاحبنظران نمایش نمیدهد. اگر چه امید است محققان جوان و پژوهشگران علاقهمند علوم انسانی با خواندن این کتاب بتوانند از تجربیات صاحبان اندیشه و نظر بهره وافر ببرند. به هر روی قرار است محققین جوان سخنان این برزگان را آویزه گوش کنند و سیاستگذاران پیام صاحبنظران را دریافت و در تصمیمگیریهای کلان خود از آن سود جویند. این هدفگذاری و دغدغه بسیار خوب و مهم است، بخصوص با نقشی که این علوم در مدیریت و کشورداری ایفا میکنند و در جوامعی مانند کشور ما که بیشتر مدیران حتی مدیران نهاد دانش و دانشگاه از میان مهندسان انتخاب میشوند، آشنایی و فهم بهتر از علوم انسانی توسط مسئولین و مدیران بیشتر احساس میشود. حال سخن این است که مدیران و سیاستگذاران چگونه باید از این اندیشهها در تصمیمگیریها و سیاستگذاریهای خود از آن سود جویند؟ لابد با خواندن کتابی با 620 صفحه! جلسات متعدد و متفاوتی که مدیران دارند مسلما به کمتر مدیری وقت مطالعه این کتاب را میدهد. بهتر بود در انتهای هر بخش خلاصهای کاربردی و سیاستگذارانه از مهمترین اندیشهها و دیدگاههای مطرح آورده میشد. این کار باعث میشود که ضمن آشنایی با عصاره و خلاصه اندیشهها و نظرات در وقت نیز صرفهجویی شده و کتاب را برای مدیران و سیاستگذاران کاربردیتر کند. نمایه نیز در گزینش مطالب و موضوعات و صرفهجویی در وقت هنگام استفاده خوانندگان ـ بخصوص مدیران ـ نقش خوبی را میتوانست ایفا کند که متاسفانه کتاب فاقد آن است. امید است در چاپهای بعدی این نقیصه رفع شود.
در آغاز هر مصاحبه، سال گفتوگو و محل کار مصاحبهشونده آمده است. به نظر میرسد ـ با اینکه برخی از صاحبنظران برای جامعه علمی کاملا شناخته شدهاند ـ معرفی هر چند کوتاه و مختصر از مصاحبهشونده و حوزه تخصص و جایگاه علمی ایشان خالی از فایده نباشد. همانطور که در مقدمه کتاب هم آمده است جالی خالی برخی افراد و مصاحبهها کاملا احساس میشود که قرار است در جلد دوم مصاحبههای جدید بدان افزوده شود. پیشنهاد میشود به موضوعات و مباحتی که در این چند سال اخیر علوم انسانی در ایران با آن درگیر بوده نیز توجه جدی شود؛ مانند تجربه بومیسازی و اسلامیسازی علوم انسانی و همچنین موضوعات کاربردیتری مانند نقش علوم انسانی در خصوص مسائل و مشکلات جامعه و نهاد دانش و دانشگاه، از جمله تقلب علمی که گریبانگیر نظام دانشگاهی در ایران شده است.
[نوشته احمدی ملکوتی/ سایت انسانشناسی و فرهنگ]