کتاب جدید دکتر حسین پاینده با عنوان «گشودن رمان: رمان ایران در پرتو نظریه و نقد ادبی» توسط انتشارات مروارید منتشر شد. در این کتاب، روشی برای نقد رمان مطرح شده که مبتنی بر خوانش تحلیلی صحنه آغازین و معلوم کردن ربط آن به بقیه رمان است.
همه فصلهای کتاب با پیروی از روششناسی واحدی نوشته شدهاند که عبارت است از: الف. شروع فصل با یک مبحث نظری در نقد ادبی؛ ب. تحلیل مشروح صحنه آغازین یک رمان بر اساس مبحث نظریِ مطرحشده؛ پ. نقد آن رمان با برقراری پیوند بین صحنه آغازین و سایر بخشها.
در این کتاب خواننده علاوه بر آشنایی با مفاهیم نقادانه، با نحوه کاربرد آن مفاهیم در نقد عملیِ ده رمان برجسته ایرانی آشنا میشود. به منظور آسانتر کردن فهم مطالب تئوریک، یکصد اصطلاح پُرکاربردِ نقد رمان در ضمیمهای با عنوان «واژهنامه توصیفی اصطلاحات نقد رمان» در پایان کتاب توضیح داده شده است. مباحث نظریِ کتاب مطالب گوناگونی را در بر میگیرد، از بحث در خصوص کارکرد و شیوه تحلیل عناصر رمان تا مباحث مربوط به نظریههای ادبی و فرهنگیِ متأخر همچون بینامتنیّت، مرگ مؤلف، روایتشناسی، پسامدرنیسم و غیره.
رمانهای نقد شده در این کتاب عبارتند از:
بوف کور (صادق هدایت)
تنگسیر (صادق چوبک)
شازده احتجاب (هوشنگ گلشیری)
مدیر مدرسه (جلال آلاحمد)
سووشون (سیمین دانشور)
ثریا در اغما (اسماعیل فصیح)
جزیره سرگردانی (سیمین دانشور)
چراغها را من خاموش میکنم (زویاپیرزاد)
آزاده خانم و نویسندهاش (رضا براهنی)
سرخی تو از من (سپیده شاملو)
به منظور نشان دادن کاربردپذیری روش نقدی که در این کتاب پیشنهاد شده است، نویسنده دو اثر دیگر (یک داستان کوتاه و یک فیلم سینمایی) را هم نقد کرده است که عبارتاند از:
داستان «سه قطره خون» (صادق هدایت)
فیلم هامون (داریوش مهرجویی)
دکتر پاینده در خصوص هدفش از انتشار این کتاب چنین نوشته است: «نقد ادبی بدون ذهنیتی معطوف به پرسشگری و گفتوگو امکانپذیر نیست. منتقدی که رمان را منفعلانه میخواند بی آنکه سؤالی در ذهنش نقش ببندد، یا بی آنکه وارد گفتوگویی کاوشگرانه با متن شود، هرگز نمیتواند به معانی عمیقترِ آن راه ببرد. نویسنده این کتاب بارها و بارها بر اهمیت طرح پرسشهای تأملانگیز در نقد رمان تأکید میکند تا خواننده به صرافت اندیشیدن به فایده پرسشگری در ابعادی گستردهتر افتد و نقد را به مفهومی عام در زندگی اجتماعی کاربردپذیر بداند. اگر به پیروی از نظریهپردازان پساساختارگرایی مانند رولان بارت زندگی را نوعی «متن» تلقی کنیم، آنگاه باید گفت اصولاً کسی میتواند منتقد ادبی باشد که در زندگی روزمره نیز عادت به پرسشگری و ژرفاندیشی داشته باشد. نقد میتواند به همه متون فرهنگی اِعمال شود و ادبیات فقط بخشی از این متون را تشکیل میدهد. همه ما در داستان/متن بزرگتری به نام «زندگی» نقش داریم. هدف نویسنده کتاب حاضر این است که خواننده از راه نقد رمان وارد گفتوگوی انتقادی با این متن بزرگتر شود.»