گزارش سخنرانی مدخلي بر روش در مطالعات فرهنگي

خلاصۀ سخنرانی مانی کلانی با عنوان «مدخلي بر روش در مطالعات فرهنگي»

قبل از شروع بحث لازم است پیش فرض های بنیادینی كه در مورد روش به آن قائلم را طرح كنم. بدین سان كه «روش» در تعریفی پایه چیزی نیست جز نحوه های گوناگون توجه به «مجموعه ای از موضوعات قابل لمس ومشاهده پذیر» كه از نظر منطقی از سایر موضوعات مشاهده پذیر متفاوت وقابل تمیز دادن هستند، به گونه ای که نحوه-ی توجه من باعث شودکه از طریق این موضوعات  به مسائل تحقیقم پاسخ دهم.
بنابراین اگر «روش شناسی» را بتوان به دو بخش زیر تقسیم كرد:
1- «فلسفهی روشی» یعنی اینكه به چه نحوی می توان چیزها را مشاهده کرد و به برخی از آنها توجه و اهمیت داد و به برخی دیگر خیر و به صورتی روشن تر یعنی اینكه چه چیزهایی را می توان «ادراك وشناسایی» كرد وچه چیزهایی را می توان «فهمید» و چه چیزهایی را خیر تا از طریق این توجه وهمزمان كنار گذاشتن موضوعاتی كه لزومی به شناسایی وفهم آنها وجود ندارد به سؤالات تحقیقم از هر قسمی پاسخ دهم.
2- و با چه وسایل و ابزارهایی مشاهده صورت گیرد، یعنی «تكنیك های روش شناختی كمی و كیفی.
حال می توان گفت آن چیزی كه در روش شناسی اهمیت دارد این سوال اساسی است كه آیا این توجه به موضوعات مطالعات فرهنگی مانند «خرده فرهنگ» (اگر فرضاً چنین موضوعاتی وجود داشته باشند)، می تواند مسائل بغرنج زندگی پژوهشگر مطالعات فرهنگی را حل كند و برای آنها راه حلی ارائه كند یا خیر؟ و اگر آری چگونه؟ بر همین سیاق، اَشكالی از توجه به جوانانی كه شلوار سندبادی و پشت موی بلند دارند  می تواند دغدغه من مشاهده گرِ منتقد و گره های زندگی من را حل كند یا خیر؟ و بر همین منوال می تواند گره ها ومسائل مشترك زندگی  پشت مو بلندها و من را نیز حل كند یا خیر؟
امّا گره زندگی وسوال اساسی چیست؟ در همین نقطه سرنوشت ساز است كه گره های زندگی امان را باید دقیقاً بشناسیم و به این تمناها، عقده های سركوب شده، آرزوها و امیدهای زندگی امان كاملاً آگاه باشیم. به بیانی دیگر این سوالات، امیدها و گره ها باید مرتبط با موضوع مورد بررسی(در اینجا خرده فرهنگ) تدقیق، انضمامی شود و ربطش با این موضوع معنادار شود. مثلاً اگر تصورمان از خرده فرهنگ، خرده فرهنگ گروه های رپ زیرزمینی باشد، آنگاه می توان چنین سوالاتی را طرح كرد: اینكه چرا رپ خوان های منتقد با تم های معترض به نابرابری در جامعه، از توانایی عوض كردن دنیای اطرافشان ناتوانند؟ دقیق ترش یعنی چگونه می توان جامعه را با موسیقی آنها آشتی داد؟ و دقیق ترش یعنی چگونه آنها می توانند سلیقه شنیداری مخاطبانشان كه موسیقی رپ كم مایه تر و مبتذل تر را ترجیح می دهند عوض كرد؟ و خوشه ای بی نهایت از سوالات مرتبط كه هرچه تعدادشان بیشتر و منطقاً مرتبط تر با هم باشند، پاسخ های سوالاتمان، عمیق تر، فلسفی تر و راهگشا تر می شوند.
و اما تمام آنچه كه می توان آن را بحران مزمن و عمیق علوم انسانی به طور عام و مطالعات فرهنگی به طور خاص دانست زمانیست كه آنچه در آكادمی به عنوان نشانه های خرده فرهنگ مشخص شده است وعمدتاً به خاطر فقر نظری موجود در فضای آكادمی علوم انسانی، در اكثر مواقع نمی تواند به فرد درگیر و پرسش گر كمك كند كه خرده فرهنگی را كه مورد توجه اش است، امیدی به آن بسته و امكان بهتر شدنش را انتظار دارد شناسایی كند و آن را بفهمد. مشكل آنجاست كه خرده فرهنگ نه یك مفهوم بلكه افرادی هستند با قابلیت داشتن تجربه های در اقلیت بودن و اَشكالی از متفاوت بودن و خاص بودن و پرسش گر  به تبع فقر نظری اش نمی تواند و در آكادمی و خانواده نیز یاد نگرفته كه به این دیگری های جامعه توجه كند، روندهای زندگی پرتنش و ناسازگارشان از جامعه یا همان «خرده فرهنگ وجودشان» را شناسایی كند – تا آن حد كه به تدریج تجربه های ممتاز زندگی خرده فرهنگی خودش را نیز فراموش كرده – و به صورت كلی نمی تواند آنها را به واسطه فلسفه متفاوت زندگی اشان و نه صرفاً به خاطر داشتن نشانه های خرده فرهنگی(مانند نحوه لباس پوشیدن،آرایش بدن و لهجه خاص) از توده مردم متمایز و شناسایی كند و وقتی كه آنها را نتواند شناسایی كند به طریقی غلط و در انحرافی روش شناختی و تنها به صرف نظریه هایی كه نشانه هایی از خرده فرهنگ ها ارائه می كنند یا به صرف اجماع نظری استادان آكادمی، به سوژه های اشتباهی توجه می كند كه شلوار سندبادی می پوشند، پشت مو دارند و یا حتی اشعار اعتراضی می خوانند و آنها را خرده فرهنگ تشخیص می دهد (اصولاً ممكن است بسیاری از خرده فرهنگ ها  لزومی به نمایش نمادین نداشته باشند و نیز به راحتی قابل تشخیص نباشند)، سپس به این دال های پست مدرن عمق داده میشود و پرسش گر در پی تكنیك های اشتباه تر، تمام تمناهای وجود و راه حلهایش را در ذهن آنها می خواند یا حتی از زبان آنها به آنها نسبت می دهد.
از نظر روش شناختی در این تنگنا چه راه حلی می توان ارائه داد: راه حل نسبتاً ساده ای وجود دارد و آن دقیق كردن، توجه ویژه كردن  و آگاه بودن به سوالات و دغدغه هاییست كه پس از طرح صریح آنها با مدعیان خرده فرهنگ رپ خوان، ، تمام آنها متوجه به فقدان آنها در زندگی ظاهراً خرده فرهنگی اشان شوند، مثلاً متوجه شوند كه از نظر تكنیكی و زیبایی شناختی ناتوان از بالا بردن كیفیت اثر هنری اشان و به تبع آن سطح سلیقه مخاطبانشان هستند. یا اشعارشان كمكی به بهتر كردن وضعیت اخلاقی جامعه نمی كند یا تنها در پی كسب سود اقتصادی از فعالیت های هنری اشان هستند. شما می توانید معترض و مبارز، درگیر گفتگو و جدل مستدل برای نفی تمام مدعیان خرده فرهنگ باشید. آیا در این لحظه شما در نقش محقق علوم انسانی و در پشت میزهای كتابخانه به تحلیل پرسشنامه ها مشغولید؟!
شاید در این جستجوی بی انتها، نزدیكترین افراد متعهد به راه حل های فرضی سوالتان برای بهتر كردن وضعیت موسیقی  را در خواننده ای گمنام و در شهری دوردست بیابید یا راه حل های جدیدی از زبان او بشنوید و حتی در ناامیدی كسی را نیابید (و تكنیك های روش شناختی مانند مصاحبه عمقی، مشاهده و … اگر به هدف این جستجو و انتقال شفاف خواست ها، سوالها و آرزوهایتان به دیگری به كار گرفته نشوند، اصولاً آیا از معنایی برخوردارند؟).
روش شناسی مناسب مطالعات فرهنگی یعنی چگونه دیگری مرتبط و همراه با مهمترین سوالها و دغدغه های زندگی امان (مثلا در مورد خرده فرهنگ موسیقی زیرزمینی) از طریق موشكافی و نقد سلبی و رادیكال تمام مدعیان خرده فرهنگی از دیگر افراد درگیر در زندگی روزمره  متمایز می شود. به عبارتی دیگر هیچ روش شناسی مناسب از پیش تعیین شده ای وجود ندارد، جز  تعهدی اخلاقی به  دیگری و محتمل ترین جواب سوالاتمان  یا همان امیدهایمان را از دیگری شنیدن و مهمتر از آن با دیگری تجربه كردن. باید دوباره به هامون اندیشید.

پی نوشت ها:
1- در این نوشتار مختصر به هیچ وجه امكان پرداختن به تفاوت میان فهم و ادراك وجود ندارد.
– به عنوان نشانه هایی مشاهده پذیر از خرده فرهنگ كه آكادمی علوم انسانی و نظریات مطالعات فرهنگی آنها را در قالب نظریه به من تلقین، تحمیل یا تدریس می كند.

مطالب مرتبط

آخرین مطالب

برچسب ها

آب آموزش آینده‌پژوهی اخراج اساتید دانشگاه ارتباطات بین‌المللی ارتباطات سلامت اسلایدر اعتراضات ۱۴۰۱ افغانستان انجمن جامعه‌شناسی ایران ایمان واقفی حلقه مطالعاتی نقد و بررسی متون شهری دکتر اصغر ایزدی جیران دکتر افسر افشاری نادری دکتر حسین امامی دکتر حسین پاینده دکتر شیرین احمدنیا دکتر عباس قنبری باغستان دکتر عباس کاظمی دکتر عبدالله بیچرانلو دکتر علی ربیعی دکتر فردین علیخواه دکتر محمد امین قانعی راد دکتر محمد مهدی مولایی دکتر مسعود کوثری دکتر مقصود فراستخواه دکتر منصور ساعی دکتر نعمت‌الله فاضلی دکتر هادی خانیکی رسانه روابط عمومی روز جهانی آینده روز جهانی ارتباطات روزنامه‌نگاری زنان سلامت روان سلسله نشست‌های روز جهانی ارتباطات و روابط عمومی سیاست‌گذاری سینما شبکه‌های اجتماعی شهر صلح طرح صیانت فرهنگ فضای مجازی فلسفه برای کودکان فناوری مجمع عمومی عادی مجموعه نشست‌های علم، فرهنگ و ارتباطات در خدمت مهاجران افغانستان محیط زیست مردم‌نگاری مرضیه ادهم مهاجران نقد کتاب نوجوان همایش همایش اعتراضات، رسانه و فرهنگ همایش سلامت روان و رسانه همایش کنکاش‌‌های مفهومی و نظری درباره جامعه ایران هنر هوش مصنوعی ورزش پایگاه خبری گلونی پدرام الوندی کارگاه آموزشی کرسی ارتباطات علم و فناوری یونسکو کرسی نظریه‌پردازی کرونا کودک گردشگری