یادداشت: انوشه میرمجلسی، دبیر گروه مطالعات سینمایی انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات
جشنواره فیلم کوتاه تهران ۱۴۰۴ ؛ از جسارت تا تجربه
جشنواره فیلم کوتاه تهران ۱۴۰۴ تنها یک رقابت نیست؛ نوعی تمرین جمعی است برای آینده سینما. در بسیاری از کشورها، فیلم کوتاه نخستین میدان تجربه برای کارگردانهایی است که بعدها نامشان روی پردههای بزرگ میدرخشد و مسیر حرفهایشان از همین وادی آغاز شده است؛ در حوالی جسارت و تجربه.
در سینمای جهان هم فیلم کوتاه اغلب یک آزمایشگاه هنری است؛ جایی که فیلمساز اجازه دارد تجربه کند، شکست بخورد و بیهراس از گیشه یا سفارشدهنده، جهان شخصیاش را بسازد. بودجههای حمایتی دانشگاهها، بنیادهای فیلمسازی و نهادهای فرهنگی به فیلمساز امکان میدهند به خلاقیت فکر کند. اما در ایران، مسیر کمی متفاوت است، جوان فیلماولی معمولاً با جیب خالی و امید بزرگ شروع میکند. البته اگر شروع کند!
فیلمنامه، قربانی اصلی صرفهجوییها
مهمترین مانع و کلیدواژه مشترک محفلهای جشنواره فیلم کوتاه تهران ۱۴۰۴ نیز، همچنان بودجه بود. هزینه تجهیزات، بازیگر، تدوین و حتی اجاره موقعیت مکانی برای فیلمی چنددقیقهای فراتر از توان بسیاری از فیلمسازان مستقل است. و اگر فیلمسازی با هر سختی و تلاشی کلاکت فیلمش را بزند؛ قربانی اصلی صرفهجوییها همواره فیلمنامه است.
فیلمنامه خوب نیاز به زمان، مشاوره و بازنویسی دارد و اینها همه یعنی هزینه. بسیاری از آثار در سطح ایده میمانند، چون توان مالی برای تبدیل آن به طرحی پخته و ساختاریافته وجود ندارد. رخدادی که در جشنواره امسال هم مشهود بود؛ بخش بزرگی از فیلمهای کوتاه از نظر فرم و تصویر قابلتوجهاند اما در فیلمنامه ضعف دارند؛ قصههایی که شروع میشوند اما تمام نمیشوند، یا پایانهایی که بیشتر از آنکه تأثیر بگذارند، غافلگیر میکنند و نشان از ذوقزدگی و شتاب دارد. این ضعف ساختاری، نه از ناتوانی فیلمساز، بلکه از فقر اقتصادی میآید.
با این همه به نظر میرسد بودجه در اغلب موارد نمیتواند سدی در برابر خلاقیت باشد. و مهمترین ویژگی فیلم کوتاه همین است؛ جایی که خلاقیت، تجربه، خطا و کشف همزمان رخ میدهد. فیلم کوتاه هنوز از قید بازار و تبلیغ رهاست، هنوز امکان صادقانهای برای بیان فردی دارد و اگرچه فیلم اولیها با موانع بیشماری روبهرو هستند، اما هر سال در جشنوارهها، نشانهای از امید تازه دیده میشود؛ نشانهای از اینکه سینما هنوز میخواهد قصه بگوید، حتی اگر دوربین دستدومی در کار باشد و فیلمنامهاش در حاشیه دفترچهای نوشته شده باشد. از این منظر جشنواره فیلم کوتاه تهران ظرفیتهای بسیاری دارد و نمونههای درخشانی امسال روی پرده به نمایش درآمد.
جدا از دغدغههای همیشگی؛ جشنواره امسال نشانههای امیدبخشی داشت و در کنار حضور نسل تازه فیلمسازان، بخشهای خوبی چون باکس «فیلمهای تصحح رنگشده گنجینه فیلمخانه ملی ایران» و مجموعه ویژه سینمای بین الملل با تمرکز بر «هوش مصنوعی» توجه بسیاری را جلب کرد. تماشای فیلمهای کوتاه قدیمی از فیلمسازان برجسته و مهمی همچون کامران شیردل، محمدرضا اصلانی، ابراهیم گلستان و خسرو سینائی، احیا حافظه سینمایی دوستداران سینماست؛ یادآوری اینکه سینمای کوتاه ایران پیشینه مهمی دارد و بر دوش تجربههای باارزشی ایستاده است.
همچنین سهم هوش مصنوعی در تولید فیلمها چشمگیر و قابلتامل بود و همین نشانه خوبی است که سینما گفتوگوی خوبی را با امکانات و ابزارهای جدید آغاز کرده است و در این راه فیلمسازان ایرانی هم قدمهای خوبی برداشتهاند. نکتهای که به نظر میرسد دیر یا زود بیشتر از اینها دربارهاش خواهیم شنید؛ فیلمهایی که از ایده تا ساخت بر عهده هوش مصنوعی است و البته که همین حالا هم نمونههای بسیاری از این دست تولید شده است.
چهلودومین جشنواره فیلم کوتاه تهران با حال و هوای متفاوتی برگزار شد که جدا از همه مواردی که پیش از این ذکرش رفت؛ تنوع موضوعی فیلمها، زیرساخت مناسب و تعدد سالنها و برنامههای جانبی از جمله نکات مثبتی است که نمیتوان انکار کرد.



