یادداشت: انوشه میرمجلسی، دبیر گروه مطالعات سینمایی انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی وارتباطات
سینما، این پدیده شگفتانگیز ورای کارکرد سرگرمکننده و ابعاد تجاری خود، توانایی بازتاب هویت ملی و تعمیق فهم ما از «امر ملی» را داراست. این هنر، به عنوان یکی از نیرومندترین رسانههای معاصر، قدرت بیهمتایی در توجهبخشی به فرهنگها و جوامع از خود نشان داده است. در سالیان اخیر، سینمای ایران به شایستگی این نقش چندوجهی را ایفا کرده و دغدغههایی ریشهدار از جنس ایران را در آثار برجسته خود به تجلی رسانده است.
«هویت ملی» به مثابه مفهومی پیچیده و چندوجهی، دربرگیرنده تاریخ، فرهنگ، ارزشها و باورهای مشترک یک ملت است. سینما، به عنوان رسانهای تأثیرگذار و منعطف، محملی بینظیر برای بازنمایی و تثبیت این هویت در بستر جامعه به شمار میرود. این هنر همواره در بازتاب دادنِ فرهنگها نقشی اساسی ایفا کرده است. فیلمها، با روایتگری از گذشتههای دور تا حال و آینده، به گونهای موثر در شکلگیری «حافظهی جمعی» سهیم میشوند؛ ارزشهای مشترک را ترویج میدهند و حس عمیق تعلق خاطر به سرزمین و فرهنگ را در افراد بیدار میکنند. گویی سینما کارکردی شبیه به یک دستگاه «حافظهساز» دارد؛ ابزاری که نه تنها گذشته را بازتاب میدهد، بلکه آن را بازتولید کرده و در زمان حال تثبیت میسازد. این فرآیند هویتبخشی، از طریق به تصویر کشیدن آداب و رسوم، زبان، معماری، معرفی قهرمانان و حتی به چالش کشیدن معضلات مشترک یک ملت محقق میشود. آنگاه که تماشاگر ایرانی، خود را در آیینههای سینما مییابد و زبان، موسیقی یا سنتهای خویش را بر پرده نقرهای مشاهده میکند، تجربهای عمیقاً مشترک و همدلانه شکل میگیرد که به انسجام هویتی دامن میزند.
در سینمای ایران، به ویژه در میان آثار هنرمندان و کارگردانان صاحبنام، همواره دغدغههایی ریشهدار و اصیل از جنس ایران موج زده است. این دغدغهها نه فقط در سطوح کلان تاریخ و سیاست، بلکه در لایههای پنهانتر زندگی روزمره، روابط انسانی و چالشهای اجتماعی نیز بازتاب یافتهاند. فیلمهای درخشانی همچون ناخدا خورشید، هزاردستان، مادر، هامون، قهرمان و… با مهارتی هنرمندانه، برهههای حساسی از تاریخ این مرز و بوم را به تصویر کشیدهاند؛ به بازسازی حافظه جمعی یاری رسانده و حس هویت ملی را از طریق یادآوری ریشههای غنی فرهنگی و تاریخی تقویت کردهاند. این فیلمها، نه تنها به بازگویی صرفِ داستانهای تاریخی اکتفا نمیکنند، بلکه با دقت به جزئیات فرهنگی، معماری سنتی و آداب و رسوم، تصویری زنده و سرشار از ریزهکاریها از زندگی ایرانیان را عرضه میدارند.
سینما، پلی میان هویت ملی ما و مخاطبان جهانی است. فرصتی است برای معرفی فرهنگ و داشتههایمان به دنیا، هرچند که خود نیز ناگزیر در معرض تأثیر روایتهای جهانی قرار میگیرد. در این بستر، بسیاری از فیلمها با ترسیم تقابلهای درونی و بیرونی، بر ضرورت عدم گسست از ریشهها و اصالتهای ملی تأکید میورزند. روایتهایی که بازگشت به ریشهها، ارزشهای جمعی و بازیابی هویت گمشده را پررنگ میکنند، با نمایش عناصر فرهنگی غنی و تأکید بر اهمیت زیست جمعی، به تقویت حس ایرانی یاری میرسانند.
در سالیان اخیر، جریان «سینمای اجتماعی» ایران نیز با پرداختن دقیق و موشکافانه به مسائل اخلاقی، اجتماعی و پیچیدگیهای روابط انسانی در جامعه معاصر، به شیوهای ظریف و عمیق، به فهم «امر ملی» کمک کرده است. این آثار، با طرح پرسشهایی بنیادین درباره مفاهیم انسانی و اجتماعی و واکاوی تأثیر شهرت، قضاوت عمومی و معضلات اخلاقی در زندگی افراد، تصویری واقعگرایانه و دردمندانه از چالشهای جامعه امروز ایران عرضه میکنند و بدین ترتیب، به خودآگاهی ملی و تفکر در بستر اجتماعی دامن میزنند.
در روز ملی سینما باید از «سینمای مستقل» هم یاد کرد که ظرفیتی بیهمتا برای تقویت همدلی بیشتر در جامعه ایران فراهم میآورد. سینمای مستقل با آزادی عمل و جسارت در طرح موضوعات و پرداختن به زوایای ناپیدای جامعه، میتواند دریچههای تازهای به روی فهم «امر ملی» بگشاید. فیلمسازان مستقل، حتی با امکانات محدود توانستهاند روایتهای بدیلی خلق کنند، صداهای گوناگون جامعه را بازتاب دهند و به چالشها و دغدغههای اقشار مختلف بپردازند؛ از این رهگذر، بستر را برای گفتوگوی ملی و درک متقابل فراهم آورند.
رئالیسم اجتماعی و بازنمایی واقعیتهای زندگی روزمره مردم در سینمای مستقل، میتواند به کاوش عمیقتر در پیچیدگیهای هویت ایرانی بپردازد و با ارائه روایتهای نو و پرسشبرانگیز، به بازتعریف مداوم «ما» یاری رساند. این نکتهای حیاتی است که جای آن در تصمیمات سیاستگذاران بیش از پیش باید مورد توجه قرار گیرد.