یادداشت: علی احمدی
استاد علوم ارتباطات و پژوهشگر حوزه خبر و ارتباطات علم در پست اینستاگرامی خود مینویسد:
• در سال ۱۹۹۰، دخترى به نام نيره در كنگره آمريكا شهادت داد سربازان عراقى نوزادان را از دستگاههاى انكوباتور در بيمارستانهاى كويت بيرون میكشند. موضوع شد خبر اول رسانهها؛ نتيجهاش شد مداخله نظامى امريكا در كويت. دو سال بعد مشخص شد اين دختر، نيره الصباح دختر سفير كويت در آمریكا و شهادت او ساختگى بود.
• در سال ۲۰۰۳، كالين پاول در شوراى امنيت سازمان ملل با نشان دادن لوله آزمايش حاوى مادهاى سفيدرنگ و چند اسلايد ادعا كرد عراق سلاح كشتار جمعى (بيولوژيك) دارد و با القاعده در ارتباط است. رسانهها هم مفصل به آن پرداختند نتيجهاش شد حمله به عراق با هزاران كشته. بعدها نخست وزير وقت بريتانيا اذعان كرد اين اطلاعات اشتباه بوده است.
• در سال ۱۹۶۴، آمريكا ادعا كرد كشتى اين كشور در خليج تونكين براى دومين بار هدف حمله قرار گرفته است. نتيجهاش شد ورود آمريكا به جنگ ويتنام. واقعيت اين بود كه حمله دومى روى نداده بود.
• در سال ۲۰۱۱، رسانههاى غربى و عربى، روى تهديد قذافى رهبر ليبى به نسلکشى در بنغازى تمركز كردند. گزارشهای بدون راستى آزمایی دربارهى كشتارهاى گسترده، تجاوز جنسى سازمانیافته توسط نيروهاى قذافى و استفاده از مزدوران آفريقايى منتشر شد. نتيجهاش شد مداخله ناتو و سقوط دولت قذافى و بیثباتی در ليبى كه هنوز ادامه دارد.
واقعيت اين بود كه در روايتها بزرگنمايى شديد صورت گرفته بود و مدرک قابل اثباتى نيز وجود نداشت.
رفتارهاى اخير آژانس بينالمللى انرژى اتمى درباره ايران و نقاشیهاى چند ساله نتانياهو در سازمان ملل هم در چنين چارچوبى است.
آیا رسانهها اين ادعاها را بررسى میكنند؟
وظيفه رسانهها روايتسازى است يا روشنسازى؟
و اين كه به قول هيرام جانسون، “حقيقت” اولين قربانى جنگ است.
پ.ن: به نظرم تفاوت ايران با اين كشورها در مردم آن است.
انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات